ویرگول
ورودثبت نام
HellBoy
HellBoy
خواندن ۸ دقیقه·۲ سال پیش

خودزنی نکنیم. سخنی دوستانه با علی علیزاده (علیز)

معبد مهر-لندن-بریتانیا
معبد مهر-لندن-بریتانیا


معبدی که در تصویر بالا می بینید، معبد مهر است. اما نه در ایران، بلکه در آنسوی آب های اروپا در بریتانیا!. همان کشوری که آقای علی علیزاده به درستی آن را به نقض حقوق ایرانیان متهم کرد و خلف وعده اش در تحویل تانک های چیفتن را به بسیاری از ما هم میهنانش گوشزد نمود، که از این بابت از او سپاسگزاریم. همچنانکه اقدام جناب آقای علیزاده در مناظره با آقای زیباکلام و افشای بخشی از نیات سیاستمداران آمریکایی و خباثت های تاریخی کشور آمریکا ستودنی بوده است. اینکه ایشان در گفتگو با آقای نامور حقیقی در کلاب هاوس، گفتند که برای حمایت از برجام باید به زندان بروند چون رنج فرزندانی که به دارو دسترسی ندارند را با حمایت از برجام موجب شده اند، نشان میدهد که اگر به اشتباهی واقف شوند، روحیۀ پذیرش خطا و ابراز ندامت را دارند که این دُرّی است که در هر صدفی یافت نشود. راستی، معبدی که در زیر میبینید هم معبد مانی است. باز هم نه در ایران که در آنسوی گیتی در چین!.

معبد مانی - فوجیان- چین
معبد مانی - فوجیان- چین

به چرایی یاد کردن از این معبدها خواهیم رسید!.

ما ایرانیان ر متاسفانه چند حرکت به غایت ایرانستیزانه و بسیار عجیب از ایشان را شاهد بودیم که در این نوشتار کوشش کرده ایم تا به نقد آنها بپردازیم. نخستین چیزی که از آقای علیزاده، خاطر ما را مکدر ساخت، توییت ایشان در مورد یلدا بود و اینکه گفته بودند نسبت به تبریکات شب یلدا احساسی ندارند. این برای یک ایرانی میهنپرست ناگوار است که ببیند هموطنی که سخن او دارای بُرش هست و خود او نیز از اسطوره بدش نمی آید و از تاثیر آن باخبر است - همچنانکه از شهید قاسم سلیمانی به عنوان عزیزترین سردار نام برده است - به یکی از بزرگترین ایزدان کهن ایرانی که اورمزد او را هم مرتبۀ خود نامیده یعنی "مهر" یا همان "میترا" بی انگار باشد. همچنین ایشان در توییتی دیگر، شاهنشاه هوخشتره، شاهنشاه پادشاهی ایرانیِ ماد را نیز به سخره گرفتند و داستانی طنز برای او ساختند که مراسم یلدا را مضحک و مزخرف جلوه دهند. و از همۀ اینها بدتر، ضربه هایی بود که ایشان به ملیگرایی ایرانی زدند و در یکی از برنامه های جدال آنرا خطرناک توصیف کردند. نخست آنکه باید بگوییم قصد ما در اینجا دفاع از مهر شکست ناپذیر، این ایزد کهن ایرانی نیست. او اورنگ خود را در آسمان سرزمین آریایی ها میتازاند و دروغ زنان و پیمان شکنان را سزا میدهد. آنچه ما در سر داریم، دفاع از شاهنشاه هوخشتره هم نیست، بلکه پیدا کردن راهی است نو برای یک همفکری و زدودن کج فهمی های فی ما بین از بعضی مفاهیم که سرانجام آن نه ضربه زدن به منافع ملی باشد و نه احساس گناه برای حمایت از امری که به نتیجه نرسیده و تحریم های دارویی آن، به رنج کودکان انجامیده است.


دو معبدی که ذکرش رفت معابد ایرانی و نشانی از قدرت فرهنگی ایران قدیم اند. معبد مانوی معبد پیروان آیین مانی (پیامبر ایرانی) در چین است و معبد مهر، پیروان مهرپرست را در پناه خویش میگرفته تا بر ایزد ایرانی، مهر، دعا بخوانند و از او طلب یاری کنند. نفوذ فرهنگی ایران که همواره به عنوان کشوری صادر کنندۀ معنا شناخته میشده (تا پیش از مدرنیته) از شرق تا غرب عالم قدیم را در بر میگرفته. چه در سرزمین رومی ها که امپراتورشان یولیانوس، ایران را سرزمینی مقدس میدید و چه در آنسوی گیتی در چین که جغرافیا، اجازۀ تماس جدی با آن را نمیداده، ایران در محور تمرکز هر دو تمدن رقیب، بوده است. اما ایرانیان نه دائویی شدند و نه پاگانیسم رومی را برگرفتند بلکه خود، صادر کننده معنا شدند.

من وقتی میبینم که امروز رستوران های ژاپنی در جهان و غذای ژاپنی طرفدار بسیاری دارد، و کُره که اساسا بخشی از چین بوده، برای خود هویتی دست و پا کرده و سریال هایش را به ما ایرانیان هم میفروشد و گروه های موسیقیش در جهان رقیب ندارند حسرت میخورم که چرا ما چنین نمیکنیم و چرا خودزنی میکنیم. شکی نیست که همۀ این پیشرفت ها که آورده های فراوان مالی به همراه دارند و اجازه نمیدهند ژاپن و کره به راحتی دمونیزه شوند، از راه تقویت هویت ملی و فرهنگ ملی آنان بوده. و همه میدانند که حتی شوروی نیز مجبور شد با تکیه بر غرور ملی روسی سرپا شود و بسیاری را روانۀ جبهه جنگ علیه نازی ها کند.

آیا فرهنگ ایران، کشوری که پهلوانانش همواره از موضع دفاعی با دشمن اشغالگر برخورد میکردند و همچون تمدن غربی، جنگجویان متجاوز و خونریز نبودند؛ آن مایه اهمیت ندارد که دست کم خودمان علیهش به پا نخیزیم؟!.آیا مهر که معنای ازدواج میداده و آنرا در روزگاری که ایرانیان، هنوز کوچگرد بودند، مهر فراخ چراگاه میخواندند و تاثیرش از درخت کریمس تا آویزه های آن و ستارۀ بالای آن درخت و پوشش ایرانیِ بابانوئل مشهود است، باید به سخره گرفته شود؟. اگر ایرانیان میدانستند که آن هنگام که شاهنشاهان ایرانی برای بازپس گیری آسورستان (لبنان و سوریه) ارتش را به حرکت در می آوردند و در پیشاپیش آن سپاه، دو اسب سپید و بی سوار، ارابه ای خالی را میکشیدند به نشانۀ اینکه این خدایان بهرام و مهر اند که سپاه ایران را راهبری میکنند، آیا لازم بود که شعار های متعفن "نه غزه نه لبنان" و " "سوریه رو رها کن" را بشنویم و به قول خودتان "بهترین فرزندان ایران که در سوریه شهید شدند، مخفیانه به خاک سپرده شوند"؟. بی شک شما حق دارید که هرنظری داشته باشید و در جهان امروز، هیچ عقیده ای را به هیچکس تحمیل نتوان کرد، اما از روی هم میهنی ای که داریم و دلی که برای ایران و آن کودکان معصوم بی دارو مانده میتپد، با شما سخن میگویم. بی تکیه بر نقاط قوت تمدنی خود، نمیتوانیم دشمنی به سفاکی آمریکای جنایتکار را شکست دهیم. شاهنشاه اردشیر بابکان در اندرزنامۀ خویش میگوید:" چگونه میتوان به جنگ دشمن رفت با دل هایی که از هم کینه دارند و دست هایی که یکرنگ نیستند؟". و این همان شاهی است که سرسلسلۀ شاهان ساسانی است. همان هایی که پوزۀ غربی های غارتگر را به خاک مالیدند و غرب تا زنده است، کینۀ این ایرانیانی که امپراتورانشان را در برابر خویش به زانو درآوردند از دل نخواهد زدود. اردشیر نیز از جانبی یک انقلابی بود. وقتی دید از دست سلسلۀ اشکانی کاری برای ایران ساخته نیست، به پا خواست و ایران را بار دیگر به دوران فر و شکوهش بازگرداند. و هم او بود که آیین بیگانه پرستی را در ایران ریشه کن کرد. آیا این مردان و زنانی که جانشان را برای حفظ استقلال ایران هزینه کردند و از سختی ها نهراسیدند، اجداد امثال قاسم سلیمانی ها نیستند!. سلیمانی نخستین شهید ایران نبوده و نخواهد بود. به پای هر وجب خاکی از این مُلک، خدا داند چه افسرها که رفته.

تصویر زیر نیز تصویری است از زرتشت در سوریه،

زرتشت در سوریه
زرتشت در سوریه


همان کشوری که روزگاری آسورستان نام داشت و مورخان به آن دل ایرانشهر گفته اند. اگر ما این نوشته ها را بجای تمسخر و مضحکه قرار دادن، در برابر دوربین های تلویزیونی و به زبان های زندۀ دنیا به همگان نشان میدادیم و در مناظراتی عادلانه دست همۀ دروغگوها را رو میکردیم، آیا امروز حضور ایران در سوریه و لبنان مشروعیت بیشتری نداشت و راه های بیشتری برای تامین داروهای فرزندان ایران نبود؟. آیا اگر جهان بجای دیدن فیلم های سراسر تحریف و دروغ ترکیه، فیلم های ما را میدید، بازهم مشروعیت دمونیزه کردن ایران برقرار بود؟ یا این ایران بود که تحریمش سخت و مشروعیت بالایی در اذهان عموم داشت؟!. ما ملت کمی نیستیم. جز حقوق تاریخی خود چیزی را خواستار نیستیم و چیزی را هم به کسی تحمیل نمیکنیم. اما در مقابل خود دشمنانی داریم که به تعبیر فردوسی از شرم و ننگ بهره ای ندارند. آنان دروغ های شگفت آوری از اتفاقاتی که هرگز نیفتاده میسازند و به جوان آذربایجانی و کُرد و بلوچ و خوزستانی تحمیل میکنند. دروغ هایی چنان بزرگ که هیچکس به دروغین بودنش شک نمیکند. از جمله این یاوۀ کارشناس اهل باکو که آذربایجان شرقی، در واقع خراسان بوده!!!. یا آنچه که اردوغان، سلطان نئوعثمانی ای که تازندگان به ایران و ویرانگران آذربایجان را نمایندگی میکند گفت که ایران اگر در سوریه بخواهد علیه ترکیه کاری کند باید بداند در ایران، آذری ها هم هستند!. او با این سخنش آذری های ایرانی را مهره و مزدور خود خواند. چرا در سرزمین ترکیه که سرزمین اجدادی ده ها قوم و گروه ایرانی است و تبارش جدا از ایران مرکزی نیست کسی از کاپادوکیه هخامنشی سخنی نمیگوید؟!.پاسخ این است که ملتی که توسط آتاترک غربزده و اروپائیزه شد، حتی نمیتواند متن قبر پدربزرگش را بخواند چه رسد به متون تاریخی!. و وظیفه ما است که یوغ ملیت مجعول و تحمیلی تُرکی را با افشاگری های تاریخی، از گُرده مردم آناتولی برداریم. وقتی شما توئیتی میزنید که سخن اردوغان مبنی بر یکی بودن ملت ترکیه و آذربایجان (ملیت ترکی!) را تایید میکند، خشاب سلاح مزدوران اردوغان را پر میکنید که دسته دسته مشغول بریدن سر مدافعان حرم بودند. من به عنوان یک ایرانی، خطر این نوع نگرش به تاریخ ایران و اینچنین تاخت و تازی به آن را گوشزد میکنم تا هرکه گوش شنوایی دارد، آنرا بشنود و هر که دل در گرو میهن دارد و در فکر آبادگری خانه و شهر و میهن خویش و گیتی است بداند که همانطور که "چراغی که به خانه روا است، به مسجد حرام است" ، با تخریب میهن و وجهۀ آن با هر بهانه ای؛ نه تنها چیزی به نیکی های دیگران افزوده نمیشود بلکه حجم خالص تخریب کلی جهان بیشتر میشود و به بدی ها افزوده میشود چرا که نیکی را فقط میتوان با راستی و حقیقت جُست. و دروغ، دیوی است مهیب از سرداران آهرمن که از نور راستی گریزان است.

امید که همه به ایران بیندیشیم. و برای راستی ها و نیکی ها بکوشیم.

شاهنشاهی ایران هخامنشی در عهد داریوش یکم
شاهنشاهی ایران هخامنشی در عهد داریوش یکم



ایرانشاهان ساسانیشاهنشاهی ایرانقاسم سلیمانیعلی علیزاده
به ایران بیندیشیم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید