سِتی سارا سوشیان
سِتی سارا سوشیان
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

فراشعر، به قلم ستی سارا سوشیان

در خیال خانه‌ی ذهنم
لم داده بر روی صندلی راحتی رویا...
و لایه نازک تنهایی چه نخ نما خودش را به رخ عاشقانه هایم می‌کشد
◽️
عاشقانه ای که
از خیابان سیزدهم شروع شد
مستانه کودک شده بودم
سه سالگی ام را
و میرقصیدم
برق نگاهش را...
◽️
به اولین باجه تلفن که رسیدم
دکمه ها را نوازش کردم به عاشقی
-صدایش را پخش جهانم کن!
سرخی گونه هایم
همچون شرم دختری دهاتی
پخش شد کل وجودم را!
◽️◽️
میدان را گیج میشوم
رهایم کن
رهایم کن
رهایم...
◽️
حیران تفائل میزنند من را
بر بی کران آسمان
و این آبگینه‌ی خورشید نشان
محو می‌شود مهتاب را
لبخند حوض می‌ماسد بر صورت خانه
پنجره دست هایش را بر هم میزند:
-سارا!
مادرمای وجودت را بیش از این تاب نده!

استکان چای
سر رفته گرمایش را
و عطر هل
دهن کجی می کند چشم های سرگردانم را
اتاق ها سماع می‌شوند بزم سیاه پاییز را

لایه نازک تنهایی ام را بر سر می‌کشم!
سایه ها بی رحم تر می‌شوند
منی را که دیگر نیستم!

#ستی_سارا_سوشیان
#فراشعر
#مکتب_اصالت_کلمه
#مکتب_عریانیسم
#جنبش_ادبی_۱۴۰۰_عریانیسم
#امپراطور_واژه‌های_جهان
#آرش_آذرپیک
#بانوی_واژه_ها_شبنم_هاشمی_عریانیسم

ستی سارا سوشیانآرش آذرپیکاندیشکده جهانی کلمه گرایان ایرانعریانیسم امپراطور واژه‌های جهان عالیجناب آرش آذرپیک
شاعر| نویسنده|‌ عریانیست.... عضو اندیشکده‌ی جهانی کلمه‌گرایان ایران....
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید