
فیلم «سکوت دریا» اقتباسی از رمان ورکور، داستانی عمیق درباره مقاومت غیرخشونتآمیز در فرانسه اشغالشده توسط نازیها در جنگ جهانی دوم است. داستان در خانهای روستایی رخ میدهد، جایی که یک پیرمرد فرانسوی و برادرزادهاش میزبان ناخواسته یک افسر آلمانی، ورنر فون ابرناک، هستند. آنها در برابر او سکوت کامل اختیار میکنند، سکوتی که نماد مقاومت علیه اشغالگر است. ورنر، شخصیتی فرهیخته و عاشق فرهنگ فرانسه، در تکگوییهایش از آرزوی پیوند فرهنگی بین آلمان و فرانسه سخن میگوید، اما با واقعیت خشن نازیسم در پاریس مواجه میشود و دچار یأس میگردد. این تضاد او را به انزوای روانی میکشاند، جایی که سکوت میزبانانش و تناقض بین آرمانهایش و نقشش بهعنوان نازی، او را از نظر عاطفی و اجتماعی منزوی میکند.
ملویل با سبکی مینیمال، از سکوت، نورپردازی کمکنتراست و کادربندی دقیق استفاده میکند تا فضای خفقان و تنش را منتقل کند. سکوت نهتنها مضمون اصلی، بلکه ابزاری روایی است که حضور ورنر را بیاثر میکند. انزوای روانی ورنر در نگاههای بیجواب برادرزاده، تکگوییهای یکطرفه و جدایی بصری او از میزبانان نمود مییابد. در پایان، ورنر که از آرمانهایش ناامید شده، به جبهه شرق میرود، جایی که در بستر تاریخی جنگ جهانی دوم، به معنای مرگ تلقی میشود، زیرا جبهه شرق با تلفات سنگین و شکستهای آلمان همراه بود. این تصمیم، پایان تراژیک او و پیروزی مقاومت خاموش فرانسویهاست.