هنوز چند ماهی بیشتر از نظریه استاد طب اسلامی در مورد درمان کرونا با روغن بنفشه! نمیگذرد. نظریهای که البته با مخالفت مراجع نیز مواجه شد. اما دعوای قدیمی را دوباره زنده کرد. دعوای بین طب سنتی کلنگر و پزشکی مدرن جزئینگر و تخصصی. البته که این دعوا سالهاست به نفع پزشکی مدرن رو به اتمام بوده است، اما هنوز افرادی هستند که معتقد به درمان با طب سنتی هستند و متاسفانه در این راه چراغ خانه شیادانی با نقاب طب سنتی/اسلامی را روشن نگاه داشتهاند. این دعوا و نپذیرفتن برتری نگاه جدید به بدن که با ورود پزشکی جدید به ایران شروع شد، به بهای مرگ بسیاری از افراد در بیماریهای عمومی نظیر وبا و حصبه و.. تمام شد. این دعوا از طرف بخشی از روحانیت و عموم مردم ناآگاه و سودجویان بالا گرفته بود تا جایی که طرح امیرکبیر برای آبلهکوبی و جلوگیری از وبا را ادعاهای خرافی ناکام گذاشت. باری با گذشت زمان هر دو طرف دعوا اندکی متعادل شدهاند. هم تبعات و تاثیرات جانبی داروهای شیمیایی آشکار شده و هم طب سنتی/گیاهی، رویکرد علمیتری به خود گرفته و سنت را با نگاه جدید در آمیخته است.
طب سنتی برای بسیاری از ما اولین مرحله مبارزه با بیماری است. نهتنها در ایران بلکه در بسیاری از کشورهای جهان بیماریهایی مثل سرماخوردگی یا بیماریهای گوارشی با داروهایی چون دمنوش، بخور و حتی سوپهای گیاهی درمان میشود.
این نوع از درمان البته، گاه موثر است و گاه بیماری را تشدید کرده و فرد را ناچار از مراجعه به پزشک میکند. افرادی نیز هستند که به درمان با داروهای شیمیایی اعتقاد نداشته و طب گیاهی را موجهتر از درمانهای دارویی میدانند. مطلبی که بهشدت از سوی سازمان بهداشت جهانی رد میشود.
سازمان بهداشت جهانی بزرگترین نهاد نظارتیِ غیردولتی در بیانیه خود درباره طب سنتی که به آن اشاره خواهد شد؛ اعلام میکند که نباید طب سنتی مانع دسترسی بیماران به پزشکی مدرن شود و پزشکی سنتی بهشدت با علم پزشکی در تضاد است.
بسیاری از پزشکان نهتنها در ایران بلکه در سراسر جهان با طب قدیم میانه خوبی نداشته و آن را علمی نمیدانند، حالآنکه مردم این طب را باور داشته و درمانهای این شاخه از شبه پزشکی را درست میدانند.
در این مقاله درباره طب سنتی و شاخههای آن و تفاوتش با طب مدرن صحبت خواهیم کرد؛ اما قبل از ورود به این بحث باید اشاره کرد که این مقاله نظریه علمی نیست و صرفاً یک مقاله تحلیلی بر اساس یافتههای مدون است. پس نباید نتیجهگیری علمی در آن را دخیل داشت. ما در این مقاله سعی کردهایم نگاهی تحقیقی به صحتوسقم طب سنتی افکنده و آن را بررسی کنیم.
شاید بپرسید چرا ننوشتیم تفاوت طب سنتی با پزشکی مدرن چیست؟ یا چرا عنوان نشد پزشکی طب سنتی چه تفاوتی با طب دانشگاهی دارد؟ جواب این سؤال را باید در تاریخچه طب سنتی و وضعیت امروز طب مدرن گیاهی جستجو کرد. شاید تا همین چند سال قبل وجود دانشکده طب سنتی در ایران ازنظر بسیاری از پزشکان شوخی و حتی طنز بدی بود؛ اما امروزه نهتنها در ایران بلکه در بسیاری از کشورهای مدرن و توسعهیافته دانشکدههای طب سنتی در حال تدریس به دانشجویان رشته پزشکی هستند و ایران نیز از این دایره خارج نیست. از سال 2000 در کشور چین دانشکدههای طب سنتی بهشدت رواج پیداکرده و مردم با طب سوزنی و طب سنتی چینی درمان میشوند. در کشور امارات طب عربی با طب مدرن در حال همسانسازی است تا بتوان داروهای گیاهی فرمولیزه شده برای بیماران تجویز کرد؛ اما طب سنتی که از آن صحبت میشود چیست؟
طب سنتی روشی درمانگر است که بر اساس فرهنگ، اعتقادات و تجربههای گذشتگان در یک جامعه نهادینهشده است. سازمان بهداشت جهانی این تعریف را مبسوط و کاملتر توضیح داده است.
طب سنتی به مجموعه مهارتها و دانش بومی یک منطقه گفته میشود که بر اساس نظر، باور و تجربههای گذشتگان نهادینهشده است. در طب سنتی نیاز نیست که شیوههای درمانگری قابل توضیح باشد. طب سنتی بهمنظور پیشگیری، تشخیص، بهبود و درمان بیماریهای جسمی و روانی به کار گرفته میشود. اینگونه از درمانگری در کشورهایی که تاریخ تمدن قدیمیتری در جهان دارند نظیر چین، کره جنوبی و ایران، بیشتر به کار گرفته میشود. کشور ایران در طب سنتی یک استثنا است، زیرا تاریخ کشور ما بیش از هر جای دیگر دنیا دچار تغییر و تحول شده است که همین امر، طب سنتی را به دوشاخه تقسیم میکند:
الف- طب ایرانی باستانی
ب- طب ایرانی اسلامی
ایران تاریخی به گواه تپههای سیلک، تمدنی حداقل هفتهزارساله دارد و این تاریخ از همان آغاز تمدن، نگرشی عمیق بهسلامت داشته است. کتاب «جستاری بر تاریخ پزشکی در ایران باستان» نوشته «فائزه توکلی»، مکاتب پزشکی ایران باستان را به سهشاخه تقسیم میکند:
«مکتب مزدیسنا»: 6500 سال قبل از میلاد در ایران بهوسیله زرتشت و مغان زرتشتی رواج پیداکرده است.
«مکتب اکباتان»: صدسال بعد از فوت زرتشت رواج پیدا کرد. این مکتب به مکتب صده نیز معروف بوده است زیرا صد نفر تنها در ایران بر اساس آموختههای زرتشت و فیلسوف یونانی فیثاغورث تعلیمی دیده بودند و طبابت میکردند.
«مکتب جندی شاپور»: دانشکده جندیشاپور یکی از بزرگترین دانشکدههای پزشکی قبل از میلاد در سراسر جهان بوده است. پزشکان هندی، ایرانی و یونانی در این دانشگاه با یکدیگر تبادل افکار میکردهاند. گویا در حمله اسکندر این دانشگاه از بین میرود.
آنچه مسلم است تا پایان حکومت سلسلهی ساسانیان، پزشکی بر اساس همین آموختهها بوده است، اما با ورود اعراب به ایران، طب ایرانی با طب اسلامی ممزوج میشود و طب ایرانی اسلامی به وجود میآید
ظهور اسلام در شبهجزیره عرب، مرزهای جغرافیایی را تغییر داد. مرزهای جهان اسلام از شرق تا هند و از غرب تا اسپانیا گسترش پیدا کرد. چنین مرز گستردهای باعث تبادل فرهنگ در میان مردم کشورهای اسلامی شد. یکی از فرهنگهایی که بیشترین تغییر در آن ایجاد شد، فرهنگ درمانگری بود.
طب ایرانی در زمان ساسانیان در دانشکده جندیشاپور بسیار پیشرفت کرده بود و با ورود طب عربی که اصالت خود را از طب یونانی داشت، تغیرات شگرفی در طب سنتی ایرانی ایجاد شد. این تغییر لزوماً وجه نفی نداشت و دانشمندانی چون ابوعلی سینا و زکریای رازی در قرن یازدهم تحول بزرگی در پزشکی جهان ایجاد نمودند.
باروی کار آمدن صفویه و شکلگیری مدارس اسلامی و حضور افرادی چون بهایی، میرفندرسکی و در رأس همه آنها خاندان مجلسی، روایات و احادیث در زندگی روزمره نقش جدیتری به خود گرفت؛ اگرچه در آن زمان نامی از طب اسلامی نبود؛ اما وجود ادعیه و حرزهایی که نقش درمانگری را برای مردم ایفا میکرد، اولین نشانههای طب اسلامی در کشور است. پیروزی انقلاب و نگاه تفسیرگرایانه به احادیث و روایات قرآنی ادعای طب اسلامی را زندهتر کرد. اگرچه این نظریه از سوی آیتالله مکارم و جوادی آملی به شکل قوی رد شده است.
در کنار طب سنتی، طب مدرن که مبنای سیستم بهداشتی یک کشور است وجود دارد که رایجترین نوع پزشکی در همه جهان است.
پزشکی یا Medicine علمی کاربردی است. هدف از این علم، درمان، تشخیص، بهبود و پیشگیری از بیماریها است. اگر کمی به قبل بازگردید و معنای طب سنتی را بخوانید، متوجه میشوید که هردوی این طب هدف مشترکی دارند.
• پیشگیری
• بهبود
• درمان
دلیل آنکه برخی از مردم هنوز هم به طب سنتی اعتماد دارند روش درمانگری است. برای گروهی از مردم فرق نمیکند از کپسول سفکسیم برای درمان سیونزیت عفونی استفاده کنند یا بخار عنبرنسارا، آنها تنها درمان و بهبود بیماری را خواستار هستند.
این نوع توجه مردم و قبولی درمان گیاهی برای بیماریها سبب شد تا آرامآرام دولتها بهخصوص جوامع شرقی قبول کنند که باید به فکر تدوین طب سنتی و علمی کردن آن باشند. یکی از کشورهای پیشرو در این زمینه کشور چین بود که دانشکدههای طب سنتی را از سال 2000 رسماً افتتاح کرد و تلاش کرد داروهای گیاهی را بهجای داروهای شیمیایی تولید کند. این شاخه از پزشکی «طب مدرن گیاهی» نام گرفت.
همانطور که اشاره شد در طب سنتی مردم بر اساس تجربه و فرهنگ با دمنوش گیاه و گاه با دعا و رموز جادویی درمان میشوند؛ اما در پزشکی مدرن تمام درمانهای فوق به دور ریخته میشود.
اگر قرار است برای یک بیمار دارویی تهیه شود، ابتدا باید دلیل بیماری شناخته شود. مکانیسم سلولی ویروس یا باکتری شناخته شود و سپس مکانیسم و روند بیماری شناساییشده و در مرحله آخر دارو برای بیماری ساخته شود. ساخت دارو نیز به همین سادگی نیست بلکه دارو باید در فازهای جداگانه روی بیماران طبق ضوابط اخلاقی و علمی آزمون شده و در صورت نتیجهگیری و نداشتن عوارض دارویی درمان شروع شود.
چنین پروسهای شاید سالها طول بکشد تا یک درمان روی بیماران انجام شود. اتفاقی که در طب سنتی چنین روشی امکانپذیر نیست، لذا سازمانهای پزشکی برای قاعدهمند کردن و بهروز کردن طب سنتی اقدام به طب مدرن گیاهی کردند.
طب مدرن گیاهی بر اساس نسخههای طب سنتی است، با این تفاوت که پزشک، نسخه قدیمی را در آزمایشگاه با مواد گیاهی تولید میکند. این داروها ابتدا روی حیوانات و سپس روی بیماران آزمایش میشود و نتایج آزمایش در مجلات معتبر پزشکی چاپ و توسط اساتید، قضاوت شده و در مرحله آخر وارد پروسه درمان میشود.
در طب سنتی تنها تجربه به کار گرفته میشود اما طب گیاهی مدرن بر اساس آزمایشهای اولیه نسخه ارائه میشود.
در طب سنتی، دارو بر اساس نسخههای قدیمی تجویز میشود و در طب گیاهی مدرن دارو بر اساس فارماکوپه (کتابهایی هستند که فهرست کاملی از داروهای موجود در بازار مشتمل بر اطلاعات دارویی، موارد مصرف، عوارض جانبی، نحوه نگهداری داروها و مواد اولیه، روش آنالیز مواد اولیه و جانبی مشتمل بر روشهای فیزیکی و شیمیایی و استانداردهایی که در داروسازی و صنایع غذایی مورد استفاده قرار میگیرند در آن قید شدهاست) دارویی نسخه میشود.
در قرن بیست و یکم این درمان مفید است؟ چرا؟
بر اساس نظریه طب سنتی، غلبه هرکدام از اخلاط بر دیگری موجب بیماری میشود. ابوعلی سینا یکی از افرادی بود که این نظریه را پروراند و اساس طب را بر آن گذاشت. هرچند این نظریه از زمان بقراط که اساس جهان را بر پایه چهارعنصر آب، آتش، خاک و هوا مستقر میدانست، شروعشده است و مصریان باستان نیز طبابت خود را بر این نظریه و اختلاط مایعات بدن گذاشته بوند؛ اما این بوعلی سینا بود که طبابت همراه با دلیل را بر آن قرارداد. بر اساس این نظریه غلبه هرکدام اخلاط بر دیگری دارای علائمی است که موجب بیماری میشود.
غلبه صفرا موجب بیماریهایی چون سردرد، خشکی پوست، پرکاری تیروئید و پارکینسون میشود. در طب سنتی برای درمان غلبه صفرا علاوه بر حجامت در فصل تابستان، خوردن غذاهایی چون ماهی کبابی، عرق کاسنی، کاهو و کدو خورشتی نیز اشاره شده است.
همانطور که متوجه شدید درمان در طب سنتی بر اساس حدس و گمان است. بهطور مثال زمانی که بیمار به نزد حکیم یا پزشک طب گیاهی میرود، بر اساس شرح بالینی حدس میزند که کدام اخلاط در بدن غلبه کرده است و بر اساس حدس خود به بیمار، داروهای گیاهی تجویز کرده و دستورالعملهای اصلاح سبک زندگی را ارائه میدهد.
چنین درمانی که بر اساس حدس و گمان بوده و نه بر اساس آزمایشهای بالینی، امکان خطای زیادی دارد؛ لذا در پاسخ به پرسش فوق(آیا طب سنتی هنوز در قرن حاضر مفید است؟) میتوان اینگونه پاسخ داد که همانقدر امکان درمان وجود دارد به همان میزان نیز امکان خطا وجود دارد.
بهطور مثال ممکن است یک دلدرد ساده که براثر زیادهروی ایجاد شده با دلدرد ناشی از التهاب روده، در میزان درد یکسان باشد. لذا بسیار ضروری است که بیماریای مانند التهاب روده در همان مرحله اول شناسایی و درمان شود. التهاب روده در صورت درمان نشدن به سرطان روده منجر میشود که تنها راه تشخیص، کولونوسکپی است. تشخیص در طب سنتی تنها بر اساس تشخیص مزاج است.
طبیب در پزشکی سنتی با تشخیص نوع مزاج و اینکه در حال حاضر کدام از اخلاط بر دیگری غلبه کرده است اقدام به تجویز دارو و نسخه گیاهی میکند؛ کاری که از ریشه، اشتباه است.
اگرچه طب ایرانی با دانشگاه جندیشاپور و حضور پزشکان در اوج بود؛ اما رشد اصلی طب سنتی ایرانی در عصر عباسیان بود که نهضت ترجمه شروع شد. در این نهضت، آثار هندی، یونانی و پهلوی به عربی ترجمه شد. طب عربی که خود وامدار طب یونانی است، در این عصر بیشتر از هر چیز موردتوجه ایرانیانی بود که بهناچار با زبان عربی تکلم کرده و مینوشتند. زکریای رازی و ابنسینا ازجمله پزشکانی بودند که بر اساس آموزههای طب یونانی مشغول به پزشکی شدند.
اگر بخواهیم تاریخ ایران را بررسی کرده و پزشکان و کتابهای آنها را بنویسیم باید مقالهای جداگانه نوشته شود، لذا تنها چندتن از مشهورترین کتابها و پزشکان را در دوران قدیم و معاصر بررسی میکنیم
منظور از دوران قدیم زمانی است که پزشکی مدرن هنوز متولد نشده است و طب سنتی طب رایج و غالب در جامعه است.
قانون 1911 مجلس منجر به حذف مطب پزشکان سنتی و صدور مجوز برای پزشکان مدرن گردید. این امر اگرچه با مخالفت قشر مذهبی مواجه گردید؛ اما به لطف پاسخگویی طب مدرن، مردم نیز رفتهرفته این نوع از طب را پذیرفتند؛ لذا در دوران معاصر کمتر شاهد حضور پزشکان طب سنتی در ایران هستیم. کتابها بیشتر به شکل کتاب سازی و ترجمه و تصحیح آثار قدیمی است.
امروزه در بسیاری از کشورهای پیشرفته از طب سنتی بهعنوان طب مکمل یاد میشود. اگرچه امروزه پزشکی مدرن در تمام شاخهها جوابگو بوده است؛ اما در شیوه پیشگیری از بیماری عملکرد قابل قبولی ندارد. فرآیندی که طب سنتی با شیوه اصلاح زندگی و تجویز خوراکیهای مفید بهتر عمل کرده است.
طب سنتی زمانی پاسخگوی شیوه درمان خواهد بود که فرایند درمان کاملاً توسط پزشک سنتی انجام شود. متأسفانه امروزه شاهد آن هستیم بسیاری از افراد شیاد بدون آنکه مدرکی داشته باشند اقدام به درمان مردم میکنند؛ شیوهای خطرناک که حتی گاهی کشنده خواهد بود. بهطور مثال فردی که سرماخورده است به شیوه طب سنتی خوردن زنجبیل تجویز میشود، حالآنکه زنجبیل با دارویی مانند وارفارین تداخل دارویی دارد.
طب سنتی یک شیوه درمان هوشمند نیست برای همین بهتنهایی نمیتواند پاسخگوی بیماریها باشد. بهطور مثال بیمارانی که از التهاب روده رنج میبرند میتوانند با مصرف داروهای طب سنتی مثل خوردن نوشیدنی بارهنگ میتواند به کاهش علائم کمک نماید.
کلام آخر آنکه بهتر است برای درمان بیماریها به نزد پزشک طب گیاهی مدرن رفته و درمان طبق نظر آنها انجام شود. زیرا پزشک طب گیاهی مدرن اگر بداند که بیماری با داروهای گیاهی قابلدرمان نیست شمارا به نزد پزشک مدرن ارجاع خواهد داد.
ساربوک شمارا در این حوزه به خواندن کتاب گیاهان معجزه گر و طب الصمام و زعفران و اثرات درمانی آن دعوت می نماید.