خبر کوتاه اما قابل پیشبینی بود. یک استعفای دیگر در دولت و این بار قرعه به نام رئیس بنیاد شهید، حجتالاسلام محمدعلی شهیدی محلاتی، افتاد. حجتالاسلام شهیدی که مدتی بود به دلیل بیماری و کسالت کمتر در محافل عمومی دیده میشد، درخواست استعفا داد و اینبار رئیس جمهور با آن موافقت کرد. حجتالاسلام شهیدی از سال ۱۳۹۲ تاکنون معاون رئیس جمهور و رئیس بنیاد شهید بود اما در این ۷ سال کارنامه موفقی نداشت و چه بسا یکی از دلایل استعفای وی ناکامی او در بهبود وضعیت جامعه ایثارگران و خانوادههای شهدا بود که در سالهای اخیر بیشتر از همیشه با مشکلات روزافزون معیشتی، اشتغال و بیمه و دارو و درمان روبرو بودهاند. به هر ترتیب بلافاصله پس از قبول استعفای حجتالاسلام شهیدی و پس از گذشت کمتر از ۲۴ ساعت، حسن روحانی به استناد اصل یکصد و بیست و چهارم قانونی اساسی با صدور حکمی سعید اوحدی را به عنوان معاون رئیس جمهور و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران منصوب کرد. در این مقاله تلاش خواهیم کرد تا با مروری کوتاه بر عملکرد آقای شهیدی، همچنین نگاهی کوتاه به سوابق و تجربیات کاری آقای اوحدی بیاندازیم تا ببینیم طبق چه اصل و اصولی این انتصاب صورت گرفته است.
همانطور که بسیاری از مخاطبان ما در جریان هستند حجتالاسلام شهیدی پیش از اینکه ریاست بنیاد شهید را بر عهده بگیرد، در دوره سوم مجلس شورای اسلامی نماینده محلات بود و در سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۸ نیز به عنوان معاون کنسولی و امور مجلس وزارت امور خارجه فعالیت میکرد. ایشان مدتی نیز معاون کمیته امداد امام خمینی (ره) و در یک برهه زمانی مسئول کمیته منطقه ۱۱ تهران بودند. با این تفاصیل، به نظر میرسید که آقای شهیدی با کوله باری از تجربه و با توجه به اینکه خود ایشان از جانبازان دفاع مقدس بودند، بتوانند وضعیت مدیریتی ضعیف بنیاد شهید و در مجموع شرایط خدمترسانی به ایثارگران، جانبازان و خانوادههای شهدا را بهبود ببخشند که متاسفانه نه تنها چنین نشد، بلکه بنیاد شهید در طول مدیریت آقای شهیدی به یکی از ضعیفترین نهادهای دولتی تبدیل شد.
صدای مدافعان در سالهای اخیر بارها در مورد عملکرد ضعیف بنیاد شهید با مدیریت حجتالاسلام شهیدی مطلب نوشته و به درد دلهای جانبازان و ایثارگران گوش داده تا بتواند صدای آنها را به گوش آقای شهیدی و دیگر مسئولان بنیاد برساند. البته این فقط ما نبودیم که شاهد بیشتر شدن مشکلات و چالشهای ایثارگران و جانبازان بودیم و از مشکلات بیمه و درمانی آنها گفتیم. بسیاری از خبرگزاریها و رسانهها، از اصلاحطلب گرفته تا اصولگرا و میانه روها، بارها از سوءمدیریت در بنیاد نوشتند و گفتند اما گویا گوش و دل مدیریت بنیاد جای دیگری بود. چند ماه پیش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، در مورد عملکرد رئیس قبلی بنیاد شهید چنین نوشت که حجتالاسلام شهیدی محلاتی در حالی هفت سال بر صندلی خدمت به خانواده شهدا و جانبازان تکیه زده بود که شایعات زیادی در خصوص سوءاستفاده برخی از نزدیکانش در بنیاد به گوش می رسید تا جایی که حتی برخی از آنها دستگیر و زندانی هم شدند. اما شهیدی نتوانست هیچ اقدام جدی در برابر این همه مشکلاتی که روی دست بنیاد شهید مانده بود، انجام دهد. با توجه به اینکه در این سالهای آخر به علت بیماریای که به آن مبتلا شده بود کمتر در محل کار خود حاضر می شد، بیشتر اقداماتش به صادر کردن پیام تسلیت به خانواده شهدا و شهادت جانبازان مربوط می شد.
به جز پرونده فساد مالی و مشکلات مربوط به بیمه درمانی ایثارگران، در چند سال اخیر خودسوزیها و اعتراضات مکرر جانبازان و خانوادههای شهدا به بنیاد بارها رسانهای شد اما با وجود تمام این موارد نه تنها بنیاد شهید بلکه حتی دولت و نمایندگان مجلس هم نتوانستند عاملی برای تغییر باشند. درست دو روز پس از استعفای آقای شهیدی، جانباز دیگری این بار در کرمانشاه، به نشانه اعتراض به بنیاد و نارضایتی از مسئولین استانی دست به خودسوزی زد. جهانگیر آزادی سرباز ارتش بود که در سال ۱۳۶۱ در منطقه میمک با مجروحیت ترکش به سر به مقاموالای جانبازی نائل آمده بود که متاسفانه روبروی ساختمان بنیاد شهید کرمانشاه دست به خودسوزی زد و جان خود را از دست داد. این پنجمین مورد ثبت شده خودسوزی میان جانبازان دفاع مقدس فقط در یک سال اخیر بود که واقعا جای تامل و تاسف بسیار دارد.
به هر ترتیب حالا دیگر بنیاد رئیس جدیدی دارد و امید جانبازان به تغییر نظام مدیریتی بنیاد است. همانطور که در مقدمه نیز اشاره کردیم، آقای سعید اوحدی، ساعاتی پس از قبول استعفای حجتالاسلام شهیدی، به ریاست بنیاد شهید منصوب شد. آقای اوحدی که تحصیلکرده رشته مهندسی برق از آمریکا است، از آزادگان دفاع مقدس نیز میباشند. وی در دوران جنگ تحمیلی به مدت هشت سال در اسارت رژیم بعثی عراق بود. او پس از بازگشت به کشور در چند پست دولتی مشغول به کار شد که از میان آنها میتوان به سازمان سیاحتی بنیاد مستضعفان و کانون جهانگردی و اتومبیلرانی و همچنین عضویت در گروه صنعتی و ریاست هیات مدیره شرکت «مینو» اشاره کرد. آقای سعید اوحدی همچنین عضو هیات مدیره گروه سرمایه گذاری میراث فرهنگی و گردشگری ایران، یا همان «سمگا» نیز بوده است. رئیس تازه منصوب شده بنیاد شهید در سابقه کاری خود ریاست سازمان حج و زیارت را نیز برعهده داشت که البته چندان موفقیت آمیز نبود. زمانی که آقای اوحدی رئیس سازمان حج و زیارت بود و در دوران مدیریت وی، تعداد زیادی از حجاج ایرانی در عربستان به شهادت رسیدند و عاقبت هم نتیجه نهایی پروندههای بسیاری از آنها مشخص نشد.
با توجه به تفاصیل فوق، می تواند دید که آقای اوحدی از سابقه مدیریتی درخشانی برخوردار نیستند و جای سوال است که چرا رئیس جمهوری مدیر شاخص تری را برای پست حساس ریاست بنیاد شهید منصوب نکردهاند. باید همگی برای موفقیت سعید اوحدی تلاش کنیم ولی در ضمن باید ضعفهای ایشان را نیز گوش زد کرد تا اشتباهات گذشته تکرار نشود. به عنوان مثال یکی از حاشیههای ایجاد شده در دوران مدیریت اوحدی در سازمان حج و زیارت، عدم شفافیت مالی این سازمان بود. در سال ۹۲ وزیر فرهنگ و ارشاد وقت صراحتا از آقای اوحدی درخواست کرد گردش مالی، نقدینگیها و درآمدهای این سازمان را به صورت عمومی در سایتی منتشر کند که این درخواست هیچوقت عملی نشد.
ما نیز مانند بسیاری از ایثارگران و جانبازان امیدمان را به این خواهیم بست که با روی کار آمدن مدیریت جدید، روند سوءمدیریت در بنیاد قطع شده و بنیاد شهید همانطور که حضرت امام (ره) خواسته بودند تبدیل به نهادی شود که دلسوزانه در مسیر خدمت به ایثارگران و خانوادههای شهدا قدم بر دارد. با وجود اینکه بسیاری از منتقدین دولت بر این باورند که نهادی که سالهاست با پرندههای فساد مالی و حاشیههای مدیریتی دست و پنجه نرم کرده نخواهد توانست با فردی مانند آقای اوحدی به روزهای اوج خود بازگردد، اما باید این فرصت را به ایشان داد تا شاید بتوانند بنیاد را از حاشیهها دور کنند. واقعیت این است که سرنوشت صدها هزار ایثارگر و خانواده شهدا در گرو قابلیتهای آقای سعید اوحدی و تیم مدیریتی وی خواهد بود و در این مقطع زمانی ما فقط میتوانیم برای ایشان آرزوی موفقیت کنیم و منتظر بمانبم.