ویرگول
ورودثبت نام
سید عطا ناقدی فر
سید عطا ناقدی فر
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

یک جام شربت گلاب و زعفران

شاید گاهی با خود می‌گوییم:«چرا از دعاهایی که از اهل‌بیت روایت شده، آن‌قدر که حقش است، لذت نمی‌برم؟»

دانشجویی را فرض کنیم که هر چند دقیقه، هر چه که دم دستش می‌آید، می‌خورد. از چیپس و پفک گرفته تا کیک و آبمیوه. برای ناهار هم معجونی از هر چه که در یخچال دارد(پلوی شب قبل، قطعاتی از قرمه‌سبزی نذری هفته پیش، گوجه‌‌ی جوجه روز قبل سلف، تخم‌مرغ و ادویه‌هایی ناشناس) را درون قابلمه می‌ریزد و روی گاز می‌گذارد. بعد پخته‌شدن(!) هم همان‌طور ایستاده با سرعتی غیرقابل وصف آن‌ها را می‌خورد تا به کلاسش برسد(بچه‌های خوابگاهی احتمالا برایشان آشنا است!) به نظرتان آیا از شخصی که این سبک زندگی را دنبال می‌کند، می‌توان انتظار داشت که بفهمد چقدر لذت دارد خوردنِ جامی شربت گلاب و زعفران که با مقدار دقیقی عسل اصیل طبیعی شیرین شده؟

آیا چنین کسی، لذت نوشیدن چنین شربتی را می‌فهمد؟
آیا چنین کسی، لذت نوشیدن چنین شربتی را می‌فهمد؟


بیایید به روایت بالا طوری دیگر نگاه کنیم. شاید داستان بالا بی‌شباهت نباشد به سبک زندگی این روزهای ما در مصرف‌کردن اطلاعات. آیا ما نیستیم که از صبح تا شب داریم همه جور مطلبی را با سرعتی بالا از همه جا می‌خوانیم؟ مگر ما هم مثل همین دانشجو نیستیم که خرده‌مطالب پراکنده را بی‌هدف در تلگرام و اینستاگرام می‌خوانیم و اتفاقاً این مطالب را به بقیه هم تعارف می‌کنیم؟ این‌قدر خودمان را با داده‌ها و کلمات زیاد بمباران کرده‌ایم که حدود کلمات را فراموش کرده‌ایم. دیگر مثل قدیم نیست که موقع نوشتن متنی به کلمه کلمه‌ی آن دقت کنیم که هر کلمه را سر جایش به کار ببریم. همین‌طور هر کلمه‌ای را که دم‌دستمان باشد، کنار هم ردیف می‌کنیم و جلوی مخاطب می‌اندازیم. و خب طبیعی است که با این مزاج نتوانیم لذت ببریم از جمله‌ها و عبارت‌هایی که مثل آن شربت، حکیمانه ساخته شده‌اند.

فرازهای دعاها و آیات قرآن هم قربانی این رژیم ناسالم ما هستند. مایی که عادت کرده‌ایم کلمات را بی‌حساب ببلعیم، سخت است که بخواهیم این فرازهای زیبا را لمس کنیم. این دعاها را حکیم‌ترین خلق خدا به حکیمِ مطلق گفته‌اند و بی‌دلیل نیست که «قرآن صاعد» نامیده شده‌اند.(شاید خیلی اوقات اهل‌بیت در سطح شنونده‌ی عادی صحبت کرده باشند. اما در مورد ادعیه، مخاطب خداست و این ملاحظه نیست.) تک‌تک کلمات این ادعیه حساب‌شده است. روابط بین کلمات حکمت‌آلود است. و عجیب است که از این شاهکارها به روخوانی سرعتی آن به امید ثواب بسنده کرده‌ایم. شاید تازه‌مسلمانانی که کمتر این چشمه گوارا را دیده‌اند، خیلی بهتر مزه آن را بفهمند...

برای این‌که این قطرات دل‌چسب را مزه کنیم، باید تشنه باشیم. باید آرام‌آرام دعاها را بخوانیم، در معانی کلمات و ارتباط آن‌ها دقت کنیم، و با آن‌ها زندگی کنیم. و در خواندن‌شان عجله نکنیم که «سَأُرِيكُمْ آيَاتِي فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ» ....


پ.ن: خواندن کتابِ «پرتوی از خورشید در خاک نشسته» از علی صفایی حائری، که شرح ادعیه روزانه حضرت زهراست، توصیه می‌شود. کتابی گواراست!


پ.ن پریم(!): این مطلب در شماره سی‌ام نشریه حیات هیئت‌الزهرا دانشگاه شریف چاپ شده است.

دعاصحیفه سجادیهقرآن صاعدمصرف اطلاعات
یک دانشجوی سرگردانِ علوم کامپیوتر....
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید