.Zahra N
.Zahra N
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

ما دو نفر

آدمی مثل من ،که اصولا با افراد کمی در ارتباطه و میشه گفت یجورایی هیچ دوستی توی این دنیای بزرگ نداره . اینکه همه بعد یه مدت بشدت فراموشش کردن و الان حدودا ۶ ماه میشه که یک پیام خشک و خالی ، حتی به اشتباه هم نفرستادن . دقیقا همون آدمایی که بهم میگفتن که قراره بهترین دوستام باشن ،تا ابد و برای همیشه . همونها که تا یه ساعتی از شب رو بیدار بودیم و اینقد حرف میزدیم که خسته میشدیم و مجبور بودیم بخوابیم . همونی که کل دوران دبستانم باهاش گذشت و وقتی مدرسه هامون عوض شد ، دیگه هیچ وقت ندیدمش ، جز یکبار.

کجاست؟ کجان اون آدما؟ کجان اون خاطرات؟ چرا اینقدر راحت ازش گذشتین؟ واقعا اینقدر بی ارزش بودم؟

حتی دیگه نمیخوام برگردم و توی صورت یکی از اون آدم های متظاهر نگاه کنم!

خیلی هاتون متوجه میشید،تظاهر میکنن و بعدش میرن. فقط باید یکجوری اونها رو از ذهن و خاطرات پاک کرد ، گویی که وجود خارجی نداشتند ، همینگونه!


و میرسیم ب حدودا ۲ ماه پیش ، یعنی آذر ماه ، که میتونم بگم یکی از اون ماه های به یاد موندنی و پر از خاطره تو زندگی من بود.

حتی بهترین قسمتش ،آشنایی با یه دختری بود که درسته هنوز که هنوزه حتی ندیدمش ، و راهمون اندازه دو تا شهر فاصله داره . ولی میتونم بگم با هر پیامی که گاه و بیگاه بهم میده ، روز من رو میسازه.

نمیتونید باور کنید که متن ها چقدر توی روند زندگی آدما موثر هستن. وقتی اون روز دوستی من و اون دختر شروع شد ، یه چیز درونم میگفت که این دختر یه روز میشه بهترین دوستت! یه چیز میگفت با بقیه فرق داره ، درسته دورید ولی "این پایان آغاز خوشی دارد!"

اینکه گاه و بیگاه پیام میده و درد و دل میکنیم! حرف میزنه و حتی روز و ساعت و دقیقه رو ذکر میکنه! اینکه پیگیر درس هامون هستیم و با هم تلاش میکنیم ؛ اینکه جفتمون یه هدف بزرگ تو زندگیمون داریم و قراره بهش برسیم ، با همدیگه.اینکه حرف هامون و نامه هامون شده " انگیزه" برای رسیدن به هدف . واقعا یک آدم چقدر میتونه پر از انرژی مثبت باشه که من به صراحت اونو دریافت کنم؟

اینکه قراره دانشگاه رو بزاریم رو سرمون ! :) ، و تمام ساعت هایی که بکوب درس خوندیم و از خونه بیرون نرفتیم رو بریم شهر بازی و کیف کنیم!

شاید برای خیلی از شماها این متن قابل درک باشه و برای یک سری دیگه ، غیر قابل درک! ولی نمیتونید باور کنید که نامه هایی که میفرستیم برای همدیگه و از اهداف و آیندمون حرف میزنیم! اینکه قراره چه کارهای بکنیم و کجاها بریم ! فقط فکر کن ، هیچ کدوممون تا حالا اون یکی رو ندیده ! واسه همینه که اول نامه هامون می نویسیم :"سلام دوستِ نادیدهِ من!"

شاید با خودتون بگید :" مگه دایناسورید؟ این همه امکانات ، چرا حالا خودتون عذاب میدید و همدیگه رو نمیبینید؟"

خودمم دلیلشو نمیدونم ولی اینو میدونم که حتی دیده نشدن هم شیرینه و اینکه یهو بعد ی مدت همدیگه رو ببیند و مثل چیز ذوق کنید!

من تو کل این ۱۹ سال زندگیم ، هیچ دوستی نداشتم که اینقدر دوستش داشته باشم و با تک تک کلماتش زندگی کنم و هر روز برنامه ریزی هام رو برای رسیدن به هدف مشترک مون دنبال کنم!

نمیدونم اون لحظه که ببینمش ،قیافه ام چجوری میشه :) ، ولی اینو میدونم که ی سری آدما ، ساخته شدن براینکه بمونن، با تو باشن و ترجیحاتت رو قبول کنن ،مثل ترجیح سس سفیدت روی سیب زمینی برخلاف سس قرمز. اخلاقیاتت رو دوست داشته باشن ، و هر لحظه بودن در کنار یک دوست رو با طعم یک شربت خنک ،زیر سایه درختی در دشتی نزدیک به کوهستان و هوای ملیح اواسط بهاری چشید . دقیقا همینگونه!

تمام اون چیزی که من الان میدونم اینه که من و اون ، تا ابد بهترین دوستای هم میمونیم!<♡>

متن کوتاهخاطراتبهترین دوستما دو نفرکله پوکان
اینجا سرزمینی بارانی برای خالی کردن اذهان پریشانم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید