اوایل مهرماه خبر ارسال نامه تعدادی از جانبازان نخاعی به سران سه قوه در برخی رسانهها منتشر شد. دراین نامه جمعی از جانبازان قطع نخاع و ۷۰ درصدی خواستار رسیدگی به مطالباتشان به خصوص بهبود وضعیت معیشتی و ادامه روند درمان خود شدند. با توجه به اینکه مشکلات جامعه جانبازان و ایثارگران آنطور که باید و شاید در رسانهها منعکس نمیشود و تعداد خبرگزاریها و رسانههایی که اخبار مربوط به این قشر جامعه را پوشش میدهند محدود است، ما در صدای مدافعان لازم دیدیم تا به اهمیت این نامه بپردازیم و مروری داشته باشیم به مشکلات و خواستههای این عزیزان، و از مسئولین بپرسیم آیا برای حل مشکلات جانبازان عزمی جدی وجود دارد یا باز هم باید منتظر وعدههای تو خالی مدیران و مسئولین باشیم.
در یکی دو سال گذشته صدای مدافعان مقالات متعددی در ارتباط با چالشهای روزانه جانبازان منتشر کرده. چالشهایی که هیچ یک بر مسئولین و بر مردم پوشیده نیست. اما نکته بارزی که در مورد این نامه وجود دارد تلاش جانبازان نخاعی برای برقراری ارتباط مستقیم با سران سه قوه، علی لاریجانی، حجتالاسلام حسن روحانی و حجتالاسلام ابراهیم رئیسی، میباشد که در راس امور قرار دارند. جانبازان نخاعی با ارسال این نامه به سران سه قوه در اصل این امید را دارند که حاکمیت مستقیما در جریان این مشکلات قرار بگیرد تا شاید تصمیم گیران اصلی کشور بتوانند قدم مثبتی در مسیر حل برخی از مشکلات جانبازان بخصوص جانبازان نخاعی بردارند.
در کنار لیستی از مشکلات عمده و چالشهای جانبازان کشور، دربخشی از این نامه چنین آمده:
«آقایان روسای قوای سه گانه، شرایط ویژه اقتصادی و اجتماعی دو سال اخیر منجر به این شد که رهبر معظم انقلاب خارج از رویههای جاری و به مقتضای نیاز کشور برای گره گشایی از مشکلات و بن بستهای اجرایی سازوکار اجلاس سران سه قوه را تمهید نمایند و با ارائه اختیارات کافی در بسیاری از موارد منشا آثار خیر گردد. امروز هر سه قوه کشور با اشراف به تنگناهای متعدد جاری بر حوزههای اقتصادی و اجتماعی کشور، بر وجود بحران در رسیدگی به امور ایثارگران در دو بخش درمان و معیشت متفق القول هستند. از مدیران ارشد بنیاد شهید کشور که متولی اصلی امور ایثارگران است تا ریاست محترم جمهوری و معاونین ایشان تا رییس محترم مجلس و نمایندگان و کمیسیونها و فراکسیونهای مرتبط تا ریاست محترم قوه قضاییه و زیرمجموعههای آن که مرجع رسیدگی به شکایات و تظلم خواهی ایثارگران هستند، هم در سطوح پنهان و هم در سطوح آشکار بر لزوم رسیدگی فوری و ویژه و در خور به وضعیت نابسامان ایثارگران به صورت عام، و جانبازان نخاعی و آسیب بالا به صورت خاص اشتراک نظر دارند و همگی آنان موانع و محدودیتهای اداری و مالی را عامل اصلی عنوان می کنند.»
این خواستههای جانبازان نخاعی که در این نامه به آنها اشاره شده متعلق به تمام جامعه جانبازان کشور است. همانطور که این عزیزان در این نامه منعکس کردهاند، مشکلات جانبازان فراتر از مسائل اقتصادی است و مسائل حقوقی و ساختاری را نیز شامل می شود. امری که سال گذشته نیز در مطلبی به عنوان جانبازان ویلچرنشین را خانه نشین نکنیم، برخی از آنها را مرور کردیم.
در پی ارسال این نامه، حمایتهایی از خواستههای این جانبازان از سوی چند نهاد وشخصیت سیاسی صورت گرفت که البته در حد حرف و بیشتر شعارگونه بود. به عنوان مثال، رئیس مجلس شورای اسلامی، از معاون اول رییس جمهور خواسته تا دستورات لازم جهت بهبود وضعیت معیشت و درمان جانبازان نخاعی و ۷۰ درصدی را صادر کند. در واقع جناب لاریجانی توپ را به زمین حریف انداخته است. جناب رئیسی و روحانی هم هرچند حمایتهای کلامی خود را دریغ نمی کنند ولی در عمل متاسفانه نتیجهای حاصل نشده است.
در همین راستا انجمن جانبازان نخاعی کشور نیز با حمایت از خواستههای به حق جانبازان نخاعی که در قالب این نامه منتشر شده بود اعلام کرد که ضمن پیگیری مطالبات جانبازان و ایثارگران، خصوصا جانبازان نخاعی، از تمامی راههای ممکن و در چهارچوب وظایف تعریف شده خود، از تمامی حرکتهای خودجوش و قانونی و منطقی در این جهت استقبال و حمایت می کند.
مشکلات جانبازان در شرایطی افزایش می یابد که متاسفانه مسئولان همچنان از نام جانبازان سوءاستفاده می کنند. نامهای از سوی تنی چند از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به سران سه قوه ارسال گردیده و از آنها خواسته شده تا با سوءاستفاده از نام جانبازان برخورد شود. واقعیت امر این است که متاسفانه بسیاری از مسئولین همچنان از نام جانبازان سوءاستفاده می کنند و مدیرانی با سوءاستفاده از طبقه بندی جانبازی در پی فرار کردن از قانون بازنشستگی هستند. در همین ارتباط و طبق گزارش اعتماد آنلاین علیرضا خجسته، نماینده همدان و دبیر کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی، گفت که «در این نامه به دنبال آن هستیم که هشدارهای لازم را برای اجرای هرچه سریعتر این قانون به تمامی نهادها و دستگاهها بدهیم و همچنین اجازه ندهیم برخی بخواهند قانون را دور بزنند؛ به طور مثال شنیدهایم برخی از مقامات با مراجعه به بنیاد شهید به دنبال افزایش درصد جانبازی خود هستند تا از این قانون مستثنی شوند در حالیکه ما خطاب به بنیاد شهید میگوییم که تحت فشار این افراد قرار نگیرند.»
به هرحال با هر دید و نگاه و تمایلات سیاسی که به این مسائل بنگریم نمیتوان منکر چالشهای روزمره جانبازان شویم. مشکلاتی که اگر عزمی راسخ برای رسیدگی و حل آنها نباشد دیگر نخواهیم توانست جلوی جانبازان و بازماندگان شهدایمان سر بلند کنیم. البته واقعیت این است که ما سالهاست که شرمنده شهدا و جانبازان شدهایم و حالا نیز با بیشتر شدن مشکلات اقتصادی، حقوقی و ساختاری که جانبازان با آنها روبرو هستند، اگر فکری به حال این مسائل نکنیم برای همیشه شرمنده کسانی میشویم که از جان و مال خود گذشتند تا ما امروز آسایش داشته باشیم. ما نیز به نوبه خود از سران سه قوه و دیگر مسئولین بلند پایه میخواهیم با نگاهی متفاوتتر و همانند سالهای دفاع مقدس که برای جانبازان و خانوادههای شهدا ارزش قائل بودیم، امروز هم به مشکلات آنها رسیدگی کنیم.