از بدو تشکیل شبکههای اجتماعی و حتی چند سالی پیش از آن با ایجاد وبلاگها و وبسایتها، عباراتی مانند جنگ نرم و اخیرا هم ارتشهای سایبری بیشتر و بیشتر به ادبیات رسانهای و حتی گفتاری ما اضافه شد. با توجه به فراگیر شدن و تاثیر غیرقابل انکار این دو پدیده نوین، که نشات گرفته از دنیای مجازی و اینترنت هستند، بررسی و تنقیح سیاستهای مربوط به جنگنرم در هر سازمان یا کشوری که به شکلی سیستماتیک درگیر آن است، لازم است. اکنون در کشور ما نیز و پس از تائید مقام معظم رهبری بر اهمیت جنگ نرم و سازماندهی تیمهای سایبری در نهادها و سازمانهای مختلف، مطمئنا با توجه به بودجه کلانی که از بیتالمال به این مهم اختصاص داده میشود، این بحث مطرح است که چگونه میتوان با درس گرفتن از اشتباهات گذشته و استفاده از تجربیات کسب شده، در جنگ نرم هدفمندتر و اقتصادی تر پیش برویم و استفاده بهینه از منابع انسانی داشته باشیم.
به طور خلاصه اگر بخواهیم از جنگ نرم تعریفی داشته باشیم باید بگوئیم که این نوع جنگ به هرگونه اقدام روانی و تبلیغاتی گفته میشود که هدف آن جامعه یا گروه است و عمده تفاوت آن با جنگ سخت یا نظامی عدم درگیری و استفاده از سلاحهای نظامی میباشد و در عوض از سلاحهای تبلیغاتی و اعتقادی استفاده میشود. به عبارت دیگر، جنگ نرم نوین استفاده دقیق و برنامهریزی شده از تبلیغات و مجازی است برای تاثیر گذاری بر عقاید، فرهنگ، سیاست، احساسات، تمایلات و مختصات فکری دشمن با توسل به شیوههایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی میشود است، بخصوص با استفاده از شبکههای اجتماعی. البته پیش از آنکه به محتوی بحثمان بپردازیم باید یادآوری کنیم که جنگ نرم لزوما پدیده نوینی نیست و از سبقه تاریخی قبل از اینترنت برخوردار است. در گذشته البته جنگ نرم بیشتر به صورت شایعه پراکنی، دروغ و اهانت فرم میگرفت، اما با گذشت زمان و تحولات و پیچیدگیهای روز افزون اجتماعی و سپس آغاز عصر دنیای مجازی، این رویکرد نیز پیشرفت نموده و از پیچیدگی، ظرافت و تاثیرگذاری بیشتری برخوردار شده.
در ایران با وجود اینکه ارقام مربوط به بودجه جنگ نرم و تشکیل گروههای سایبری که در حقیقت سربازان خط مقدم این جنگ هستند، به طور مشخص و شفاف اعلام نمیشود، و به عنوان مثال فقط در چهارچوب بخش سایبری سازمان تبلیغات اسلامی، با بودجه ۲۰۰ میلیارد تومانی، این بودجه علنی شده، اما برآوردها حاکی از هزینه ۱۶۵۰ میلیارد تومانی کشور در نهادهای مختلف نظامی مانند سپاه، بسیج و حتی نهادهای علمی-مذهبی مانند حوزه علمیه قم دارند.
نکتهایی که مشخص است اینست که همانطور که مقام معظم رهبری در سخنرانی عید مبعث فرمودند «در این جنگ نرم، جوانان باید با استفاده از فرصت فضای مجازی، در جامعه امیدآفرینی و توصیه به ایستادگی و بصیرت کنند». در عمل اما هنگامی که فعالیتهای ارتشهای سایبری و بسیاری از جوانان و سربازان سایبری خودجوش را در فضای مجازی بررسی میکنیم، متوجه برخی اشتباهات استراتژیک میشویم که این جنگ مقدس سربازان سایبری را بیشتر تبدیل به یک جنگ واکنشی و احساسی کرده که به جای طرح بحث های عمیق و اصولی، به شعارگویی و به اصطلاح «کلکل» تبدیل شده است و نه تنها هدف اصلی فراموش شده، بلکه این روند به یک نقض قرض تبدیل شده است. یکی از اشتباهاتی که در زمینه جنگ سایبری در چند سال اخیر مرتکب شدهایم این بوده که اکثرا در بیشتر تیمهای سایبری، تلاشها به مجادلات آنلاین تقلیل یافته و عملا این اقدامات به دکانی برای امرار معاش نیروهایی تبدیل شده است.
علاوه بر سوءمدیریت های فوق الذکر، برخی گزارشهای غیر رسمی نشان از فساد در تخصیص بودجه جنگ نرم و تحقیقات در این زمینه دارد که این موضوع نیز باید با جدیت بیشتری پیگری شود تا باعث استفاده بهینه از منابع مالی و بودجه تیمهای سایبری در نهادهای مختلف به گونه ای شفاف بازتعریف شود. در واقع در یک نگاهی تخصصی می توان گفت که اگر این بودجه در اقدامات زیرساختی کشور و یا مقابله با مشکلات معیشتی داخلی و بهبود وضعیت مردم صرف شود، هم سود اجتماعی-اقتصادی بیشتری برای کشور خواهد داشت و هم منافع امنیتی قابل توجهی را نسیب کشور خواهد کرد. باید قبول کنیم که بهترین مسیر برای پیروزی در جنگ نرم بهبود وضعیت مردم و همصدا کردن مردم با نظام است چون در غیر این صورت، با بزرگترین ارتش سایبری دنیا هم نمیتوانیم دل مردم را بدست بیاوریم. در حقیقت مردمی که دغدغههای معیشتی کمتری داشته باشند و حاکمیت را دلسوز خود بدانند، بهترین و مسلحترین سربازان جنگ نرم ما در فضای مجای هستند. اگر اکثریت این مردم را با نظام همراه کنیم حتی نیازی به هزینه چند هزار میلیاردی هم نخواهیم داشت.
البته باید افزود که حفظ تیمهای سایبری بخصوص در نهادهای نظامی در هر شرایطی، لازم است و حتی کشورهایی مانند نیوزلند که کمتر با خطرات فرهنگی-اعتقادی و دشمنان منطقهایی روبرو هستند، از حضور تیمهای سایبری و تبلیغاتی سود میبرند. ولی باید توجه داشت که هزینهای که ما صرف جنگ سایبری میکنیم حدود ده برابر نیوزیلند است ولی در مقابل وضعیت اقتصادی این کشور، به مراتب بهتر از ایران است. به هر ترتیب چه هزینههای سنگین جنگ نرم برای اکثریت جامعه قابل توجیه باشد چه نباشد، اصلیترین راه پیروزی در اغناء افکار عمومی و خنثی کردن نیروهای معاند، فرهنگسازی و از بین بردن فاصله ایجاد شده میان مردم و حکومت است.