پلان ! اصلا در ذات اين واژه عنصري بنيادين نهفته است. پلاني كه آينده اي روشن براي آن متصور باشد، منطق دارد ؛ همان منطق ساختمان كه به صراحت تمام بيان شده است، مگر آنكه به قصد ارائه در بازار مكاره تهيه شده باشد. پلان خوب هم آغاز است و هم پايان؛ چون همة پلانهاي خوب ارگانيك اند. يعني تكامل آنها در جهان مختلف ذاتي است و ناگزير.پيش بيني علمي و هنري كل كار یعنی « تهیه پلان » .
زيبايي موجود در يك پلان زميني خوب، بيش از زيبايي تك تك پيامدهاي نهايي و بعدي آن است. اين پلان ریتمها يعني و حجمها و اجزاء يك دكوراسيون خوب را در خود خواهد داشت؛ اگر كه پلان ارگانيك يك ساختمان ارگانيك باشد با سبكي فردی ، و با مصالح خود نيز همخوان باشد.
در اين پلان همه چيز را مي توان يافت ؛ از هدف ساختمان گرفته تا مصالح و روش و هويت و سبك. پلان چيست؟ روح پيشگوي ساختمان است؛ ساختماني كه فقط به يمن آن پيشگويي كه همان پلان باشد موجوديت می باید . اما به هر حال پلان نقشه است، نمودار است، چيزي است صرفًا ترسيمي. تصويري است رياضي از آنچه قرار است به وقوع بپيوندد؛ و همان طور كه همه به تجربه مي دانيم شريك جرمهاي بي شمار نيز مي شود.
براي قضاوت درباره يك معمار كافي است به پلان زمينی او نگاه كنيم. در اين مرحله و همان جا معلوم میشود كه استاد است يا هرگز استاد نخواهد شد. اگر تمام نماهاي ساختمانهاي اصيل جهان از ميان مي رفتند و فقط پلانهای زميني باقي میماندند هر ساختماني را مي شد از نو ساخت.
زيرا پيش از آنكه پلان، پلان شود به شكل ايده در ذهن خلاق خالق آن وجود دارد. به هر حال، پلان فقط ثبت رؤيايي است در بيداري؛ رويايي كه در آن ساختمان مورد نظر در محل مقرر خود قد برافراشته بوده است.
بله، رویا ، اما رويايي دقيق و عملي، كه نگاشته شدهاش را بايد كساني بخوانند كه ذهني به همين اندازه دقيق و عملي دارند .
ممكن است آن پلان اوليه با پيشرفت كار به دور انداخته شود؛ احتمالا پلان بيشتر ساختمانهاي شگفت انگيز جهان نيز به همين سرنوشت دچار شده اند. چون اگر در تمام مدت تحقق پلان، آن عقل كل اوليه هم حضور داشته باشد، آن مفهوم اوليه رشد مي كند و پخته مي شود. اما به هر حال بايد پلان اوليه را تهيه كرد. سرانجام نيز بايد آن را تغيير داد و بر كاغذ آورد.
اما دور ريختن پلانها ولخرجي اي است كه سازمانهاي وابسته به معماري مدرن ما خوب از عهد ه اش بر نمی آيند. اين ولخرجي مالكان و معماران را خاك سياه نشانده و پيمانکاران بي شماري را ثروتمند كرده است.
پس قبل از دست بردن به كاغذ، اول كل ساختمان را در تخيل خود، در مغزتان و نه روي كاغذ بسازيد. بگذاريد همان جا رشد کند ؛ به تدريج شكلي مشخصتر بگيرد و بعد آن را به ميز نقشه كشي بسپاريد.
وقتي ديگر در ذهنتان جان گرفت، آن وقت طرح ريزي آن را با ابزار خاص آن آغاز كنيد. قبل از آن اين كار را نكنيد . آزمودن تغييرات مقياس كار در عمل به هنگام تجسم كار يا «طرح زدن » اوليه فقط زماني خوب است كه مفهو م، به آن حد از وضوح رسيده باشد كه بتوان در مغز آن را تثبيت كرد و حفظ نمود.