علی خانی/دانشجوی کارشناسی ارشد معماری
نوشتار زیر حاصل بازدید نگارنده از چند مکان1 مشخص در دو بازهی زمانی متفاوت است. ازآنجا که این متن میتواند برای همهی آنها صادق باشد، در این متن از مکانی تاریخی، در روستایی خیالی صحبت میشود.
بازدید نخست، نوروز 1388
مجموعهی مقبره شیخ در مرکز روستای شیخآباد قرارگرفتهاست. این روستا در دامنهی کوه در میان صخرهها، باغها و زمینهای زراعی محاصره شدهاست. مجموعه ی مقبرهی شیخ، انتهای کوچهی خاکی پیچدرپیچی که از کنار مسجد ملّاعلی راه دارد، قرار گرفتهاست. در دوطرف کوچه چند خانه قراردارد. پس از عبور از سردر نیمهمخروبه به دالان مجموعه وارد شده که سه گنبد آن را پوشاندهاند در دوطرفِ دالان، بین هر دو ستون، مکانی برای نشستن وجوددارد. با گذر از دالان وارد حیاط مجموعه شده که در مرکز، یک حوض کوچک و چند درخت دارد. در سمت جنوب حیاط، بنایی گنبددار و یک ایوان، سمت شرق و غرب حیاط هم چند حجره وجوددارد که سقف یکی دوتایشان ریختهاست. یکی از حجرهها متعلق به متوّلی مجموعه است. در دیگری هم که تقریباً از بقیه بزرگتر است، نمازخانهای برپاشدهاست. نمای کلی مجموعه از کاهگل پوشیدهشده و در مرزهای تقسیمبندیهای نما، آجرکاری ضمختی دیده میشود. ایوان اصلی و گنبد مقبره از داخل با گچ پوشیدهشده و گنبد از بیرون با کاشیهای نامنظمی زینت دادهشدهاست. بازشوهای مجموعه به علّتِ داشتن نعلدرگاههای چوبی، قوس ندارند. در تمام مجموعه، به جز یک یا دو نفر که به قصد زیارت آمدهاند کس دیگری دیده نمیشود.
بازدید دوم، نوروز 1398
وضعیت کلی روستا نسبت به قبل تغییر چندانی نکرده اما تعداد زیادی قهوهخانه در حاشیهی جاده شکل گرفتهاست. چند نفری هم "عسل محلی" میفروشند. برای ورود به روستا باید پنج هزار تومان پرداخت کرد. کوچهی خاکی منتهی به مقبرهی شیخ، سنگفرش شده و چندتا از خانههای کنار آن تخریب و میدانچهای بین مسجد و مقبره به وجودآمدهاست. در ورودی بنا یک راهنمای گردشگری نشسته که سعی عجیبی در فروش سیدی راهنمای مجموعه و نقشهی کل استان دارد. داخل حیاط تعداد زیادی گلدان شمعدانی چیدهشدهاست. از یکی از حجرهها صدای بلند موسیقی میآید و صنایع دستی و موسیقیِ به اصطلاح محلّی میفروشد. درمیان بساطش انواع سوغاتیها بهچشم میخورد. یکی دیگر از حجرهها به فروختن قهوه، شربت و چای اختصاص یافته و حجرهی دیگر محلِ انداختن عکس با لباسهای مثلاً قاجاری است. نمای کاهگلی دیوارهها و نمای گچی ایوان با آجر قرمزرنگِ ظریفی، جایگزین شدهاست. در بالای همهی بازشوها قوس کمخیزی گذاشته شده و شیشههای آنها حالا رنگی شدهاند. حدود ده نفر درحال بازدید از مجموعه هستند، چند دختر جوان با چادر عاریهای مقابل گنبد یا پنجرهها عکسهایی برای اینستاگرامشان میگیرند. ازآنجا که قابلیّت استفاده از چادر برای پسرها وجود ندارد، بیشتر نظارهگرند و یا عکس پرتره میگیرند.
صحنههایی که دیده میشود یادآور تصویر روی کتاب شرقشناسی2 نوشتهی ادوارد سعید3 است. تصویر روی کتاب افسونگر مار4 نام دارد. این تصویر، یک نقاشی است که توسط نقاشِ شرقشناس ژان لئون ژروم5 کشیده شده، پسری برهنه درحالی که ماری، تحت تاثیر صدای فلوت، به دورش پیچیده در میانهی جمعی دیده میشود. برای ایرانیانِ امروز هم، میراث فرهنگی که یادآور سنّت است، همانقدر دست نایافتنی، اگزوتیک6 و وهمآمیز است که برای ژان لئون ژروم بود. سیاستگذاران این عرصه هم با آگاهی به این نیاز و قابلیّت آن برای تولید سرمایه و ارزش افزوده با رویکردهایی سرمایهدارانه سعی بر تغییر ماهیّت و افزودن کاربریهای انضمامی میکنند. ازآن جمله استفاده از عکسهای برانگیزاننده و یا برساختن قصّههایی خاص در مورد هر بنا است که وجهی افسانهایتر، جالبتر و وهمآلود به بنا میدهند و یا به دنبال سودآورتر کردن این بناها به احداث غرفهها، بازارچهها و پاساژهایی در بناها روی میآورند.
این اقدامات باعث میشود بیشازپیش، انسان ایرانی عصر حاضر نسبت به بنا احساس دوری کند و قصدش از بازدید بنا نه ایجاد ارتباط با فرهنگ خود، بلکه خرید سوغاتی و گرفتن چند عکس برای صفحات اجتماعی باشد. ابنیه ی تاریخی برای ایرانیِ امروز، کالایی است مربوط به گذشته. بناهای تاریخی قاجاری (1200 تا 1344 قمری) همانقدر کهنهاند که بناهای ایلخانی (654 تا 750 قمری)، درست مثل انقلاب مشروطه (1324 قمری) که همانقدر مربوط به گذشته و دور است که قیام سربداران (718 قمری).
شاید این گونه اقدامات در راستای جبران منابع مالی حفظ و نگهداری فرهنگ و مظاهر آن باشد، اما نگارنده قصد بررسی چرایی کمبود این بودجه را نداشته و فقط سعی بر شرح پیامدهای حاصل از آنها بودهاست.
پی نوشت ها: 1- از آن جمله: روستای ابیانه، روستای زیارت، بنای زندان اسکندر یزد، باغ فین کاشان، ارگ راین، برج علاءالدّوله ورامین،خانهی تدیّن سمنان و ... .
2-Orientalism, 1978 (خاورشناسی و استشراق هم ترجمه میشود)
3-Edward Said (1935 – 2003)
4-Le Charmeur de serpent
5-Jean-Léon Gérôme (1824 – 1904)
6-Exotic
7-Elizabeth Taylor