منصفانه است که بگوییم ژوزه مورینیو مانند یک گردباد در آگاهی عمومی منفجر شد. در سال 2003/04، به عنوان سرمربی کمتر شناخته شده پورتو، او بسیاری از چهره های برجسته این بازی را کنار گذاشت تا قهرمان کمتر شناخته شده پرتغال را به قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا برساند. از آن زمان به بعد مترادف با رقابت شد. او ممکن است فقط دو بار در این تورنمنت قهرمان شده باشد، به اندازه هم دورههایش سر الکس فرگوسن و پپ گواردیولا - اما با تبدیل شدن به یکی از پنج مربی که در چندین باشگاه موفق به انجام این کار میشوند، خود را کنار گذاشت. مورینیو واقعاً متعلق به لیگ قهرمانان اروپا است و در روز تولد او به ماجراهای او در سراسر قاره می پردازیم. مورینیو به طور مداوم نشان داده است که چرا در گیشه حضور دارد و به عنوان بهترین فوتبالیست های جهان تماشا، بررسی و لذت بردن از آن را وسوسه می کند. اما چرا همیشه از نظر عملکرد در اوج نبوده است؟
گل لحظه آخری به یاد ماندنی در اولدترافورد در مرحله یک هشتم نهایی برای تحمیل بدبختی به منچستریونایتد، لحظه ای معروف را رقم زد و مورینیو از محوطه بیرون آمد و از خط زمین به سمت سکوی شرقی پایین آمد. یک ماه بعد، او یک پیروزی جامع 3-0 مقابل موناکوی دیدیه دشان در فینال ترتیب داد. ژوزه پس از سوت پایان، درایت قابل توجهی از خود نشان داد و به دوربین ها اجازه داد لحظه ای را که تیمش جشن می گرفتند در حالی که او به حرکت بعدی خود فکر می کرد، ثبت کنند. 20 سال پیش در چنین روزی ژوزه مورینیو سرمربی پورتو شد: 127 بازی، 91 برد، 6 جام
یک هفته پس از اولین قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا با پورتو در سال 2004، مورینیو در چلسی بود. در 2 ژوئن، او در یک کنفرانس مطبوعاتی افسانه ای در استمفورد بریج با رسانه های سراسر جهان روبرو شد. پس از خرج بیش از 150 میلیون پوندی که توسط جیب های بی انتها رومن آبراموویچ فراهم شد، گفر جدید آبی ها کلماتی را بیان کرده است که حرفه او را مشخص کرده است. "لطفاً مرا مغرور خطاب نکنید زیرا آنچه من می گویم درست است. من قهرمان اروپا هستم فکر می کنم من یک "خاص" هستم. افسوس، سرنوشت او این بود که هرگز با چلسی قهرمان اروپا نشود، با اولین روبرو شدنش از جمله برخورد به یاد ماندنی با بارسلونا فرانک رایکارد. محرومیت حاشیهای به خاطر رفتارش در برابر کاتالانها باعث شد که مورینیو در هنگام ورود بایرن مونیخ به شهر، به رختکن چلسی یورش برد. کینه با بارسلونا، جایی که او قبلا زیر نظر بابی رابسون بازی می کرد، بعداً در دوران حرفه ای او دوباره ظاهر شد. شکست در نیمه نهایی مقابل لیورپول، رقیب لیگ برتر، با گل پرشک و شبهه لوئیس گارسیا در بازی برگشت، مانع از قهرمانی او در بازی برگشت شد.
قابل ذکر است، مورینیو در اینتر و پورتو نشان داد که می داند چگونه ارتباطش را با یک باشگاه قطع کند. دو قهرمانی در لیگ قهرمانان آخرین شانس او در هدایت تیم های مربوطه بود و هر دو به هت تریک های تاریخی دست یافتند. اینتر باید با حسادت تماشا کرده باشد که رقبای سرسخت میلان از زمان موفقیت پیاپی نراتزوری در اواسط دهه 1960، پنج قهرمانی را به دست آورده است. نه تنها یک کمپین پیروز، که با باخت بایرن مونیخ به مادرید منتهی شد، با دستیابی به شاهکاری که هیچ تیم ایتالیایی دیگری تا به حال انجام نداده بود، به اینتر افتخار کرد، بلکه تصویری نمادین از او را نیز ارائه داد. مورینیو پس از اینکه تیمش اینتر با 10 بازیکن مخالفت کرد، به زمین نیوکمپ یورش برد و انگشتانش را در آسمان شب در اقدامی استثنایی در اعتراض به باشگاهی که به او لقب "مترجم" داده بودند، وارد کرد. در سال 2010، یک مسترکلاس مورینیو در نیوکمپ که در آن 10 بازیکن اینتر پس از شکست دادن تیم مشهور بارسلونا پپ گواردیولا در دو بازی، جواز حضور در فینال لیگ قهرمانان را کسب کردند.
مورینیو و مادرید مانند مسابقه ای ساخته شده در بهشت به نظر می رسید. با نسل جدید کهکشانی ها، چه کسی بهتر از مردی با خود سیری ناپذیر، روحیه بازیکنانی مانند کریستیانو رونالدو را تعدیل کند؟ سه سال حضور در سانتیاگو برنابئو سرانجام ثابت کرد که لمس او کاملاً طلایی نیست. علیرغم ثبت نرخ برد 64 درصدی در اروپا، سه بار این مربی پرتغالی نتوانست با لوس بلانکوس مانع ماقبل آخر لیگ قهرمانان اروپا را رد کند، از جمله در برابر بارسلونا منفورش در سال 2011. بایرن مونیخ در سال 2012 و بورسیادورتموند در سال 2013!