هفتهای که گذشت شاهد خودسوزی یک جانباز دیگر بودیم و اخبار و ویديوی مربوط به آن خیلی سریع و در همان ساعات آغازین ۱۹ خرداد در فضای مجازی منتشر شد. البته اینگونه خبرهای مربوط به خودسوزی و خودکشی جانبازان و فرزندان شهدا تبدیل به خبری عادی شده که هر چند وقت یکبار آنرا در رسانهها و در فضای مجازی می خوانیم و براحتی از آنها عبور میکنیم چون با وجود اینکه تا اعماق وجودمان را میسوزاند، کاری از دستمان بر نمیآید جز سکوت و دعا برای خانوادههای رنج دیده این عزیزان. این خبر خودسوزی جانبازی بود که روبروی ساختمان بنیاد شهید، اینبار در کرمانشاه، به نشانه اعتراض و بیعدالتی دست به این کار زد، که باز هم با همان واکنش همیشگی از سوی مسئولین بنیاد شهید روبرو شد.
استان کرمانشاه که حدود ۲ میلیون نفر جمعیت دارد بیش از ۹ هزار و ۸۰۰ شهید و نزدیک به ۲۰ هزار جانباز تقدیم کشور کرده. جهانگیر آزادی میانکوهی، یکی از این دلاورمردان، جانباز پانزده درصدی جنگ تحمیلی بود و دارای همسر و سه فرزند که به گفته برخی از نزدیکان وی، دچار مشکلات اقتصادی و معیشتی بود و از بنیاد تقاضای وام کرده بود. طبق اسناد موجود در بنیاد شهید و اشارات رئیس بنیاد شهید کرمانشاه، مبلغ وام مورد درخواست شهید جهانگیر آزادی « ۸ میلیون تومان بوده که به وی پرداخته شده بود.» البته مسئولین بنیاد شهید کرمانشاه خیلی زود خود را تبرئه کردند. در مورد خودسوزی جانباز جهانگیر آزادی، بار دیگر قطع امید شدن از خانه امید خانوادههای شهدا و جانبازان، یعنی بنیاد شهید و امور ایثارگران، دلیل اصلی این تراژدی بود اما طبق معمول گذشته، مسئولین بنیاد سریعا خود را تبرئه کردند و دلایل مختلفی مانند اختلافات خانوادگی، بیماریهای روانی و اختلال شخصیتی را به عنوان دلیل خودسوزی این جانباز اعلام کردند.
در همین راستا حجتالاسلام هادی عسگری مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان کرمانشاه در گفت و گو با ایسنا گفت که «این جانباز ۱۵ درصد، چند روز گذشته برای دریافت وام به بنیاد شهید شهرستان کرمانشاه مراجعه کرده بود و در حالی که نوبت وامش نبوده، اما با پرداخت وام به او به او موافقت شده و فرمهای دریافت وام را به او دادهاند تا تکمیل کند.» عسگری با بیان اینکه ظاهرا این جانباز در خانه «درگیریهایی با همسر خود داشته» و علت حادثه هم «اختلافات خانوادگی» بوده، ادعا کرد که گویا روز بعد همسر این جانباز به بنیاد شهید شهرستان کرمانشاه مراجعه کرده و از آنها خواسته تا به همسرش هیچ وامی ندهند.» البته هیچ یک از این ادعاها سندیت ندارد و تمام این توضیحات در حالی داده شد که هیچگونه مسئولیتی در قبال این خودسوزی و یا خودسوزیهای قبلی توسط هیچ یک از مسئولین استانی و کشوری بنیاد شهید پذیرفته نشده و پرونده این جانباز مظلوم هم مانند دیگر پروندههای خودسوزی بزودی بایگانی خواهد شد.
لازم به ذکر است که فقط سال گذشته چهار مورد خودسوزی ثبت شده در میان جانبازان و خانوادههای شهدا داشتیم که در مقابل ساختمانهای دفاتر بنیاد شهید در قم و تهران رخ داده بودند. اولین مورد خودسوزی که سال گذشته رخ داد فرزند شهیدی بود که دوم شهریور ماه در مقابل درب ورودی اتاق مدیرکل بنیاد شهید قم دست به خودسوزی زد. متاسفانه پس از آن سریال خودسوزیهای جانبازان و خانوادههای شهدا ادامه داشت. پس از آن خودسوزی یک جانباز قمی در تهران رخ داد و سومین خودسوزی باز هم در قم اتفاق افتاد. چهارمین تراژدی را هم متاسفانه همین آبان ماه سال گذشته شاهد بودیم که به شهادت یک جانباز دیگر دفاع مقدس انجامید. ما و دیگر رسانههای نزدیک به جامعه ایثارگران و خانوادههای شهدا پیشتر هم در این مورد اخطار داده بودیم که وضعیت بد اقتصادی جانبازان یکی از اصلیترین عوامل وخیم شدن وضعیت روانی این عزیزان است. مسئولان بنیاد شهید همیشه بعد از وقوع یک خودکشی تاکید می کنند که جانباز مربوطه از مشکلات روانی رنج می برده، غافل از اینکه این بهانه، تنها عذری بدتر از گناه است و نمی تواند بر بی توجهی بنیاد شهید بر وضعیت معیشتی جانبازان و ایثارگران سرپوش گذارد.
البته آمار خودکشی در سالهای اخیر فقط در جامعه ایثارگران و خانوادههای شهدا افزایش نداشته و در تمام افشار بخصوص میان زنان و قشر مستضعف جامعه شاهد افزایش آمار خودکشی هستیم. در همان روز که جانباز جهانگیر آزادی میانکوهی دست به خودسوزی زد، خودکشی دلخراش یک کودک کار ۱۱ساله در همان کرمانشاه به دل ما آتش زد. چندی پیش یک جامعه شناس و صاحب نظر مسائل اجتماعی در مصاحبهای با خبرگزاری کار ایران، ایلنا، در مورد همین نکته هشدار داده و گفت بود که «آمار خودکشیهای نافرجام معمولا چندان بازتاب پیدا نمیکند و آمارها بیشتر از آن چیزی است که به صورت رسمی اعلام میشود. برخی خودکشیهای منجر به مرگ نیز اینگونه در مراحل اولیه انکار میشود ولی معمولا در بین مردم این قبیل اتفاقات به صورت شایعه و درگوشی مطرح می شود.»
در اینجا سوالات بیپاسخی را که سال گذشته هم مطرح کرده بودیم دوباره میپرسیم به امید اینکه کسی پیدا شود که پاسخ آنرا بدهند. به راستی ریشه این خودسوزیهای سریالی چیست و چرا یک جانباز دفاع مقدس و یا یک فرزند شهید باید به جایی برسد که دست به چنین کاری بزند؟ تا کی میخواهیم جانبازان و فرزندان شهدایی را که جان به لبشان رسیده و حاضرند برای رساندن صدای خود به مسئولین دست به چنین کار غیرقابل تصوری بزنند را مریض روانی و مشکل دار خطاب کنیم؟ در اینکه تمام این عزیزان با فشار بالای روحی و مشکلات عصبی و روانی دست و پنجه نرم میکنند شکی نیست اما آیا اقدامات و سیاستهای غلط بنیاد و وضعیت دشوار معیشتی آنها، این عزیزان را به سوی پرتگاه خودسوزی و خودکشی نبرده؟ آیا همه ما بیگناهیم و هیچ مسئولیتی نداریم؟ آیا مشکل کسانی هستند که دست به چنین اقداماتی میزنند یا پشت میز نشینان و مدیران بنیاد شهید؟