سرزمین عجایب
سرزمین عجایب
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

معرفی رمان سالتو


رمان سالتو نوشته مهدی افروزمنش است که در ادامه مطلب قصد معرفی این کتاب محبوب را داریم. این کتاب با خطی جدا از موج داستان‌نویسی ایران که به سراغ طبقهٔ متوسط می‌رود، طبقهٔ حاشیه و فرودست را هدف قرار داده است. داستان کتاب سالتو پیرامون پسری شانزده‌ساله و علاقه‌مند به کشتی می‌گذرد.

روایت این رمان درباره سیاوش پسر جوان شانزده‌ساله‌ای است که به کشتی‌گرفتن علاقه دارد. او با نادر و سیا آشنا می‌شود که هردو کشتی می‌گیرند. نادر و سیا متوجه استعداد سیاوش می‌شوند و تصمیم می‌گیرند به او کمک کنند. سیاوش خودش را اهل جایی به اسم جزیره معرفی می‌کند. در طول داستان متوجه می‌شویم این جزیره جایی خارج از تهران نیست؛ بلکه منطقه‌ای دورافتاده در جنوب شهر و اطراف خط راه‌آهن است.

جزیره دنیای سیاهی است که بزرگ‌ترین خلاف‌ها آنجا شکل می‌گیرد. نادر و سیا به ظاهر می‌خواهند به سیاوش کمک کنند؛ اما هرکدام اهداف خودشان را دارند. این کتاب به حاشیه‌ٔ فراموش‌شدهٔ تهران نگاهی می‌اندازد؛ آدم‌هایی که زندگی تغییرشان داده است و به آن‌ها یاد داده مبارزه کنند. داستان با توانایی سیاوش در کشتی شروع می‌شود و با یاد پدرش ادامه پیدا می‌کند. فقری که از نسل قبل به سیاوش رسیده، در کفش‌های پاره‌اش خودش را نشان می‌دهد؛ اما سیاوش می‌خواهد تغییر کند؛ ولی نمی‌داند برای تغییر، آدم‌های اشتباهی سراغش آمده‌اند.

زبان داستان روان است و مهدی افروزمنش تا توانسته به ادبیات اصیل حاشیه‌ٔ شهر نزدیک شده است. خواندن کتاب سالتو تصویری تازه در ذهن مخاطب می‌سازد که پیش از آن تجربه‌ای از آن نداشته است و یا در فیلم‌ها دیده است.

این کتاب را به کسانی که با علاقه‌ ادبیات داستانی معاصر ایران را پیگیری می‌کنند پیشنهاد می‌کنیم. همچنین دوستداران سریال یاغی می‌توانند این رمان هیجان‌انگیز را همزمان با دیدن سریال بخوانند.

نویسنده رمان سالتو، مهدی افروزمنش متولد ۱۳۵۷ تهران است. او قبل از آنکه در جایگاه یک نویسندهٔ کارکشته شناخته شود، خبرنگار حرفه‌ای و طراز اولی بوده است. در سابقۀ فعالیت‌های مطبوعاتی‌اش، دبیر اجتماعی روزنامه‌های شرق، اعتماد، بهار، شهروند و فرهیختگان به چشم می‌خورد. مهدی افروزمنش در جشنوارهٔ مطبوعات کشور و جشنوارهٔ شهری (در سال ١٣٨٣ و ١٣٨۵) به عنوان بهترین گزارش‌نویس معرفی شده است.

نوشتن در صفحات حوادث و جامعه و تجربهٔ خبرنگاری به او کمک کرده تا فضای پایین شهر را به‌دقت و وسواس و کاملا طبیعی توصیف کند. عمدتا یا دربارهٔ این محله‌ها کمتر می‌خوانیم یا اگر داستانی دربارهٔ آن‌ها و با محوریت مردم این مناطق می‌خوانیم، اغراق‌شده، به دور از واقعیت و حتی ناعادلانه یا به طرز رقت‌انگیزی ترحم‌انگیز است. اما افروزمنش در داستان‌هایش به گونه‌ای به سمت توصیف این قشر از جامعه رفته است که هم مردم با آن‌ها همذات‌پنداری می‌کنند و هم برخی وقایع اجتماعی که هرروز از کنار آن‌ها راحت می‌گذرند، چون سیلی به صورتشان می‌خورد. بنابراین خواندن داستان‌های افروزمنش مانند دیدن شهر، با عینکی جدید و البته شفاف‌تری است.

رمان سالتومعرفی کتاب
سرزمین عجایب
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید