چند سال از روزی میگذرد که سردار شهید قاسم سلیمانی اعلام کرد که جنگ داخلی سوریه تمام شده و گروهک تروریستی داعش شکست خورده است. پس از شهادت سردار سلیمانی اما فرماندهی نیروها در سوریه با فراز و نشیبهای زیادی روبرو شد و سرنوشت جنگ در هاله ابهام قرار گرفت. در روزهای اخیر خبر شهادت سه تن از مدافعان حرم ایرانی در سوریه بار دیگر دلها را داغدار کرد و این نکته را به ما یادآوری نمود که هنوز بچههای مدافع حرم در سوریه و شام در حال فداکاری برای محور مقاومت هستند.
بر اساس گزارشها، شهید سعید مجیدی، شهید حسن عبداللهزاده و شهید محسن عباسی در مسیر دیرالزور به تدمر سوریه در کمین نیروهای داعش به فیض شهادت نائل آمدند. اکنون سوالی که باید مطرح کرد اینست که واقعا چشمانداز ناآرامیها و جنگ در سوریه چگونه است و تا چه موقع نیروهای سپاه باید حضوری میدانی داشته باشند و باید تقدیم شهدا در دفاع از حریم اهلبیت (ع) به فداکاریهای خود ادامه دهند؟
بیش از ۱۰ سال پیش دلاوران مدافع حرم به جبهههای محور مقاومت علیه تکفیریهای داعش شتافتند و از نخستین روزهای فتنه تکفیریها تا حالا می توانیم تخمین بزنیم که بیش از ۲۵۰۰ سرباز ایرانی در راه دفاع از حریم اهلبیت (ع) به شهادت رسیدند. در سال ۱۳۹۵، رئیس وقت بنیاد شهید، مرحوم حجتالاسلام شهیدی اعلام کرد که ایران ۲۱۰۰ شهید مدافع حرم تقدیم اهل بیت (ع) کرده است. البته خود شهیدی همان زمان اعلام کرد که در شهادت در این جبهه همچنان مفتوح است و این آمار در حال تغییر است. هرچند این فداکاریها برای رضای الهی و خشنودی اهل بیت (ع) بوده، ولی باید درک درستی از شرایط داشت و با توجه به مشکلات اقتصادی که در داخل وجود دارد و مشکلاتی که در تامین هزینه نیروها در سوریه داریم باید تصویر بهتری از چشم انداز ناآرامیها در سوریه داشته باشیم زیرا که کشور توان تامین هزینههای نجومی یک درگیری بی پایان را نخواهد داشت.
تاکنون عدد و رقم دقیقی در مورد هزینههایی که سوریه کردهایم ارائه نشده؛ البته سال گذشته بود که حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی مجلس، بعد از سفرش به سوریه گفت: «زمانی که به سوریه رفتم عدهای گفتند هزینه درست کردم! ولی باز هم تکرار میکنم ما شاید ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار به سوریه پول دادیم و باید از سوریه پس بگیریم. پول این ملت آنجا هزینه شده است.»
بیشتر بخوانید:
علاوه بر هزینههای مذکور، باید به هزینههای غیرمستقیمی که در سوریه کرده ایم هم توجه داشته باشیم و از فداکاریهایی که ایثارگرانمان در داخل میکنند و فشارهای مالی و تجهیزاتی که سیستم بهداشتی شکسته و ناتوان بنیاد شهید متحمل می شود غافل نباشیم. به هرحال نمی توان انکار کرد که ناتوانی نهادهای دولتی در حمایت از ایثارگران، جانبازان و خانوادههای معزز شهدا دستکم بطور غیرمستقیم بسبب کمبود منابع مالی بنیاد و نهادهای مربوط می باشد که در اولویتبندیها، به جنگ سوریه و یا دیگر عملیاتهای برون مرزی اختصاص یافته است. البته بحثی نیست که بچههای مدافع حرم بدون هیچ چشمداشتی به سوریه رفتند و هنوز هم شاهدیم که همه چیز خود را در طبق اخلاص میگذارند. این فداکاریها و از خودگذشتگیها اما، نباید چیزی از مسئولیت دولت و سیاستمداران کم کند زیرا تا زمانی که آنها اهمیت توجه به شهدای زنده در داخل این مرز و بوم را جدی نگیرند و باری از دوش خانوادههای شهدا و ایثارگران که زیر خط فقر زندگی می کنند برندارند، نمیتوانند ادعای انقلابیگری و پایبندی به ارزشهای امام راحل داشته باشند.
امیدواریم که بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ و تشکیل دولت جدید، معضلات ایثارگران و جانبازان بیش از گذشته مورد توجه دولتمردان قرار گیرد و به طور خاص وضعیت مدافعان حرم در سوریه نیز مشخص شود. در انتها بار دیگر یادی می کنیم از شهیدان سعید مجیدی، حسن عبداللهزاده و محسن عباسی. انشاالله که این بزرگوارن با اهل بیت (ع) محشور گردند و از عالم غیب راهنمای ما بیخبران باشند.