کسی که میخواد درس حوزه درست حسابی بخونه یا میره نجف اشرف یا قم یا شهرهایی ازین دست. کسی هم که در مکتب خونه ای در یک محله ی دور افتاده علوم دینی می خونه، عملا سواد ظاهری کمتری یاد می گیره (منظورم رسیدن به درجات معنوی نیست و فقط ظاهر علوم مدنظرم هست). کار حرفه ای در رشته ی کامپیوتر در امریکا هم همینطوره! شما یا میرید Bay Area و Seattle و شهرهایی ازین دست که Head Quarter شرکتهای معتبری مثل فیسبوک، مایکروسافت، گوگل، آمازون و غیره هستند، و یا اینکه در شهرستان خودتون مشغول کار می شید، حتی اگه شهرستانتون کلان شهری مثل Los Angeles باشه و بابت مسائل غیر فنی خیلی معروف باشه شانس شما برای اینکه از لحاظ کاری رشد زیادی بکنید عموما کمتره. مسیر زندگی شما در این دو سناریو کاملا متفاوت هست. در این نوشته تمرکزم روی مسیر اول هست.
تا حالا افرادی که بصورت حرفه ای یک ورزشی رو انجام میدن دیدین؟ یک دونده عضو تیم ملی، یک فوتبالیست در یک باشگاه اروپایی. در مقایسه با سایر مردم، هر کدومشون در اون حوزه خاص خیلی خفن حساب میشن. البته در داخل باشگاه نگاه بهشون اینطور نیست و اونها صرفا یکی بین ده ها بازیکن باشگاه هستند. چنین افرادی معمولا دستمزد نسبتا زیادی می گیرند. صبح تا غروب تمرکزشون روی همون بُعد از زندگی شون هست. تازه شب و آخر هفته که مثلا برای خودشون هستند هم باید حواسشون باشه هر غذایی رو نخورند. تمرکز زیادی روی ورزش شون دارند. در اوقات فراغت راجع به زمینه تخصصی شون مطالعه می کنند. احتمالا سعی می کنند از آخرین خبرها و پیشرفت ها در حوزه ی تخصصی شون با خبر باشند. وقتشون اونقدر تنگ میشه که باید هوشمندانه انتخاب کنند که روی چی و با کی وقت بگذارند.
زندگی حرفه ای آدمی که در HQ شرکتهای درجه یک امریکایی کار می کنه هم تا حدی شبیه همین ورزش کارهای حرفه ای هست. کارمندهای این شرکتها در شعبه های مرکزی یا معتبرشون شبیه یه سری ورزشکار حرفه ای هستند که بخش زیادی از فکر و ذکرشون همون کارشون هست. البته لزوما در حال رقابت دائمی و بسیار نزدیک با سایر ورزش کاران (کارمندان) نیستند. ولی دائم باید در حال بهتر و بهتر شدن باشن وگرنه از لحاظ کاری رشد نمی کنند و استحقاقشون رو برای دریافت حقوق بالاتر از دست میدن. در نتیجه بقیه که دارند رشد می کنند از اونها جلو می زنند و جایگزین اونها میشن.
حالا یه سوال: «اگر» زندگی تون شبیه به یک مسابقه ی دو باشه، یعنی در هر حال گریزی از دویدن نداشته باشید، دوست دارین دونده ای باشید که بخاطر جلوتر بودن از بقیه پاداش بیشتری دریافت می کنه یا اینکه دونده ای باشید که بخاطر عقبتر بودن از بقیه عزت نفسش تحت خطر قرار می گیره و در خطر اخراج از تیم قرار میگیره؟