سرباز | عرفان یوسفیان
سرباز | عرفان یوسفیان
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

حقیقتی شبیه به افسانه‌ها

از سحرگاه 22 بهمن 1357 که مردم مسلمان ما به رهبری آن امام عزیز(ره) تصمیم گرفتند، واقعیت‌ها را نه در سطح شهر و کشور خود، که در سطح جهان تغییر دهند و در دنیایی که ابرقدرت‌های عالم، انسان را به بردگی و استثمار مدرن کشانده‌اند، سیلی محکم خدا باشند بر صورت شرق و غرب و لبیک بگویند به ندای "الا یا اهل العالم" قائم آل محمد، ابتلا و امتحان های الهی دامان این قوم قائم آخرالزمانی را گرفت. از تجزیه طلبی و شقه کردن ایران عزیز و درد محرومیت مردم مظلوم گرفته تا کودتای نوژه و دفاع مقدس، دردهایی بود که یکی از آن‌ها به تنهایی هر حاکمیت مقتدری را ساقط می‌کرد، چه برسد به نهال نوپای انقلاب اسلامی. اما این قوم از همه این ابتلائات سربلند بیرون آمد و آمال مستکبرین عالم را بر باد داد. اما برسیم به امروزی که هنوز هم با مشکلات بزرگی درگیر هستیم. امروز هم بعد از 45 سال، هنوز درد محرومیت مردم و معضلات فرهنگ و باندبازی‌ها و فسادهای سیاسی و اقتصادی، قلب هر انسان آزاده‌ای را به درد می‌آورد اما عجب آن است که ما تجربه حل بزرگ ترین مسائل قرن اخیر کشورمان را کنار گذاشته و برای حل مشکلات امروزمان دست به دامان نسخه‌های پوسیده غربی و شرقی شده‌ایم. نسخه‌هایی که حال الان دنیا گواه بر بی ثمر بودن آن‌ها است.

علامت سوال اینجاست که چرا رجوع نمی‌کنیم به آن نسخه‌های نجات بخش روح خدا؟ همان راه‌هایی که انقلاب را به پیروزی رساند و استکبار را از حیات خلوت او بیرون کرد. همان نسخه‌ای که رزمنده‌های ما را در آن جنگ جهانی با دست خالی بر قدرت‌های عالم پیروز کرد و یا جهاد سازندگی‌ای که اگر جوان‌مرگ نمی‌شد شاید امروز صحبتی از محرومیت در روستاها و شهرستان‌های ایران نبود. صحبت از روش‌ها و راه‌هایی است که جوهره و اساس آن‌ها حضور مردم در صحنه مشکلات است. چه در جهاد که مردم خودشان کمر همت بستند به حل مشکلات‌شان پرداختد و چه در پیروزی انقلاب و چه در جنگ که حضور مومنانه و مخلصانه مردم، اراده خدا در مقابل زورگوها را محقق کرد. امروز هم درد اقتصاد و فرهنگ نه با تکیه به فلان وزارت‌خانه و بهمان نهاد که با حضور امت در صحنه حل خواهد شد. مشکل آنجاست که نهادهای دولتی و حاکمیتی ای که قرار بود تسهیل‌گر حضور مردم در صحنه باشند، تبدیل شده‌اند به تکیه‌گاه ما برای حل مشکلات.


اما سوال بعدی آنجاست که این مردم، با چه ساز و کاری و نظامی در صحنه کشور، نقش‌آفرینی کنند و جواب این سوال همان ابتکار بی بدیل امام خمینی(ره) است که عبارات مدرسه عشق و لشکر مخلص خدا، الحق که فقط برازنده اوست و آن بسیج است. همان ابتکاری که در نظام حکمرانی مردم‌محور اسلام، حلقه میانی بین امام جامعه و امت است و وظیفه او، تنظیم جهت و پای کار امام آوردن مردم است. همان حلقه میانی‌ای که جنس آن از وزیر و نماینده مجلس نیست و آن‌ها گروهی از همان مردم عادی هستند که انتخاب کرده‌اند بار جامعه محل زیست خود را به دوش بکشند.

2 آذر سالروز صدور پیام امام این امت، خمینی عزیز(ره) برای تشکیل بسیج دانشجو و طلبه است. همان بسیجی که نه تنها وظیفه دارد حلقه اوسط امام در محل زندگی خود، یعنی دانشگاه و حوزه باشد و چه بسا بار سازماندهی و هدایت سایر حلقه‌های میانی هم به دوش او گذاشته شده است. وصف این بسیجیان چه قدر شبیه است به حواریونی که ندای نصرت‌خواهی عیسی(ع) را لبیک گفتند و هسته سخت امام آن جامعه شدند برای هدایت بنی اسرائیل.

اما اینجا دردی در سینه نهفته. صد حیف به امروزِ بسیج و بسیجی. انگیزه های دنیایی کوچک و بزرگ، از کارت فعال بسیج مساجد و محلات و امتیازات متعدد حوزه‌ها و مناطق گرفته تا گشت‌وگذار بسیج دانشجویی با مسئولین و بازی خوردن در معادلات سیاسی مملکت، دامان این لشکر مخلص خدا را لکه‌دار کرده است. امتیازات و روابط در بسیج، روح اخلاص و ایمان را از ساختارهای امروز بسیج گرفته و آن هسته منطقه ای که قرار بود فانوس هدایت جامعه اطراف خود باشد را به باندی برای کسب امتیازهای مختلف اداری و سیاسی و اقتصادی تبدیل کرده است. آن بسیجی که قرار بود منشا حل مشکلات باشد، خود به مشکل تبدیل شده است. دنیا روح اخلاص بسیج و بسیجی‌ها را لکه‌دار کرده است.


اما در نهایت امیدواریم. شجره طیبه بسیج را با اینکه امروز آفت زده اما هنوز بعد از این همه مدت، ثمراتی مثل سید مصطفی صدرزاده می‌دهد که معنای واقعی بسیجی است و امروز آقا مصطفی های زیادی در کشورمان داریم که در نقاط مختلف، گمنام و مخلص کار می‌کنند اما آوازه شان به گوش ما نرسیده. هنوز خاطرات بسیجی‌های دیروز، از ابراهیم هادی گرفته تا حسن باقری، انسانّ امام زمانی تربیت می‌کند و گذشته‌ای درخشان برای ما ساخته است. ما امروز به نسل قدیم‌مان می‌بالیم و کاش روزی هم امام زمان(عج) به سربازان بسیجی امروز خود ببالد.

امروز دوای درد این شجره طیبه، در دست اخلاص همین بسیجی‌ها است و برای بازگرداندن این حقیقت شبیه افسانه‌ها به دوران اوجش، چاره ای نیست جز آنکه همین بسیجی‌های مخلص ید واحده شوند و این فانوس‌های هدایت مناطق مختلف، چهل‌چراغ جمهوری اسلامی را روشن کند.

عرفان یوسفیان
























































































































سیاسی اقتصادیاقتصاد فرهنگامام امتامام خمینی
رقصی چنان میانه میدانم آرزوست...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید