سفر آیتالله رئیسی به کشور روسیه دارای اهمیت زیادی بود و همانطور که علاقهمندان به سیاست به خوبی در جریان هستند، از حاشیههای زیادی هم برخوردار بود. در حالی که این سفر مهر تائیدی در زمینه استحکام روابط سیاسی ما با روسیه و به طور کلی ادامه گسترش همکاریها با قدرتهای شرقیها بود، نگرانیهایی را هم در میان بخش وسیعی از جامعه به همراه داشت و مسائلی در رابطه با از دست دادن استقلال سیاسی و اقتصادی کشور در آینده مطرح شد. موضوعی که یکی از اصلیترین آرمانهای انقلاب و امام (ره) بود. از سوی دیگر اما، برخی از تحلیلگران سیاسی نه تنها مشکلی با تحکیم روابط با روسیه نمیبینند، بلکه برای خارج شدن از فشار تحریمهای ناجوانمردانه دولتهای غربی، رابطه نزدیک با روسیه و چین را تنها راه پیشرفت اقتصادی کشور قلمداد می کنند. اکنون در میان این دو نظریه، باید دید دولتمردان ما تا چه اندازه به روسیه به عنوان یک شریک استراتژیک حساب باز خواهند کرد و آیا نگرانیهایی که بسیاری در مورد اعتماد به پوتین و از دست دادن استقلال سیلسی کشور دارند موجه هستند یا خیر.
در حالی که کارشناسان روس سفر ۲ روزه رئیس جمهور کشورمان به مسکو را نقطه عطفی در توسعه روابط دوجانبه و چندجانبه ایران و روسیه و تقویت ستونهای روابط دو کشور توصیف کردند، در ایران واکنشها کمی متفاوت بودند. جدا از پیشینه تاریخی روابط میان دو کشور و خاطرات ناخوشایندی که در حافظه تاریخی مردم کشورمان از روسیه به جا مانده، حتی در چند دهه اخیر هم که سیاستهای ما بدلیل غربزدایی بیشتر به سمت چین و روسیه تمایل داشته، روسها روابط خود را با دشمنان و رقبای ما کاملا حفظ کرده و حتی در مواقعی، علیه منافع امنیتی و ملی ما هم قدم برداشتهاند که باعث بدبینی بخشی از جامعه به روسها شده است. از استقبال بحثبرانگیز و سرد پوتین از ریاستجمهور کشورمان که بگذریم، کارشناسان امور بینالملل بر این عقیدهاند که تا وقتی که این دیدارها در چهارچوب روابط دوجانبه و پایاپای باشد و در راستای منافع ملی کشور قدم برداریم، میتوانیم از گسترش روابط با تمام قدرتهای اقتصادی جهان حتی غربیها سود ببریم. نکتهای که بسیاری از منتقدین روابط ایران و روسیه به آن اشاره میکنند این است که اگر قرار باشد در زمینه روابط سیاسی و اقتصادی فقط به یک یا دو کشور تکیه کنیم و آن کشور را دوست همیشگی خود تصور کنیم، مطمعنا ضربه خواهیم خورد و مورد سوءاستفاده قرار خواهیم گرفت.
در واقع رئیس جمهور کشورمان در شرایطی عازم شهر مسکو شد که روابط دو کشور در یکی از حساسترین زمانهای خود قرار دارد. ما که برای خروج از شرایط اسفناک اقتصادی به احیای برجام از طریق مذاکرات در وین نیاز داریم، به گفته بسیاری از دولتمردان و سیاستگذاران نیاز به گسترش روابط سیاسی و امنیتی خود با روسیه نیز داریم و آز طرفی هم پوتین با دعوت از بلندپایه ترین مقام سیاسی کشورمان، امید به گسترش نفوذ خود در سیاست خارجی ما و همچنین ایفای نقش میانجی میان ما و غربیها دارد. بدین ترتیب این دیدار از نگاه بسیاری از تحلیلگران در سایه چنین وضعیتی قابل درک بود و با وجود اینکه از محتوای خصوصی گفتگوهای پوتین و رئیس جمهور کشورمان اطلاعاتی در دست نداریم، گسترش همکاریهای سیاسی و اقتصادی با روسیه در راستای سند همکاری ۲۰ ساله مدنظر روسای جمهور دو کشور بوده.
به هر حال قبل از اینکه بخواهیم پاسخ مثبتی به این سوال بدهیم که آیا میتوانیم به روسیه به عنوان متحد اصلی استراتژیک اعتماد کنیم با خیر، نه تنها اول باید تمام جوانب امنیتی و اقتصادی روابطمان با روسیه را بسنجیم، بلکه باید از دید منافع درازمدت کشور به موضوع نگاه کنیم. در واقع باید این حقیقت را قبول کنیم که در شرایط کنونی ما به دلیل شرایط بد اقتصادی کشورمان و همچنین ایزوله شدن سیاسی، از منظر قدرت نمیتوانیم با هیچ یک از کشورهای قدرتمند دنیا از موضع قدرت وارد روابط سیاسی شویم و مطمعنا باید هزینه آن را بپردازیم. اگر اینگونه تلقی شود که روسها تنها گزینه ما هستند، مطمعنا آنها هم کمال سوءاستفاده را از ما خواهند کرد. این دقیقا مانند معامله خرید یک اتومبیل است که در آن فروشنده میداند که این اتومبیل تنها گزینه خریدار است و در چنین شرایطی بیشک از خریدار سوءاستفاده مالی خواهد شد. اما اگر ما روابط خود را با دیگر کشورهای جهان گسترش دهیم، در آن صورت با دست بالا با روسها یا هر کشور غربی یا شرقی دیگر تعامل خواهیم کرد.
در واقع این حس بدبینی به پوتین و روسیه در چند روز گذشته در شبکههای اجتماعی نیز بخوبی در کامنتها و نظرات کاربران حس میشد. در حالی که برخی از بی احترامی پوتین در نحوه استقبال از جناب رئیسی میگفتند، بسیاری نیز نگران سواستفاده امنیتی روسها از کشورمان در آینده بودند (موضوعی که چندی پیش ما نیز در چهارچوب حمله هکرهای روسی به آن اشاره داشتیم.) یکی از کاربران توئیتر در همین ارتباط نوشته «نه غربزده باشیم نه شرقزده؛ برای هیچکدام نباید ذوق مرگ شویم؛ صحنه روابط بینالملل، عرصه حفظ و تحکیم منافع ملی دولتهاست. هم پوتین دنبال منافع روسیه است، و هم ما باید فقط دنبال منافع ملی خود باشیم». همچنین برخی از کاربران از هشتگهایی مانند شرقگدایی و کمونیست محوری استفاده کردند که مطمئنا در دستور کار دولت نیست و نخواهد بود اما باید افکار عمومی را هم در نظر بگیریم و در مورد امضای قراردادهایی مانند سند ۲۰ سالانه با روسیه و سند همکاری ۲۵ ساله با چین با مردم شفافتر باشیم .
در انتها باید باز هم تاکید کنیم که برقراری روابط سیاسی و اقتصادی با کشورهای قدرتمند دنیا صرفنظر از جایگاه جغرافیایی آنها یک ضرورت انکارناپذیر است اما بررسی و سیاستگذاری پیرامون اینکه با چه کشورهایی و در چه شرایطی و چگونه ارتباط برقرار کنیم، بسیار حائز اهمیت است و تا زمانی که روابط ما با همپیمانان براساس اصل برابری و احترام متقابل باشد، میتوانیم با حفظ مناقع ملی خود در گسترش همکاری با این کشورها کوشا باشیم اما ایجاد روابط متوازن کلید افزایش قدرت سیاسی و اقتصادی است و نه تکیه کردن به یک کشور خاص و بر اساس منافع کوتاه مدت مشترک، که اشتباهی بود که شاه مرتکب آن شد