در طول چند هفته گذشته و در حالی که اخبار مربوط به پاندمیک کرونا سرخط تمام رسانهها شده بود، دریابان شمخانی و سردار قاآنی برای گفتگو با سران عراق به آن کشور سفر کردند که بسیاری از کارشناسان عرب زبان منطقه، بخصوص خود عراقیها، از نزدیک آن را دنبال کردند اما در ایران این سفرها پوشش خبری چندانی نیافت به نوعی در میان خبرها کرونایی گم شد.
تحولات اخیر در عراق و فشارهای موجود بر روی نیروهای محور مقاومت (که در هفتههای اخیر افزایش داشته)، باعث شده که بیش از پیش جای خالی سردار سلیمانی احساس شود و این سوال مطرح شود که نقش گستردهای را که حاج قاسم ایفا میکرد چه کس یا کسانی بازی خواهند کرد؟ همانطور که در روزهای سوگواری سردار هم گفتیم پر کردن جای خالی حاج قاسم دشوار است و برای این مهم، همراهی سپاه قدس با نیروهای سیاسی و دیپلماتیک ضروری است. سفر دریابان علی شمخانی میتواند بمعنی حضور پررنگ تر ارکان سیاسی کشور در تعاملات عراق باشد که در دوران پسا سلیمانی ضروری به نظر میرسد.
هفته گذشته سردار اسماعیل قاآنی فرمانده سپاه قدس سفری کوتاهی به بغداد داشت. ایشان در این سفر با هادی العامری، رهبر ائتلاف الفتح و نوری المالکی، رهبر ائتلاف دولت قانون و عمار الحکیم، رهبر جریان ملی الحکمه عراق دیدار کردند. در اسفند ماه هم دبیر عالی شورای امنیت ملی، دریابان شمخانی، در سفری ۴۸ ساعته با فالح فیاض مشاور امنیت ملی نخست وزیر عراق در بغداد ملاقات کرد. طبق گزارش ایسنا، محوریت این سفر بررسی تحرکات جدید در عراق و رایزنی درباره گزینه مطرح برای تشکیل دولت در عراق بود. البته یکی از دیدارهای مهم دریابان شمخانی با مصطفی الکاظمی، رئیس وقت سرویس اطلاعاتی عراق بود که اکنون مسئول تشکیل دولت جدید شده است.
هرچند جزئیات این دیدارها منتشر نشده، گمانهزنیهای بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران سیاسی اینست که این سفرها برای بهبود روابط میان دو کشور (که در ماههای اخیر به دلیل تنشهای موجود در عراق میان نیروهای مقاومت حشد الشعبی و آمریکا لطمه خورده)، انجام شده است. برخی دیگر از کارشناسان، مانند هشام الهاشمی، کارشناس معتبر نظامی-امنیتی عراقی، باور دارند که سفر شمخانی به بغداد، بیشتر برای حل برخی مسائل و اختلافاتی صورت گرفت که پس از شهادت سردار سلیمانی شکل گرفت. گفته میشود حملات موشکی نیروهای مقاومت به پایگاههای آمریکایی در عراق، بسیاری از مقامهای عراقی را بشدت نگران کرده است. در واقع این تحلیل وجود دارد که تعادل مثلث ایران-عراق-جبهه مقاومت پس از شهادت سردار سلیمانی بهم خورده چون حاج قاسم آشنایی عمیقی با منطقه داشت و میتوانست با طیفهای متنوعی در عراق و شام ارتباط برقرار کند. اکنون با هجرت سردار دلها، تعاملهای گذشته از بین رفته است و سردار قاآنی هم به تنهایی نمی تواند این هماهنگی را ایجاد کند.
واقعیت دیگری نیز که موضوع را در عراق پیچیدهتر میکند، وضعیت بد اقتصادی عراق است که با شیوع ویروس کرونا، وخیمتر هم شده است. شرایط کنونی باعث شده که نیروهایی که علیه ما در عراق کار میکنند، بهتر بتوانند از احساسات ضد ایرانی در این کشور بهرهبرداری کنند. این تبلیغات رسانهای پس از شهادت سردار سلیمانی شدیدتر شده و برخی مطبوعات معتبر داخلی عراق نیز روزانه و به شکلی کاملا هدفمند و اغراق آمیز گزارشهایی مبنی بر خشم دولتمردان عراقی از حضور سپاه در عراق منتشر میکنند. واقعیت اینست که بسیاری از ارتباطاتی که سردار سلیمانی با طیف گسترده بازیگران سیاسی و نظامی در عراق و شام داشت، دیگر قابل بازتولید کردن نیست و همین امر، امکان ایجاد روحیه ایرانهراسی را در عراق بیشتر کرده است.
در میان تمام این چالشها باید بسیار هوشمندانه عمل کنیم و واقعگرا باشیم. مطمئنا در شرایط کنونی ایجاد ارتباط با مراجع شیعه عراقی و سیاستمداران پرنفوذ این کشور میتواند راهگشا باشد ولی این امر مستلزم تعامل بچههای سپاه قدس با دیپلماتهای حرفهای وزارت امور خارجه می باشد. گویا در سفر اخیر سردار قاآنی، آیتالله سیستانی حاضر به ملاقات با ایشان نشده است و این موضوع، اگر صحت داشته باشد، موید دیگری بر لوزم همکاری نیروهای ایشان با دیگر ارکان سیاسی و دیپلماتیک نظام است.