طراحی لوگو:
باید گفت امروزه رقابت در بازار کسب و کار بیش از آن که به خود محصولات مربوط بشود به برند آنها وابسته است.
برند دارای اجزای مختلفی است که طراحی لوگو یکی از این اجزاست که به موارد دیداری و هویت بصری آن برند مربوط است. ویژگی های ظاهری هر لوگو باید ویژگی های ماهیتی برند را برای بیننده تداعی کند.
لوگو هر شرکت عناصر متنوعی از جمله شکل، تصویر، سبک طراحی، اندازه و همچنین رنگ ها را در خود دارد و به عنوان امضای سازمان به کارگرفته می شود و باید مشخصاً از دیگر عوامل مشابه متفاوت باشند.
لوگو، چهره و منظر هر برند است. بنابراین طرح آن اهمیت زیادی دارد و نشانی است برای بیان کردن یک عبارت یا تلقین یک مفهوم به مخاطب. باید گفت طراحی خلاقانه و متناسب آنها در رسانه های تبلیغات محیطی نقش مهم تعیین کننده ای در اثربخشی بیشتر تبلیغات دارد که باعث ارتقا عواملی نظیر آگاهی از برند، ترجیح برند و نگرش به برند می شود.
نشانه:
هرچیزی که بر چیز دیگری اشاره داشته باشد نشانه تلقی می شود. نشانه ها در شکل کلمات، تصاویر، اصوات، بوها، طعم ها، اشیاء، حرکات و رفتار ظاهر می شوند. گرچه اینها فقط زمانی تبدیل به نشانه می شوند که معنایی را به آنها منسوب کنیم.
نشانه از دو سطح دال و مدلول تشکیل شده است. دال عبارت است از صورت مادی نشانه، که می تواند دیده شود و مدلول معنای ادراکی آن است. مصداق هایی که پیرس برای تفهیم انواع نشانه ارائه داد، کار او را از سایر نشانه شناسان متمایز کرد و دلیل آن هم، متوصل شدن به کارکرد تصاویر به جای کارکرد های زبانی برای ارائه تعاریف متفاوت از تقسیمات نشانه ای بود. از نظر چارل سندرس پیرس، رابطه ای میان همه دال ها و مدلول ها یکسان نیست و با هم فرق دارد.
به نظر وی این تفاوت ها در نوع ارتباط میان دال ها و مدلول ها، تمایز بزرگی در نشانه ها ایجاد می کند او بر اساس این تفاوت ها، نشانه ها را به سه گروه تقسیم کرده است:
الف) نشانه های نمادین:
در این نشانه ها،ارتباط معنایی دال و مدلول براساس پیش فرض ها و قراردادهایی است که از قبل برای آنها تعیین شده و مستلزم شناخت قبلی است. مانند دانستن علائم راهنمایی و رانندگی، زبان کشورهای مختلف، آیین ها و آداب و رسوم های اقوام مختلف و...
ب) نشانه های نمایی:
در این نشانه ها، میان سطح دال و مدلول، ارتباطی طبیعی و علت و معلولی برقرار است. این ارتباط از سوی مخاطب قابل درک، استنتاج یا استدلال می باشد؛ از آن جمله اند: دود نشانه آتش، رعد نشانه باران، جای پا نشانه حرکت شخصی در مسیری خاص، انعکاس صدا نشانه صحبت یا فریاد کسی و...
ج) نشانه شمایلی:
در این نوع نشانه ها، رابطه نشانه و موضوع مبتنی بر تشابه است. مخاطب در مواجهه با این نوع نشانه، می تواند براساس تشابه قابل درک میان سطح دال که مادی و قابل دیدن است با مفهومی که به آن ارجاع می دهد، معناهای ضمنی را دریافت کند.
نگرش برند:
نگرش به برند یکی از معیارهای ارزیابی میزان موفقیت یک برند نزد مشتریان خود است. مطالعات مختلف، همواره تلاش خود را برکشف چگونگی شکل گیری نگرش افراد نسبت به یک برند خاص معطوف کرده اند و در پی پاسخ به پرسش هایی از قبیل؛ نگرش به برند چگونه و در کجا ایجاد می شود؟ و چه مزایایی برای برند دارد؟ ، بوده اند. مصداق های نگرش به برند بسیار متنوع است و در ابعاد گوناگون قابل بررسی است. می توان مفهوم آن را این چنین تعریف کرد؛ گونه ای تمایل روانشناختی در انسان نسبت به یک موضوع یا برند خاص و قرار دادن آن در دسته علاقه مندی ها و موارد باارزش.
بنابراین روند شکل گیری نگرش مثبت در مشتریان برای بقا و حیات کسب و کارها و به خصوص برند ها بسیار ضروری است و گریزی از آن نیست. میشل واولسون نگرش را به صورت ارزیابی نگرش درونی اشخاص از یک موضوع خاص تعریف کرده اند.
این تعریف، دو ویژگی از نگرش را در بر می گیرد و از نظر جینروسولورا این دو ویژگی در تمام تعاریفی که برای نگرش ارائه شده است، وجود دارد و عبارتند از :
1) تمرکز بر موضوعی خاص
2) ارزیابی اشخاص از آن موضوع خاص به عبارتی دیگر نسبت دادن درجه ای از خوبی یا بد بودن به موضوعی خاص از جانب فرد که ممکن است در زمان های مختلف با شدت کم و یا زیاد مواجه شود و نیات مصرف کنندگان را در واکنش به موضوعی خاص تحریک کند.
به طور کل می توان نگرش را " مجموع ارزیابی مصرف کنندگان از برند " تعریف کرد که الزاما مثبت نیست و ممکن است منفی باشد.
امکان دارد مدت زیادی پایدار بماند و یا درصورتی که افراد تجارب جدیدی به دست آورند تغییر کند.
در نتیجه:
لوگو بخشی از تعلقات ویژه و از مهم ترین عناصر خارجی دیداری یک برند برای مشتریان به شمار می آید که چگونگی طراحی و انتخاب آن، در سرنوشت یک برند بسیار حائز اهمیت است.
یکی از عوامل مؤثر در متمایز شدن هر لوگو نسبت به سایرین، کیفیت طراحی آن است که طراحان گرافیک برای این مهم از شیوه های گوناگونی بهره می برند. یکی از فنون طراحی لوگوها که کمتر مورد توجه طراحان و حتی مدیران برند بوده است، طراحی بر مبنای نظریه و ساختار نشانه شناسی است. نشانه شناسی، به واکاوی معناهای ضمنی و پنهان در متون مختلف پرداخته و نشانه ها را در کانون توجه خویش قرار می دهد.
بسیار مهم است که یک طراح گرافیک با محدود کردن معناهای ضمنی در اثر خود، متن هایی بسته را خلق و در اختیار مخاطب قرار دهد. نشانه های قراردادی جهان و متن هایی باز را تولید و ذهنیت مخاطب را در این جهان ها شناور می نماید. بسته ماهیت اثری که تولید می شود متن های باز یا بسته می توانند مفید باشند.
در طراحی گرافیک خلق متون بسته به واسطه فاصله گرفتن از نشانه های قراردادی و محدود کردن مخاطب در معناهای از پیش تعیین شده می تواند بیان اثر را تا حدودی به درستی و وضوح انتقال دهد. لذا متن های باز برای آثار نقاشی، موسیقی و از این دست مناسب تر اند.