قلم را تاب آن نبود که شرح عشق گوید باز. رهبر معظم انقلاب به درستی فرمودند که سردار بزرگ و پرافتخار اسلام آسمانی شد. ایشان در پی شهادت سردار سپهبد سلیمانی پیامی صادر کردند که در آن حاج قاسم عزیزمان را نمونهای برجسته از تربیت شدگان اسلام و مکتب امام خمینی خواندند و افزودند فقدان سردار فداکار عزیز ما تلخ است. رهبر انقلاب همچنین به دیدار خانواده شهید سلیمانی رفتند و ضمن تفقد از ایشان خاطرنشان کردند که جهاد او جهاد بزرگی بود و خداوند نیز شهادت او را شهادت بزرگی قرار داد. این نعمت عظیم بر حاج قاسم که شایسته آن بود، گوارا باشد. حاج قاسم باید همینجور به شهادت میرسید.
مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا، آیه مبارکهای است که مرجع عالیقدر آیتالله همدانی هنگام خداحافظی با سردار سلیمانی برای او قرائت کرد. در همین دیدار بود که سردار از این مرجع تقلید خواست تا کفنش را امضا کند.
دریابان علی شمخانی دلنوشتهای برای سردار شهید نوشت که به زیبایی بیان احساس بسیاری از ما مدافعان و همرزمان سردار بود که یا با او در سنگر حق علیه باطل مبارزه کرده بودند و یا او را سرمشق خود قرار داده بودند. دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور نوشت: عملیات به عملیات، میدان به میدان، از بیتالمقدس و فتحالمبین، از کربلا تا کربلای ۴ و ۵ و ۸، خیبر تا فاو، تا قطعنامه، تا مرصاد، پای عهدی که با پیر و قائد این راه پر حماسه داشتیم ماندی و این راه بی پایان و ابدی را تا لبنان، فلسطین، عراق ، سوریه ،یمن و افغانستان و دور و نزدیک ره سپردی تا دستت به آسمان رسید و پرکشیدی.
اکنون داغ از دست دادن سردار سپهبد سلیمانی تازهتر از آن است بتوانیم به چیزی جزء شخصیت ملکوتی حاج قاسم بیاندیشیم و ذکری جزء نعت صفات آن سردار بزرگوار داشته باشیم. در این میان اما، نحوه شهادت سردار باعث نگرانی جامعه ایثارگران و مدافعان شده. چگونه ممکن است که بزرگمردی چون او که چشم جامعه بینالمللی نیز به او بود و به نقل از برادر همرزمی، دشمن از عکس و پوستر سردار سلیمانی هم میترسید، اینچنین ناغافل و به سهولت در معرض تهدید و خط آتش دشمن قرار بگیرد؟ کم نشنیدیم که طرحهای ترور حاج قاسم ناکام ماند یا تکذیب شد. آخرین خبر طرح توطئه آن که در منطقه نبود و در همین استان کرمان خودمان بود از سوی حسین طائب رئیس سازمان اطلاعات سپاه اعلام شد که «در این طراحی قرار بود تیم تروریستی، محلی در جوار حسینیه مرحوم پدر سردار سلیمانی را خریداری کرده و با استقرار در آن، مواد منفجره را از طریق ایجاد کانال در زیر حسینیه قرار دهند، تا زمانی که سردار عزیز در ایام تاسوعا و عاشورا در این حسینیه حضور مییابند، آن را منفجر کنند.» خود سردار نیز در مصاحبهای که خاطرات جنگ ۳۳ روزه حزبالله لبنان با رژیم صهیونیستی را بیان میکرد گفته بود که سرویسهای امنیتی عبری - عربی قصد داشتند هواپیمای حامل او و حسن نصرالله را هدف قرار بدهند. با این همه سابقه طرحهای ترور و حساسیت شخصیت و مسئولیت خطیر و استراتژیک او در فرماندهی سپاه قدس و نیروهای مقاومت، چگونه ممکن است موقعیت او به این سادگی لو رفته باشد؟
چنین ضایعهای قابل جبران نیست و شخصیت تاریخی او قابل تکرار نیست و پر کردن جای خالی وی کار هر کس نیست. درست است که سردار سپهبد سلیمانی، سرباز ولایت بود و طالب شهادت اما آیا نیروهای امنیتی ما برای محافظت از وی در منطقه کوتاهی کردهاند؟ آیا دستان دیگری در پس پرده از نقشه شوم دشمن اطلاع داشتند ولی سردار را تنها گذاشتند؟
اگر گزارشهای رسیده در خصوص نحوه این ترور درست باشد، این نوع عملیات بدون حضور عوامل میدانی صورت نمیگیرد؟ آیا برنامه سفر سردار و یا اینکه وی در کدام خودرو نشسته توسط شخص یا اشخاص یا گروهی به دست دشمن رسیده بود؟ نقش سرویسهای امنیتی دیگر در منطقه چه بود؟ آیا روسها یا ترکها از برنامه دشمنان نظام و سردار خبر داشتند و به نیروهای ما خبر ندادند؟ شاید هنوز زود باشد که در این خصوص حرفی به میان آید و سینههای داغ دار تاب شنیدن واقعیتهای ممکن را نداشته باشند اما برای ما که برادرمان را ناجوانمردانه از دست دادهایم و مقاومتی که یکی از ستونهای اصلی خود را از دست داده، ساده نیست که بپذیریم سردار به این سادگی در دام شیادان پلیدی افتاده باشد که او را از ما گرفتند. شرح این هجران و این خون جگر، این زمان بگذار تا وقتی دگر.
به امید دیدار شما مدافعان و ایثارگران در مراسم وداع با پیکر سردار دلها.