نشریه علمی تخصصی روزنه
نشریه علمی تخصصی روزنه
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

نافرمانی بازار

وحید میزبانی/دانشجوی کارشناسی ارشد معماری



در اردیبهشت نودوشش، کانون معماران معاصر ایران نشستی باعنوان "دیسیپلین، آموزش، تئوری و گفتمان " برگزارکرد. در این نشست پویان روحی با رونمایی از ترجمه ی کتابی که به آن لقب "نخستین کتاب مرجع تئوری معماری به زبان فارسی" را داده بود، در یک سخنرانی فاضلانه اعلام کرد که تا قبل از این کتاب، گفتگویی درزمینه ی تئوری معماری در ایران جاری نبوده است. وی درادامه با تفکیک قائل شدن میان آن معماری که برای مردم قابل فهم است و معماری ارزشمند و "آوانگارد"، تنها دومی را واجد ارزش دانست. روحی سپس با ترسیم دایره‌ای که در مرکز آن معماری "عامه‌پسند" و بی‌ارزش قرارداشت آثاری چند را به زعم خود با فاصله های متفاوت از مرکز قرارداد و به آن ها ارزش‌هایی از کم به زیاد داد. کلیدواژه‌ی موردعلاقه ی وی "دیسیپلین معماری" بود و تاکیدداشت که تنها متخصصان و بزرگانی که به این "دیسیپلین" تسلط دارند توانایی ارزش‌گذاری و ارزیابی معتبر آثار معماری را دارند و صریحاً اعلام کرد که مردم عادی توانایی درک آثار فاخر را ندارند و نیازی به گفتگو با مردم عادی نیست بلکه "ما" باید مردم عادی را "اجوکیت" کنیم. این طرز فکر که مردم را فاقد صلاحیت می‌داند و نقش آفرینی آن‌ها را مادون، و انتخاب‌‌های آن‌ها را مبتذل می‌شمارد در میان معماران و صاحب‌نظران بسیار رایج است.


آیا یک گفتگوی ایزوله بین متخصصین بدون مزاحمت غیرمعماران بهتر از یک گفتگوی همه شمول که تمامی مردم در آن شرکت دارند، می‌تواند بر فضاها و معماری امروز ما ارزش‌گذاری کند؟ بازار با تمامی محدودیت‌ها و کمبودهایش درحقیقت میدان گفتگویی بزرگ است که تمامی مردم، متخصص و غیرمتخصص و با صداهای بلند و کوتاه، اظهارنظر می‌کنند و بناها و فضاها را در سیستمی برپایه ی پول ارزش‌گذاری می‌کنند. اما بازار و آن چه در آن جریان دارد همواره مورد نکوهش دانشکده‌های معماری و صاحب‌نظران و اساتیدی بوده است که ارزش‌های واقعی را درک کرده‌اند. کسی از ما نیست که نشنیده‌باشد که بازار به آن چه واقعاً مهم است، پشت کرده است. به کیفیت، هویت، اخلاق، و فرهنگ! و دراین میان، روشنی موضوع به‌حدی است که نیازی به تبیین دقیق آن وجودندارد . چنین به نظر می‌آید که تردید و ابهامی در مذمت ساخت وسازی که توسط پول حکم رانی می‌شود وجودندارد و صِرف اخم به جریان بازار و پافشاری بر ارزش‌هایی نه چندان تعریف شده، نجات دهنده ی معماری خواهدبود.


صاحب‌نظران و متخصصین همواره تمایل داشته‌اند که رسالت خود را به انجام رسانده و کشتی ره‌گم‌کرده ی معماری را به مسیر صواب برگردانند. دانشکده‌های معماری هم هرگز از زیر مسولیت شانه خالی نکرده‌ و آماده ی صدور آن چه خوب است به جامعه بوده‌اند. اما آن معماری خوب کدام است؟ در ارزش گذاری آن چه خوب است همیشه اختلاف نظر وجودداشته است. استاد شماره یک "هویت" را مهم تر از "فرهنگ" و استاد شماره دو "مسائل اجتماعی" را از هردوی دیگر مهم‌تر می‌داند. چه باید کرد؟ آیا باید در نبرد پافشاری بر ارزش‌های متبوعمان درمقابل بازار، شکست را بپذیریم؟

کشف ارزش‌های واقعی و تجویز آن برای جامعه کار موردعلاقه ی هر صاحب نظری‌ است. اما پاسخ، نه در اصرار بر ارزش‌ها که در نظم و سامانی اجتماعی است که ارزش‌ها در آن داوری و بازاندیشی شوند و عمل ارزیابی توسط تک تک افراد جامعه، متخصص و غیرمتخصص انجام شود. یک بازار آزاد و رقابتی می‌تواند چنین سیستمی باشد. بازاری که در آن رفتار عقلانی و سودجویانه‌ی مصرف کنندگان و تولیدکنندگان فضاهای معماری، درنهایت همانند انتخاباتی پیچیده، فضاها را ارزیابی و ارزش‌گذاری کند. چنین فضایی میدان گفتگویی وسیع و درهم تنیده خواهدبود که از کسی فرمان نخواهدگرفت و صاحب‌نظران و متخصصان نیز در آن صدایی درمیان صداهای دیگر خواهندداشت.



تنزل پیداکردن رقابت در بازار به رقابت کارتل‌ها و شرکت های انحصاری، توزیع ناکارامد و ناعادلانه پول و قدرت، شکل‌های مختلف استثمار فرهنگی و اقتصادی و مسائل متعدد دیگر از جدی‌ترین انتقادهایی هستند که به سالم ترین بازارهای موجود در جهان هم واردند، چه به بازار ایران که با مشکلات بنیادین خود کیلومترها از یک بازار سالم فاصله دارد و سرچشمه‌ی بسیاری از کجروی‌ها در معماری کشورمان هم، همین است. اما سوال این جا است که آیا باید بازار را به خاطر مسائلی که گفتگوی جاری در آن را مخدوش می‌کنند، کناربگذاریم؟ با خودبزرگ بینی و اخم گفتگو را مادون خود تشخیص دهیم و گفتگو را ترک کنیم؟ یا با افزودن آوای خود به آواهای موجود و تلاش برای ارتقای زبان گفتگو در بازار نقش‌آفرینی کنیم؟
این جستار نمی‌خواهد با دفاع بی‌چون وچرا از نظام سرمایه‌داری آن را به عنوان تنها نظام ممکن برای ارزش‌گذاری فضاها معرفی کند. نکته ی موردنظر این است که صِرف پافشاری بر ارزش‌ها و تجویز آمرانه ی آن‌ها برای جامعه به نتیجه نخواهدنشست. بهتر است پاسخی از جنس نظم وسامانی جمعی که در آن تمامی مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان فضا تصمیم‌گیرنده‌اند، یافت. می‌توان بازار را به رسمیت شناخت و سعی بر فهم آن داشت و به صورت پیوسته قوانین و تنظیمات آن را بازبینی و بهینه کرد. اخم کردن به معماری جاری در شهرها و انکار آن، صحنه ی شهرها را خالی از آن نمی‌کند و بازار هم از دستورات هیچ متخصصی پیروی نمی‌کند. برای نقش آفرینی در معماری امروز می‌توان فروتنانه صدای خود را به بازار به عنوان گفتگوی بزرگ آن بیفزاییم، آن را بکاویم، رمزگشایی کنیم و قوانین آن را اصلاح کنیم.


معماریپولروزنهبهشتیبازار
صاحب امتیاز: انجمن علمی معماری دانشگاه شهید بهشتی.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید