از آنجایی که یکی از معیارهای اصلی سلامت یک جامعه سلامت روان افراد در آن جامعه است، موضوعات مربوط به بیماریهای روانی و نیازهای روحی-روانی افراد بسیار حائز اهمیت هستند. حتی اگر موضوعاتی این چنینی به دلایلی از قبیل محدودیتهای فرهنگی تابو تلقی شوند، داشتن فهم و درک کافی از این موضوع لازمه پیشرفت همه کشورهاست. با توجه به اینکه بیماری موسوم به «اختلال اضطراب پس از سانحه» شایع ترین بیماری در میان مدافعان حرم است و بسیاری از ایثارگران جنگ تحمیلی هم با این اختلال دست و پنجه نرم می کنند، شایسته است هم از لحاظ تشکیل مراکز تخصصی مربوطه اقدامات موثرتری انجام شود و هم آگاهرسانی عمومی بهتری در این حوزه صورت گیرد تا این مسئله از حالت تابو خارج شود.
ما در صدای مدافعان در چند سال گذشته تلاش کردهایم بدلیل اهمیت موضوع، بخصوص در جامعه ایثارگری بدلیل وجود نزدیک به چهل هزار جانباز اعصاب و روان در کشور و همچنین آمار بالای خودکشی میان نظامیان، مخاطبانمان را با موضوع سلامت روان و روشهای درمان آن آشنا کنیم. خوشبختانه در چند سال اخیر شاهد بالا رفتن نسبی سطح آگاهی جامعه ایثارگری بودهایم اما به نظر میرسد که بسیاری از مسئولین همچنان تنوانستهاند خود را با واقعیتها وقف داده و ما در کشور همچنان از عدم شفافیت آماری و پنهانکاری نهادهای دولتی در ارتباط با آمار خودکشی رنج میبریم که در مورد جامعه ایثارگری این عدم شفافبت حتی بیشتر هم هست
اینکه در چه مقطعی نهادهای پزشکی و درمانی کشور اجازه جمعآوری و انتشار آمار واقعی مربوط به بیماریهای روانی و پدیده خودکشی در کشور را خواهند داشت مشخص نیست اما آنچه که مشخص است این است که با توجه به گزارشهای منتشر شده در رسانهها و تحقیقات انجام شده توسط دانشکدههای روانپزکشی در سطح کشور، آمار خودکشی در کشور سال به سال افزایش یافته و اگر این واقعیت را نپذیریم، بزودی تبدیل به یکی از افسردهترین کشورهای جهان خواهیم شد که مطمئنا طبعات سنگینی روی اقتصاد و حتی امنیت ملی کشور خواهد داشت.
پس از پایان جنگ تحمیلی درصد قابل توجهی از رزمندگانی که به خانه و کاشانه بازگشتند از مشکلات روحی-روانی رنج میبردند اما متاسفانه چون بسیاری از آن بزرگمردان عوارض جسمانی و ظاهری مشخصی نداشتند، به دلیل عدم آگاهی کافی در مورد عوارض روحی-روانی ناشی از جنگ، اختلالات روانی آنها پنهان ماند اما با گذشت سالها عوارض ناشی از حضور در جنگ بیشتر و بیشتر در زندگی شخصی و روابط خانوادگیشان تاثیرش را نمایان کرد. در بسیاری از این موارد، همسران این عزیزان مجبور به ترک آنها شدند و درصدی از این ایثارگران هم با رو آوردن به مواد مخدر و داروهای اعتیادزا، بخصوص تریاک، خانه نشین و غیرفعال شدند. از این رو بود که در یک دهه اخیر بررسی و مطالعه روان شناختی رزمندگان از اهميت بیشتری برخوردار شد زيرا کارشناسان و مسئولین درمانی به این نتیجه رسیدند که تنها با شناخت دقيق بيماریهای روانی شايع ناشی از جنگ تحميلی، درمان اين عزيزان امكان پذير خواهد بود
اوایل دهه ۸۰ چند مورد خودکشی میان جانبازان و افزایش آمار طلاق در جامعه ایثارگری برای اولین بار چندین موسسه و دانشکده روانشناسی را بر آن داشت تا مطالعات گستردهای در این ارتباط انجام دهند. یکی از این موسسات مرکز تحقیقات علوم رفتاری و مرکز تحقیقات ترومای دانشگاه علوم پزشکی بقیهاله (عج) بود که نتایج این مطالعه را در نشریه طب نظامی منتشر کرد.
بر اساس تحقیقات انجام شده در آن برهه، از میان ۱۷۰۹ مورد مرگ میان جانبازان نمونه گيری غيرتصادفی شد. سپس دادههای دموگرافيك و دادههای مرتبط به جانبازی مورد بررسی قرار گرفتند و علت مرگ این جانبازان به دو گروه خودكشي و ساير موارد تقسيم شد. یافتههای این تحقیقات بسیار نگران کننده بود زیرا در ۱۰ درصد از موارد انواع خودكشي با حلق آويز كردن، دارو، خودسوزی، خفگی، اسلحه و برخی دیگر از موارد تشخیص داده شدند. در ۱۸۳ مورد خودکشی از میان ۱۷۰۹ مورد، تحقیقات انجام شده مواردی مانند نارضایتی از وضعيت تاهل و ارتباطات خانوادگی، درصد جانبازی و محدودیتهای جسمی، مشکلات تنفسی ناشی از سلاحیهای شیمایی استفاده شده توسط رژیم بعثی، سابقه موج گرفتگی و تروما، سابقه بستری شدن در بیمارستاها و رواندرمانی و همچنین مصرف نادرست استفاده از داروهای پزشکی و روانپزشكي از دلایل اصلی خودکشی بودند.
البته اینگونه تحقیقات متاسفانه بسیار محدود بوده و هستند که دلیل اصلی آن برخی ملاحظات فرهنگی و حتی سیاسی و عدم نگرش علمی و صحیح به موضع خودکشی و در مجموع مشکلات روحی-روانی ایثارگران میباشد. در چند سال اخیر هم همانطور که بارها در گذشته گفتهایم، بدیل فشار اقتصادی، این مشکلات دو چندان شدهاند. از یک سو بیمههای درمانی جانبازان، خارج از جانبازانی که از مشکلات روانی شدید رنج میبرند و در آسایشگاههای تخصصی بستری هستند، هزینههای درمانی بیماریهای روانی ایثارگران و جانبازان را پوشش نمیدهند. به گفته یکی از آزادگان جنگ تحمیلی که ۳ سال در حصر بود، «مهمترین مطالبه ما پوشش بیمه برای داروهای اعصاب و روان است. بسیاری از ما ایثارگران تحت پوشش بیمه نیروهای مسلح و یا بیمه دی هستیم و چیزی که هنوز بسیاری از ما را زنده نگته داشته است همان حقوقی است که از بنیاد دریافت میکنیم که آن را هم مدتهاست دریافت نکردهایم. ما هزینه داروهایمان را نداریم، چرا که از بیمه در زمینه داروهای اعصاب و روان هزار و یک مشکل تراشی میکند»».
باید به خاطر داشته باشیم که چیزی که جانبازان میخواهند این است که فداکاریهایشان دستکم مورد قبول جامعه قرار گیرد و دوست دارند که مردم و مسئولان آنها را جانباز قلمداد کنند و بدانند که این افراد به جبهه رفتهاند و برای این مملکت جنگیدهاند، اما متاسفانه چون از لحاظ بیرونی درد جانبازان اعصاب و روان دیده نمیشود، خیلیها باور ندارند که این افراد نیز جانباز باشند و مشکلات اساسی روحی-روانی رنج ببرند. از سویی بی توجهی مسئولین است و از سوی دیگر نگاه جامعه به جانبازان اعصاب و روان و ایثارگرانی که دچار مشکلات روحی-روانی هستند.
مردم باید بدانند که این جانبازان ترسناک و خطرناک نیستند و اینکه بسیاری از مردم جانبازان را خطرناک فرض میکنند بسیار ناراحت کننده است. اگر نگاه کلی جامعه به مشکلات روحی روانی در سطح کشور تغییر نکند و بخصوص در مورد ایثارگران و جانبازان شفافیت و نگرش علمی به موضوع نداشته باشیم، ظلم بزرگی به خودمان و به جامعه ایثارگری کردهایم. اکنون با توجه به اینکه تعداد قابل توجهی از مدافعان حرم هم از مشکلات موسوم به «اختلال اضطراب پس از سانحه» رنج میبرند، لازم است توجهی دوچندان به موضوع سلامت روان ایثارگران شود.