بار دیگر هفته دفاع مقدس فرا رسید و یاد و خاطره شهدای آغاز جنگ تحمیلی تداعی شد. اکنون همتها و باکریها و شیرودیها در میان ما نیستند ولی راهی که این بزرگواران برای ملت و نظام و انقلاب باز کردند تا ابد امتداد دارد و مقصدی جز فلاح و رستگاری ندارد. در مقابل، این روسیاهی تجاوزگری و خدعه است که برای بعثیها و نیروهای ضدانقلاب باقی مانده است. در چهل یکمین سالگرد آغاز دفاع مقدس مهمترین وظیفه ما ترویج فرهنگ شهادت و ایثار است که متاسفانه اکنون سالهاست از میان ما رخت بربسته و جای خود را به دعواهای سیاسی و جناحی داده است.
علاوه بر گرامیداشت شهدا و فرهنگ شهادت، هفته دفاع مقدس فرصتی است تا با نگاهی انتقادی به اتفاقات ماههای منتهی به حمله عراق بیاندازیم و از تاریخ درس بگیریم. حمله عراق به ایران کمتر از دو سال پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی صورت گرفت و در شرایطی برنامه ریزی شد که ما از لحاظ نظامی و اطلاعاتی در وضعیت مناسبی قرار نداشتیم. این وضعیت باعث گستاخ شدن صدام حسین شد و با پاره کردن قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر، تجاوز به خاک ایران را کلید زد.
میتوان گفت که یک اجتماعی در میان تاریخنگاران درباره اینکه صدام حسین آغازگر جنگ بوده وجود دارد و این موضوع در اسناد سازمان ملل هم منعکس شده است. در همین راستا بود که براساس گزارش سازمان ملل و در مسیر اجرای بند هفتم قطعنامه ۵۹۸، خسارات مستقیمی که ما در جنگ تحمیلی متحمل شدیم ۹۷ میلیارد دلار برآورد شد. براساس قطعنامه ۵۹۸ «ابعاد خسارات وارده در خلال منازعه و نیاز به تلاشهای بازسازی با کمکهای مناسب بینالمللی پس از خاتمه درگیری تصدیق میشود و در این خصوص از دبیرکل درخواست میکند که هیات کارشناسان را برای مطالعه موضوع بازسازی و گزارش به شورای امنیت تعیین کنند.» شایان ذکر است که صندوق مالی که قرار بود براساس بند هفتم قطعنامه ۵۹۸ برای نوسازی و پرداخت غرامت تشکیل شود، هیچگاه جامه عمل نپوشید و برغم بازبودن طرح مطالبات حقوقی از سوی ایران، ما هیچگاه بطور این موضوع را پیگیری نکردیم.
موارد فوق البته بیشتر بحث حقوقی در خصوص آغاز جنگ است ولی در بحث ریشهیابی دلایل آغاز مخاصمه، باید به پیشزمینههای تقابل ایران و عراق نیز توجه کرد و دید که چه عوامل مستقیم و غیرمستقیمی باعث شعلهور شدن آتش مخاصمه شد. اتهامی که بارها علیه ایران تکرار شده، موضوع مربوط به صدور انقلاب و نیز به تحرک درآوردن جمعیت شیعه در عراق است. اشاراتی به سخنرانی امام خمینی (ره) در فروردین ماه سال ۵۹ میشود که امام راحل از ارتش و مردم عراق دعوت کرده بودند تا علیه رژیم بعثی عراق قیام کنند. در این میان اظهارات مقامهای پیشین ما هم وجود دارد که البته باید راستیآزمایی شود. برای مثال مرحوم محسن کنگرلو (که طی ده انقلاب پستهای کلیدی داشت) گفته بود، در سال ۵۸ ایران تحرکاتی را علیه منافع رژیم بعثی آغاز کرده بود و با توجه به برآوردی که در خصوص خصومت صدام علیه ایران وجود داشت، ما حدود هزار بمب را به دست افراد و گروههایی در عراق رسانده بودیم که به انقلاب متعهد بودند. ظاهرا این اقدامات به حملاتی در مناطق مختلف عراق نیز منجر شده است.
تاریخ جنگ تحمیلی درسهای زیادی برای شرایط حال حاضر ما دارد. از یک زاویه میتوان گفت که ما از گذشته درس گرفتهایم و به همین علت است که با هماهنگی و تدبیر بیشتری در حوزه نظامی عمل میکنیم و دیگر هیچوقت با شرایطی همچون آغاز جنگ تحمیلی و غافلگیری حمله بیگانگان روبرو نخواهیم شد. از سوی دیگر اما، ما از تاریخ درس عبرت نگرفتهایم و تدبیر و عقلانیت لازم را در سیاست خارجی و جلوگیری از ایجاد مخاصمههای منطقهای به خرج نمی دهیم. در واقع بیتدبیریهایی که پیش از آغاز جنگ تحمیلی در سیاست خارجی داشتیم (که بهانه حمله به ایران را به دست صدام داد) را همچنان تکرار میکنیم و حضور منطقهای ما در بسیاری از موارد بهانه های زیادی برای ایجاد مخاصمه به دست دشمنان داده و جامعه جهانی را بیش از پیش علیه ما متحد کرده است. از این زاویه دستگاه دیپلماسی و نظامی ما درسهای آموزنده ای از جنگ تحمیلی می توانند بگیرند.