بذارید یه شروع جالب داشته باشیم:
شما از قبل معنی کلمه "نورودایورسیتی" و "نورودایورجِنت" رو میدونید! اما نه اونطوری که قراره تو این نوشته در موردش صحبت کنیم. کمتر کسی وجود داره که "بیشفعال" و "اوتیسم" به گوشش نخورده باشه. زمانی بود که آدمها با شنیدن این اصطلاحات یاد یک عالمه ویژگی منفی و غیررایج میفتادن و افراد این طیفها رو مبتلا به نوعی بیماری لاعلاج میدونستن، خب همیشه مدتها طول میکشه تا اقلیتها بتونن صدای خودشون رو اونطور که باید و شاید به گوش بقیه برسونن.
نورودایورسیتی یا "تنوع عصبی" مفهومیه که مطرح شد تا افرادی که روشهای پردازش ذهنی متفاوتی دارن رو از زیر بار سنگین منفی کلمات نجات بده و از جامعه جهانی بخواد تا به ویژگیهای این افراد به چشم "تفاوت" نگاه کنه نه "نقص". نورودایورسیتی به "طبیعی بودن" تفاوتهای ساختاری توی مغز آدمها اشاره میکنه و تاکید داره که اگر محیطهای آموزشی/کاری بتونن با نورودایورجنتها سازگار بشن و فضای لازم رو برای پیشرفت اونها هم در نظر بگیرن، با عدالت و برابری در مورد همه اقشار جامعه روبرو خواهیم بود.
وقتی صرفا از یک سری برچسبها برای توصیف اشخاص استفاده کنیم، انگار که تمام ویژگیهای دیگهی اونها رو کنار گذاشتیم و صرفا روی کلیشهها ایستادیم. اینجوری دیگه با آدمهایی کامل که شامل نقاط قوت و ضعف مخصوص خودشون هستن طرف نیستیم، بلکه با اون برچسبها طرفیم. وقتی هم با برچسبها طرف باشیم تمام خصوصیات منحصر به فرد آدمها نادیده گرفته میشن و فرصتی برای نمو بهشون داده نمیشه. در چنین جامعهای هیچوقت نمیشه مدعی عدالت و برابری بود.
افراد نورودایورجنت نیازمند مدلهای آموزشی متفاوتی هستن اما اگر این مدلها براشون فراهم بشه میتونن مثل سایر افراد خروجی درخشان داشته باشن.
حالا اگر چیزایی که تا اینجا گفتم نظرتون رو جلب کرد، خوشحال میشم که ویدیوهای یوتوبم رو چک کنید و حتی به اشتراک بذارید تا افراد بیشتری رو دایرهی آگاهی از این موضوع بکنیم ^_^