ویرگول
ورودثبت نام
سرزمین عجایب
سرزمین عجایب
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

نقد فیلم مجبوریم


مجبوریم روایت آن نیز مانند آثار پیشین رضا درمیشیان نشأت یافته از معضلات اجتماعی و به تعبیر دیگر فرم دلخواه این فیلمساز است که از نخستین ساخته‌اش بغض به صورتی علنی بیان شد و مورد تحلیل منتقدان قرار گرفت.

علاقه این فیلمساز به موضوع زنان و نحوه زیست آنان در جامعه‌ای که قوانین مردسالارانه ای در نهادش نهفته است، از ساخت فیلمش به شکلی تلویحی آغاز می‌شود. زنانی که در اغلب مواقع قربانیان قواعد غیرمنطقی و به‌روز نشده‌ای هستند و ناگزیر در وانفسای اعمال ناشایست انسانی تخریب و نابود می‌شوند. یکی از زنانی که نادیده گرفته شدنش به شکلی فاحش در این فیلم به تصویر درآمده، کاراکتر گلبهار(پردیس احمدیه) است که از هر طرف مورد تجاوز و تعدی متخاصمان قرار می‌گیرد. این حمله غیرانسانی گاهی در قالب ترحم و دلسوزی و گاهی به واسطه رفتاری متوحش انجام می‌پذیرد. در این میان عنصری که بیش از هر چیز مستهلک می‌شود، وجوه زنانگی کسانی است که مانند یک کالای پر زرق و برق و کم‌ارزش خرید و فروش می‌شود.

گلبهار، دختری کارتن‌خواب با وجود گذشت سال‌ها از عمرش حتی از داشتن شناسنامه یا شناسه ملی محروم بوده و مانند یک مهاجرِ بی‌هویت فقط در شهر می‌چرخیده و ملعبه دست مردی به نام مجتبی(مجتبی پیرزاده) بوده است؛ فردی که زنان را صرفا عاملی جهت بهره‌برداری جنسی و فروش بچه به مشتری‌ها تصور می‌کند. تنها شخصیتی که در این میان صادقانه و در جهت احقاق حق تلاش می‌کند، سارا ندایی (نگار جواهریان) است که با تربیت خانوادگی صحیح و داشتن سابقه طبقه اجتماعی موجه، برخی از ویژگی‌های ناب انسانی را در دورانی که کمتر کسی حاضر به انجام آن بوده، به نمایش می‌گذارد.

سارا با به خطر انداختن جان خود در مواجهه با افرادی مانند مجتبی و اوباش حاضر در هر گوشه‌ای از شهر سعی می‌کند علت بچه‌دار نشدن گلبهار را جستجو کند و حقوق از دست رفته این دختر را جبران کند اما مافیایی که در مقابل این خواسته وجود دارد، سهل‌الوصول شدن امکانات را از او به عنوان یک وکیل خستگی‌ناپذیر دریغ می‌کند. مهمترین مانعی که از همان ابتدا مقابل مسیرش قرار می‌گیرد، کاراکتر متناقض دکتر مهشید پندار (فاطمه معتمدآریا) است. این زن با وجود سابقه‌ای دیرینه در جراحی کمتر مورد سوءظن قرار گرفته و با وجود انجام کارهای غیرحرفه‌ای همواره از مهلکه گریخته است اما تلاشی که سارا به واسطه همراهی دوستانش دکتر سعادت (پارسا پیروزفر) که اخیرا در سریال یاغی درخشیده و شهریار (بهمن فرمان‌آرا) انجام می‌دهند، در نهایت موانع را شکسته و حقیقت را آشکار می‌کند؛ حقیقتی که پیش از هر چیز با مکالماتی دونفره در اتاق شخصیِ دکتر پندار و دور از نگاه دیگران ابراز می‌شود. در سکانس مورد نظر پندار به‌واقع با فاصله گرفتن از چشم‌های قضاوت کننده دیگران می‌کوشد حقیقت که یک سر آن به قانون عقیم کردن زنان کارتن‌خواب متصل بوده را با تحلیل شخصی‌اش فاش کند. این کاراکتر نیز مانند دیگر زنان جامعه زخم‌خورده از بیان آسیب‌های اجتماعی بیشمار است؛ چیزی مشابه شخصیت مادرش (ژاله علو) که زیستن در هر نقطه‌ای از این جهان را نوعی غربت می‌پندارد و دست‌آخر می‌گوید : «چاره‌ای نیست، مجبوریم». سارا نیز وجهی دیگر در همین جریان است که بر خلاف پندار از وجوه عاطفیِ بیشتری برخوردار است.

در حاشیه این نگرش اما به طور کلی نکته‌ای که سبب می‌شود تا انتها پیگیر ماجراها شویم، روشن بودن تکلیف مخاطب با فیلم از ابتدا تا انتهای فیلم با در نظر گرفتن مضامین بنیادین مطرح شده است. درمیشیان در مجبوریم می‌کوشد خط سیری تسلسلی و ریتمیک از اعمال و همچنین کنش شخصیت‌ها در کنار یکدیگر پدید آورد که به این طریق از منظری نیز تماشاکنندگان فیلم نیز همنفس با کاراکترها پیش بروند. همین روند پیاپی که بخشی از آن متوجه تدوین خلاقانه تدوین‌گر بوده، اتفاقا موجب شده حالت گریز از مرکزی که داستان از ابتدا ایجاد کرده بود، به ریتمی کنجکاوی برانگیز تبدیل شود و نگاه‌ها را متوجه پایان‌بندی فیلم کند؛ پایانی که البته پاسخی قطعی و سرراست برای بیننده جستجوگر را دارا نیست.

نگار جواهریانمجبوریمفاطمه معتمداریاپردیس احمدیه
سرزمین عجایب
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید