سید اسحاق موسوی‌کیان
سید اسحاق موسوی‌کیان
خواندن ۹ دقیقه·۱ ماه پیش

• نقش و اقدامات آمریکا در جنگ کریدورها چیست؟

در ۳ قسمت گذشته مجموعه یادداشت‌های "جنگ کریدورها" در ابتدا ضمن اشاره به تغییر موازنه قدرت از بلوک غرب یعنی آمریکا به بلوک شرق یعنی چین در جهان به این مهم پرداختیم که جابه‌جایی ابرقدرتی باعث می‌شود اتصال چین به اروپا به یکی از مهم‌ترین مسائل بین‌المللی تبدیل شود.

موضوعی که توجه تمام کشورهای در مسیر کریدور را به خود جذب کرده است تا بتوانند کوچک‌ترین نقشی را ایفا کنند و در آینده از توسعه اقتصادی که با واسطه اتصال چین به اروپا رقم می‌خورد بی‌بهره نمانند.

البته که تغییر موازنه و جابه‌جایی قدرت نه تنها کم هزینه نبوده بلکه باعث شده تنش و فشارهای مختلفی از طرف آمریکا در قاره آسیا رقم بخورد تا در مرحله اول جلو تغییر گرفته شود و در مرحله دوم بتواند مسیر کریدوری را طوری تعریف کند تا کشورهای تحت الامرش بیشتر نفع را داشته باشند.

در قسمت دوم و سوم ضمن بررسی "جنگ کریدورها" به جایگاه ایران در پروژه جاده ابریشم چین یا به عبارتی BRI و همچنین مسیرهای طراحی و مدنظر چین برای اتصال به اروپا پرداختیم و در قسمت چهارم قصد داریم به این سوال پاسخ دهیم.

نقش و اقدامات آمریکا در جنگ کریدورها چیست؟

آمریکا از زمان‌های دور تا چند سال اخیر با تسلط نظامی، دلاری و فرهنگی توانسته بود نظریه موازنه قدرت مجامع بین‌المللی را بهم بریزد و در جهان یکه‌تازی کند؛ اما هر چه زمان گذشت کشورهای بلوک شرق از جمله چین و هند سربلند کردند تا پول، سلاح و فناوری را از انحصار آمریکا و بلوک غرب خارج کنند.

هر چه این موضوع بیشتر جلو رفت کشورهای منطقه، جهان به خصوص خود آمریکا دریافتند تغییر قدرت به سرعت در حال رقم خوردن است؛ آمریکا که از این تغییر ترس و واهمه داشت بیش از پیش قوا و توان خودش را در قاره آسیا جمع کرد و با اقدامات مختلفی وارد جنگ کریدورها شد تا به هدف خودش یعنی نقش داشتن کشورهای وابسته مانند اسرائیل و... در مسیر کریدوری و حذف شدن برخی از کشورها مانند ایران برسد که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.

ایجاد کریدور اقتصادی توسط آمریکا

پس از آنکه چین از عزم خود برای اجرایی کردن طرح "کمربند و جاده" خبر داد، جو بایدن رئیس‌جمهور‌ آمریکا برای جلوگیری از عملی شدن این پروژه عظیم وارد عمل شد و متحدان اول آمریکا را در آسیا، خاورمیانه و اروپا در چارچوب طرح ایجاد "کریدور اقتصادی" دور هم گرد آورد، طرحی که در چارچوب ابتکار "مشارکت برای زیرساخت و سرمایه گذاری جهانی" (PGII) در اجلاس سران گروه هفت(G7) در آلمان اعلام شد.

هدف از طرح کریدور اقتصادی قریب الوقوع و مورد حمایت آمریکا، اتصال قاره های آسیا، اروپا و آفریقا از طریق خطوط راه آهن و حمل و نقل دریایی است.

این کریدور از دو خط مجزا تشکیل شده است. یکی از آن‌ها‌ خط حمل و نقل شرقی که هند را از طریق دریا به خاورمیانه و به‌طور مشخص‌ به کشورهای حوزه خلیج فارس وصل می‌کند‌ و دیگری خط شمالی است که از طریق خطوط راه آهن کشورهای حوزه خلیج فارس را به اردن و اسرائيل متصل می‌کند‌.

در ادامه، این طرح اسرائيل را از طریق دریا به سواحل جنوبی اروپا و به‌طور مشخص‌ به فرانسه و ایتالیا و سپس از آنجا از طریق خطوط راه آهن به کشورهای مرکزی و سپس شمال و غرب اروپا متصل می‌کند‌. این طرح در واقع،‌ رقابتی بدون روتوش با طرح چینی "کمربند و جاده" است که ۱۰ سال پیش پکن آن را اعلام کرد.

کارشناسان و ناظران اقتصادی بر این باورند که هدف آمریکا از این پروژه سیاسی، جلوگیری و از کار انداختن طرح کمربند و جاده چین یا تأثیرگذاری منفی بر آن است، زیرا کارآیی اقتصادی این پروژه در مقایسه با منافع اقتصادی طرح کمربند و جاده اندک به نظر می‌رسد‌.

به گفته این کارشناسان، هند و کشورهای حاشیه خلیج فارس، اردن، اسرائيل و اتحادیه اروپا از این طرح منتفع خواهند شد، طرحی که آمریکا، امارات، عربستان، فرانسه، ایتالیا و آلمان درباره همکاری‌های اولیه درباره آن به توافق رسیده‌اند.

فشارهای نظامی و امنیتی آمریکا برای ناا‌من‌سازی کریدورهای منطقه‌

از طرفی آمریکا و دیگر متحدانش در تلاش هستند تا مسیر دسترسی و کریدورهای جمهوری اسلامی به شامات را ناامن کرده و آن را محدود سازند. از جمله این اقدامات میتوان به توقیف نفتکش گریس-1، تعرض به هواپیمایی ماهان، حمله به حشد الشعبی در عراق و ایجاد ناآرامی در لبنان اشاره کرد.

۱. ممانعت و محدودسازی دسترسی ایران به کشورهای عراق، سوریه و لبنان

آمریکا و رژیم صهیونیستی همواره از افزایش قدرت و نفوذ ایران و نزدیک شدن آن به حوزه جغرافیایی رژیم صهیونیستی اعلام نگرانی کرده اند. از این رو همواره در تلاش بوده اند تا با استفاده از تمامی ابزارهای موجود از جمله تحریم ها، حمله نظامی به پایگاه های گروه های همسو با ایران و ...، از میزان و شدت نفوذ ایران در منطقه بکاهند. از دیگر روش ها برای کاهش میزان نفوذ و حضور ایران در کشورهای منطقه، ایجاد بی ثباتی و هرج و مرج در کشورهای منطقه است که می توان به مورد اخیر آن در کشور لبنان؛ شامل برگزاری اعتراضات خیابانی و تصرف اموال عمومی و همچنین اعلام حمایت صریح سفارت آمریکا در بیروت از معترضین، اشاره کرد.

به طور کلی، هدف اصلی آمریکا و رژیم صهیونیستی، قطع مسیر دسترسی ایران به کشورهای منطقه است. این دسترسی از طریق مسیری که آن را محور مقاومت، پل زمینی و .. می نامند، میسر شده است و ایران را از طریق کریدورهای زمینی، دریایی و هوایی به شامات و مدیترانه متصل می کند. رژیم صهیونیستی معتقد است که این دسترسی خطری حیاتی برای منافع و ماهیت این رژیم است؛ از این رو مقابله با دسترسی ایران، به اولویت برنامه های آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه شامات تبدیل شده است.

آمریکا و رژیم صهیونیستی، در تلاش برای ناامن سازی مسیرهای دسترسی زمینی، هوایی و دریایی ایران به شامات و مدیترانه، سه مسیر دریایی، هوایی و زمینی را هدف فعالیت های ضدایرانی خود قرار داده اند.

در مسیر دریایی، آمریکا و رژیم صهیونیستی تلاش می کنند تا مانع هرگونه فعالیت دریایی ایران و انجام مبادلات تجاری با سایر کشورها، خصوصا با کشورهایی نظیر سوریه شوند. از این رو، فشار به کاپیتان نفتکش گریس-1 و اعمال فشار به انگلیس جهت توقیف آن را می توان در این راستا تحلیل کرد.

مسیر هوایی نیز، شامل حمله و تلاش برای انجام اقدامات تروریستی در فرودگاه های کشورهای حوزه مقاومت از یکسو، و مزاحمت برای هواپیماهای ایرانی نظیر هواپیمای مسافربری ماهان، در این راستا می باشند. حضور و فعالیت جنگنده های آمریکایی در پایگاه التنف در سوریه نیز، که در راستای مسیر دسترسی زمینی ایران می باشد، در واقع مسئولیت ناامن سازی مسیر دسترسی هوایی را نیز بر عهده دارد.

مسیر آخر نیز، مسیر زمینی است که خود دارای سه شاخه است. این مسیرها که از عراق و سوریه به لبنان می رسند، هدف حملات مختلف و عموماً هوایی آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار گرفته اند. مهمترین این مسیرها، از بغداد گذشته و از طریق الولید عراق به التنف سوریه متصل می شود. حمله به پایگاه های حشدالشعبی را نیز می توان در راستای ناامن سازی این مسیر تحلیل کرد. به طور کلی مسیرهای زمینی دسترسی ایران به کشورهای منطقه به خصوص سوریه به شرح ذیل می باشد:

۲. مسیرهای سه گانه ادعایی

آمریکا معتقد است که ایران مسیرهایی برای خود به منظور رسیدن به مدیترانه طراحی کرده است و مقابله با آن مسیرها را در دستور کار خود قرار داده است. این مسیرها همگی از ایران شروع شده و در ادامه به عراق، سرویه و در نهایت لبنان و مدیترانه منتهی می شوند. این مسیرها عبارتند از: مسیر شمالی، مسیر جنوبی شاخه بالایی و مسیر جنوبی شاخه پایینی.

کریدور شمالی

این مسیر اگرچه برای ایران باز است، اما به طور کامل ایمن نیست و از بزرگراه شماره 1 و بزرگراه شماره 47 در عراق به بزرگراه شماره 6 و اتوبان M4 در سوریه متصل می شود.

رویکرد آمریکا در این مسیر آن بود تا همکاری خود را با نیروهای کرد در سوریه حفظ کند تا از این طریق این مسیر را برای ایران مسدود سازد. با این حال، آمریکا صعب العبور بودن این مسیر و حضور نیروهای چریکی که ممکن است برای ایران در این مسیر مشکل ایجاد کنند را عواملی می داند که ایران ممکن است از این مسیر چندان بهره ای نبرد و به سمت مسیرهای جنوبی گرایش یابد؛ چرا که ساکنین این مسیرها همکاری بیشتری با ایران نیز داشته و همسو با آن می باشند. از این رو گزینه مسیرهای جنوبی مطرح می باشند. تنها نگرانی آمریکا از این مسیر، احتمال همکاری "ی.پ.گ" با ایران است.

 کریدور جنوبی، شاخه بالایی

مسیر دوم، مسیر جنوبی شاخه بالاست. این گذرگاه که القائم عراق را به ابوکمال در سوریه متصل می کند، امکان استفاده بیشتری از مسیر پیشین برای ایران دارد. این مسیر که از بزرگراه شماره 12 در عراق به بزرگراه شماره 4 در سوریه متصل می شود، به روی ایران باز می باشد. مشکل این مسیر، گذر از استان دیالی است که ممکن است مشکلات امنیتی ایجاد کند. با این وجود در طول مسیر، حشدالشعبی تلاش کرده تا با ایجاد پایگاه، امنیت مسیر را تا حدودی تامین کند. در بخش سوریه این مسیر نیز منطقه ابوکمال قرار دارد که در اختیار نیروهای دولتی قرار دارد و لذا مشکلی برای ایران ایجاد نمی کند.

با توجه به این مسئله، واشنگتن تلاش کرده تا با معرفی این مسیر به عنوان گذرگاه راهبردی انتقال موشک های بالستیک ایران، زمینه را برای حمله به نیروهای حشدالشعبی حاضر در القائم فراهم کند. حمله موشکی آمریکا به به پایگاه های حشدالشعبی در این منطقه را نیز می توان در این راستا تحلیل نمود. نکته دیگر در رابطه با این گذرگاه، نزدیکی آن به عین الاسد و مسیر تردد نیروهای آمریکایی بین عراق و سوریه است که سطح تهدیدات را برای پایگاه های آمریکا افزایش می دهد.

 کریدور جنوبی، شاخه پایینی

مسیر سوم نیز که بهترین مسیر برای ایران است، مسیر جنوبی شاخه پایین است. این مسیر از بزرگراه شماره 11 یا آزادراه 1 در عراق به بزرگراه شماره 2 در سوریه متصل می شود و نزدیکترین فاصله را از بغداد تا دمشق دارد. مسیر مزبور در کنترل نیروهای آمریکایی بوده و از شهر التنف که آمریکا نیز پایگاهی در آن دارد، عبور می کند. با توجه به اینکه مسیر بخش عراق عموما دارای جمعیت شیعه می باشد، تنها مشکل ایران در استفاده از این مسیر، گذر از التنف خواهد بود چرا که تحت کنترل آمریکا قرار دارد.

۳. سایر اقدامات آمریکا

به منظور کنترل و تضعیف نفوذ ایران در منطقه، آمریکا تدابیری را اتخاذ کرده است. برخی از این تدابیر عبارتند از حفظ حداقل نیروهای مدنظر خصوصا در التنف، آمادگی برای باز پس گیری ابوکمال، ایجاد شراکت نظامی مداوم در عراق، تقویت نیروهای دموکراتیک سوریه، حمایت از حملات اسرائیل، در صورت نیاز صدور مجوز استفاده از نیروهای نظامی برای توقیف محموله های ایرانی، زمین گیر کردن شرکت های هواپیمایی حاضر در مسیر ایران به سوریه، کاهش وابستگی اقتصادی عراق به ایران، تشدید کمپین فشار حداکثری، تحریم های اقتصادی علیه ایران، سوریه، حزب ا..، حشدالشعبی و ... .

اما یکی از راهبردهای مهم آمریکا در منطقه، بستن مسیرهای دسترسی ایران و استقرار پایگاه های نظامی در نقاط گذرگاهی همچون پایگاه التنف است. در همین راستا پیشتر نیز، کنگره آمریکا از نیروهای نظامی این کشور گزارشی را در رابطه با میزان تهدید ایران در التنف علیه نیروهای آمریکایی خواسته بود. التنف منطقه ایست که تعدادی از کماندوهای آمریکا در ان حضور دارند و وظیفه اصلی آنها آموزش نیروهای مخالف دولت سوریه در آنچه آنها مبارزه با داعش می گویند.



مشغول به خبرنگاری در snn.tv در مسیر نوشتن و نویسندگی عاشق ساختن فیلم‌ مستند
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید