قبل از اینکه بیام و این "نوشتم" رو اینجا آپلود کنم، فلش بک زدم به پستهای گذشته؛ و تاریخ انتشارشون باعث حیرتم شد!
باورم نمیشه، 6 ماه ازش گذشته باشه و من دوباره اینجام!
راستش اگه بخوام از سارا مختصر مفید بگم، اینه که دوران خوبی رو سپری نمیکنه، سارایی که دچار نا امیدیِ همراه با امید شده! سارای خسته از درجا زدن، سارای خسته از "سارا نبودن" .
این روزا وقتی وارد دنیای مجازی میشی، یه عالمه آدم موفقِ تیلیاردری میبینی که با همین یه اپلیکیشن تونستن زندگیشون رو عوض کنن. انگار یه چیزی که داره باب میشه تو این دنیا، اینه که تو میتونی یه شبه و به راحتی زندگیت رو عوض کنی و وقتی میری توی دل کار میبینی: ای بابا، حتما مشکل از منه که نمیشه!
انگار یکی باید بیاد بهم گوشزد کنه که: دختر، شاید اصلا این مسیر، راهِ تو نیست. راه خودتو پیدا کن.
و حالا راجب اهمالکاری و تنبلی، یه مطلبی خونده بودم که تو تنبل نیستی و فقط دچار فرسایش روحی شدی!
از یه جایی به بعد باید کاری میکردم؛ منی که سال کنکورم به خودم قول داده بودم حتما دورهی دیجیتال مارکتینگ پله به پله رو شرکت کنم، بعد از 2 سال بالاخره تونستم انجامش بدم.
حقیقتا حال نسبتا بدی که به خودم داشتم، با این کار از بین رفت. همه چی خوب پیش رفت تا اونجایی که دیدم هرچی رزومه میفرستم، به خاطر محل سکونتم رد میشه؛ پس تصمیم گرفتم بیام سمت سئو تا بتونم ریموت کار کنم.
کاری که هروقت انجامش میدم، برام نوعی تراپی محسوب میشه.
کاری که منو از دنیا پرت میکنه و میتونم چند ساعتی رو برای خودم باشم.
کاری که با فکر کردن بهش، حتی باعث میشه پروانههای قلبم به پرواز در میان!
برای اینکه از فرسودگی روحتون نجات پیدا کنین؛ توصیه میکنم کارای مورد علاقتون رو انجام بدین.
نمیدونین کار مورد علاقتون چیه؟ خب پس کارای جدید رو تجربه کنین.
تضمین میکنم که این کار اصلا waste of time, money نیست!!!
و یه جایی به دردتون میخوره این تجربه ها.
در اخر،
میخوام اضافه کنم که من اعتیاد پیدا کردم به "پله به پله". چند وقتی هستش که دورهی قبلی تموم شده و کلی دارم با خودم کلنجار میرم که: سارا، تا وقتی تو همین دو حوزه حرفهای نشی، حق نداری بری سمت کار جدید!
و خب منی که خودمو میشناسم میدونم اون روز، دیر نیست؛ و قراره دوباره از دانشجوهای پله به پله باشم!!!