خیلی از ما در طول روز بیشتر از هر وسیلهی دیگری با موبایل و هدفونمان کار میکنیم و برای همین انتخاب هدفون مناسب اهمیت بسیار زیادی دارد. در هنگام انتخاب هدفون، کیفیت ساخت و برند و شکل ظاهری محصولی که میخواهیم بخریم مهم است. قبلتر در نوشتهای به این موضوع پرداخته بودیم که در هنگام خرید هدفون باید به چه نکاتی توجه کنیم. میتوانید آن نوشته را در اینجا بخوانید. اما این تمام ماجرا نیست. هدفونی که میخریم هرچقدر هم زیبا و شکیل باشد، اگر صدای مناسبی نداشته باشد هدفون ایدهآل ما نخواهد بود. احتمالا اگر زیاد درگیر انتخاب هدفون بوده باشید خودتان یک پلیلیست از آهنگهایی که برای تست هدفون باید به آنها گوش بدهید دارید. ما هم برای اینکه در مسیر این انتخاب کمکتان کرده باشیم، در این نوشتار سعی کردهایم به معرفی ده قطعهی موسیقی مناسب که میتوانید هدفون را با آن تست کنید پرداختهایم و توضیح دادهایم هر کدام از این قطعهها برای تست کدام المان از صدا مهم است.
دست یافتن به صدای متعادل برای سازندههای هدفون کار راحتی نیست. بسیاری از اوقات میبینیم که سازندگان برای اینکه صدای محصولشان سبک و بیکیفیت به نظر نرسد سعی میکنند از تریبل صدا بکاهند تا تیزی صدا را بگیرند.
برای تست کردن تعادل کلی صدا، به قطعهای نیاز داریم که رنج فرکانسی موجود در آن بسیار گسترده باشد. کارهای اورکسترال معمولا از این ویژگی برخوردارند. اما قطعات جدیدتری هم وجود دارند که این نیاز را برطرف بکنند. قطعهای مثل قطعهی Wilderness. صداهای پایین زیادی در این قطعه وجود دارد و در کنار آن، صدای گیتار هرمونیک به فرکانسهای تریبل بالا هم میرسد. گستردگی رنج فرکانس موجود در این قطعه باعث شده است که گزینهی مناسبی برای تست هدفون باشد.
به طور کلی رنج متوسط جایی است که صدای خواننده را میشنوید و برای همین از اهمیت زیادی برخوردار است. شفافیت صدا در کنار ثبات و گرمای آن در این رنج مهم است. اگر فرکانسهای پایین به اندازهی کافی از فرکانسهای متوسط پشتیبانی نکنند، صدای تولید شده کمحجم خواهد شد و کیفیت انسانیش را از دست میدهد.
پیدا کردن یک قطعه که صدای خوانندهی آن شفاف و پرقدرت باشد کافی است. اما بهتر از آن این است که با آهنگی مثل Fool’s Errand امتحان کنید. در این آهنگ صدای پرقدرت Robin Pecknold با هارمونی ترکیب میشود و بدون اینکه در آن گم شود به گوش شما میرسد.
همانطور که اشاره کردیم بعضی از برندها تمایل دارند که صدا را به سمت بیس بیشتر ببرند و این احتمالا برای بخش زیادی از مخاطبان قابل قبول است. اگر جزو این دسته از آدمها باشید که برایشان بیس اهمیت بیشتری دارد، باید فرکانسهای بیس دستگاه مورد نظر را به درستی بررسی کنید.
اینکه هدفون مد نظر شما فقط بتواند گوشهایتان را بلرزاند کافی نیست، بلکه باید دقیقا بتوانید بشنوید که درون قطعه چه اتفاقاتی دارد میافتد. موسیقیای که بیسلاین پر تحرکی دارد دو نتیجه میتواند داشته باشد. یا باعث بهتر شدن تجربهی شنیداری شما میشود و یا تجربهی شما را خراب میکند و این کاملا بستگی به هدفون شما دارد. قطعهی Paper Trails از Darkside این مزیت را دارد که صدای خواننده را با گسترهی بیس ادغام کرده و باعث میشود شفافیت یا عدم شفافیت بیس را به خوبی متوجه شوید.
زمختی صداهای تریبل احتمالا جزو اولین چیزهایی است که به نظرتان میرسد و دلیلش این است که باعث میشود گوشهایتان درد بگیرد. اگر دو سه روز از هدفونی با این زمختی صدا استفاده کنید، صبرتان تمام خواهد شد و میخواهید آن را به سطل آشغال بیندازید. خلاف این وضعیت هم ممکن است. بعضی از سازندههای هدفون برای برطرف کردن مشکل صداهای زیر، آنها را کاملا حذف میکنند.
چه بیش از حد صداهای فرکانس بالا پخش شوند و چه این صداها حذف شده باشند، تجربهای که از شنیدن موسیقی خواهید داشت ناقص خواهد بود. این قطعه از Pharoah Sanders مناسب این تست است. زیرا نوازندهی آن از ساکسیفونش با تمام قدرت استفاده میکند. اگر هدفونتان مناسب باشد، این قطعه صدایی شبیه غازی که داریم با نوک سوزن بهش ضربه میزنیم ایجاد میکند و این موضوع نباید باعث خونریزی گوش شما بشود!
کمتر پیش میآید که یک کالا را برای کمبود جزئیات صدایش نقد کنیم، ولی اگر یک صدای خیلی خاص وجود داشته باشد، شنیدنش باعث ارتقای تجربهی شنیداری میشود.
قطعات اورکسترال با عظمت که از سازهای مختلف تشکیل شده میتواند مشخص کند که هدفون شما چقدر توانایی پخش جزئیات صدا را دارد. این سمفونی که توسط Havergal Brian نوشته شده است، یک هیولای چابک است که از مجموعهی سازهای بسیار گستردهای تشکیل شده. از پیکولو گرفته تا دهل. اهمیت دیگر اجراهای زنده در این است که صدای دست زدن افراد هم وجود دارد و تولید صدای دست زدن از هر هدفونی برنمیآید.
شاید وقتی در مورد پخش مستقیم صدا درون گوشمان صحبت میکنیم، فضا به مفهومی پیچیده و غیرقابل درک تبدیل میشود. فضای تولید شده در موسیقی باید به نحوی باشد که هرکدام از صداها جای نمود پیدا کردن داشته باشند. اصلا جالب نیست که صدای سازها در هم رفته باشند و یا حتی کاملا از هم جدا باشند.
اجراهای زنده برای تست این مورد هم بسیار خوب هستند و نشان میدهند که هدفون شما توانایی ایجاد این فضا را دارد یا نه. این آلبوم John Martyn در فضای باز ضبط شده است و شرایط را برای تست صدا مهیا میکند.
هرکسی که در یک گروه مبتدی موسیقی ساز زده باشد میداند چیزی آزاردهندهتر از این نیست که کسی در تیم باشد که نتواند زمان و ریتم را بفهمد. اگر هم متوجه میزان آزاردهنده بودن این موضوع نشده بودید، احتمالا خود شما بودهاید که ریتم را به هم میزدهاید. در مورد هدفون هم شرایط مشابه است. دستگاه شما باید همانقدری که توانایی فهمیدن و اجرای موسیقیهایی با ریتم 4/4 را دارد، موسیقیهای چندریتمه را هم بفهمد و اجرا کند.
این قطعه از گروه BadBadNotGood از آلبوم IV وقتی شروع میشود یک ضربآهنگ ساده دارد و بعد از آن آزادانهتر با ریتم برخورد میکند. زمانبندی چیزی است که رابطهی بین سازها را مشخص میکند. اگر این آهنگ تجربهای بینظم، شل و ول یا احمقانه برای شما ایجاد میکند، احتمالا مشکل از هدفونی است که دارید از آن استفاده میکنید.
مطمئنا دوست ندارید صدایی که از یک موسیقی میشنوید شبیه به صدای یک گروه سرود مدرسهای باشد. کمبود رنج داینامیک باعث میشود صدایی که میشنوید اصطلاحا تخت و شبیه اجرایی تمرینی باشد؛ اجرایی که از هرگونه احساس خالی است.
قطعهای را انتخاب کنید که داینامیکهای با ابعاد کم و زیادش در نوسان باشند. قطعهای مثل Tabula Rasa. معمولا داینامیکهای با ابعاد کم هستند که تفاوت اصلی را ایجاد میکنند و به صداها احساسات میبخشند. اهمیت این موضوع در جایی است که بخواهید با هدفونتان فیلم و تلویزیون ببینید و به درک احساسات موجود در صدای شخصیتها نیاز داشته باشید.
اگر از هدفونتان چیزی بیشتر از این میخواهید که به تحرک وادارتان کند، اهمیت ظرافت صدا برایتان زیاد خواهد بود.
این قطعه از اولافر آرنالدز از ظرافت زیادی برخوردار است. دکمههای پیانو کوبیده نمیشوند و ویالون با آرامش و ظرافت نواخته میشود. اگر هدفون شما بتواند از پس پخش این ظرافت همانقدر بربیاید که از پخش آهنگهای گروه بلک سبث، گزینهی مناسبی را انتخاب کردهاید.
اگر هدفونتان به گونهای باشد که شما را به تحرک و هیجان نیاورد، تمام نکاتی که گفتیم حکم چکلیستی تزئینی پیدا میکنند. تحرکی که از آن حرف میزنیم نتیجهی ترکیب درستی از زمانبندی، پخش فرکانسهای مختلف و داینامیک صدا است. اگر محصولی که میخواهید بخرید در هر کدام از این قسمتها ضعیف عمل کند، باید در خریدش شک کنید.
در این قسمت میتوانید هر قطعهی پر تحرک و جنب و جوشی را که میخواهید قرار دهید. اما انتخاب ما قطعهی Lose Your Love از Joe Goddard است. اگر هدفونتان درست عمل کند، ناخودآگاه بدنتان را تکان میدهید و همکارانتان میبینند که در دنیای دیگری سیر میکنید؛ دنیای موسیقی.
آنچه خواندید پیشنهادات ما برای تست یک هدفون بود. با گوش دادن به هر کدام از این قطعهها میتوانید مؤلفهی خاصی از صدا را تست کنید و هدفونی مناسب نیازتان بخرید. بدیهی است که مهمترین چیز در انتخاب هدفون سلیقهی شخصی شماست. پیشنهاد ما این است که حتما قبل از خرید هدفون آن را تست کنید. اگر مایل به تست هدفون هستید میتوانید به صورت حضوری به فروشگاه ما سر بزنید و هدفون مورد نظرتان را تست کنید.
حالا شما به ما بگویید. اگر بخواهید هدفونی را تست کنید، از چه آهنگی استفاده میکنید؟ پلیلیست مخصوصی برای این کار دارید؟ روند انتخاب هدفونتان چگونه است؟