بیشک یکی از بارزترین خصوصیات جنگ تحمیلی بخصوص در یکی دو سال آغاز جنگ حمایت و رشادتهای مردم غیرنظامی بود که با دست خالی و بعضا با سادهترین سلاحها در کنار ارتشیان جلوی تانکها و پیاده نظامهای مسلح متجاوزان عراقی ایستادند تا از شهرها و روستاهای مرزی کشور دفاع کنند. اتحاد و همبستگی مردمی و شجاعتی که ملت شهیدپرور ایران زیر سایه رهبری حضرت امام (ره) از خود نشان داد، از نمونههای بارز ایمان و رشادت ایرانیان بود. با فرا رسیدن هفته دفاع مقدس مرور خاطرات تلخ و شیرین سالهای جنگ و یادآوری رشادتهای مردم بیسلاح شهرها و روستاهای کشور در مقابله با دشمنی که به لطف کمکهای بینالمللی مجهزترین ارتش منطقه بود، مطمئنا خالی از لطف نیست.
همانطور که میدانید یکی از معدود برتریهای ما نسبت عراقها در سالهای آغازین جنگ حمایتها و رشادتهای مردمی بود. در عراق اما چنین نبود و ملت عراق با صدام و رژیم بعثی همدل نبودند و هنگامی که جنگ آغاز شد فقط حمایتهای نظامی و سیاسی ابر قدرتهای وقت و کشورهای توسعه یافته بود که باعث شد عراق بخشهایی از خاک ما را تصرف کند. شوروی و فرانسه و چین در راس کشورهای حامی صدام قرار داشتند و در کنار این حامیان اصلی، دیگر کشورهای اروپایی و آمریکا هم به صدام اسلحه فروختند. همانطور که در یکی از مقالات اخیر هم اشاره کردیم، طبق آمارهای رسمی فقط شوروی با واردات نظامی بیش از ۱۳ میلیارد دلار، تبدیل به بزرگترین صادر کننده تجهیزات نظامی به عراق شده بود و کشورهای نامبرده دیگر هم در مجموعه میلیاردها دلار به رژیم بعثی کمک کردند.
البته در این میان ما نیز اکثر نیازهای نظامی خود را از طریق کشورهای دیگر تامین میکردیم. به عنوان مثال در طول جنگ تحمیلی ما نزدیک به ۲ میلیارد دلار از چین اسلحه خریدیم اما در طول همان هشت سال، چینیها بیش از ۵ میلیارد دلار به عراق تجهیزان نظامی فروختند که حدود سه برابر تسلیحات فروخته شده چینی به ما بود. همین نکته در مورد کشوری مانند آفریقای جنوبی هم صدق میکرد. آفریقای جنوبی در دوران جنگ تحمیلی، نزدیک به ده برابر تجهیزاتی که به ما فروخت را به رژیم بعثی صادر کرد. در مورد حمایتهای سیاسی از صدام هم که بر کسی پوشیده نیست که به دلیل برخی ضعفهای دیپلماسی کشور، تقریبا تمام کشورهای توسعه یافته از صدام حمایت میکردند و حتی برخی از کشورهایی که خود را حامی ما میدانستند، در شورای امنیت یا برعلیه ما رای میدادند و یا رای ممتنع میدادند.
اما در مورد حمایت داخلی و همبستگی مردمی کفه تراز و کاملا به نفع ما بود. در ایران جدا از مردانی که با عشق و اشتیاق فراوان و از نوجوان گرفته تا سالمند، به جبههها میرفتند، بسیاری با كمکهای نقدی و غیر نقدی خود در پشت جبههها به تهیه و توزیع وسایل مورد نیاز رزمندگان اقدام میكردند و اکثریت قریب به اتفاق جامعه هم با حضرت امام (ره) و هم با رزمندگان همدل و همسو بودند. اقشار مختلف مردم، اقلیتهای مذهبی، و حتی مردمانی با عقاید سیاسی متفاوت، در طول جنگ تحمیلی با اعزام كاروانهای كمکی نشان دادند که با رزمندگانمان در مسیر دفاع از کشور همسو هستند و این موضوع تا حتی ماههای آخر جنگ تحمیلی که به نوعی فرسودگی و جنگ زدگی میان مردم رخنه کرده بود، ادامه داشت.
یکی از موضوعاتی که در سالهای اخیر اما تا حدی باعث نگرانی عدهای از مسئولین و فرماندهان نظامی شده و سوالی که در ذهن برخی از مردم نقش بسته اینست که اگر در شرایط کنونی جنگی صورت بگیرد، آیا میتوانیم روی حمایت مردم مانند سالهای آغازین جنگ تحمیلی حساب باز کنیم؟ آیا آحاد مردم حاضرند به فداکاریهای مشابهی دست بزنند؟ مطمئنا پاسخ به این سوالات ساده نیستند اما باید قبول کنیم که در شرایط فعلی و با توجه به فاصله گرفتن مردم از مسئولین، گسترش فقر و بیکاری و شاید از همه مهمتر، فسادهای مالی گسترده مسئولین و چند دستگیهای ایجاد شده، پاسخ مثبت دادن به این سوالات را دشوار کند.