در هفتهایی که گذشت اتفاقی که چه بسا بسیاری پیشبینی آن را کرده بودند افتاد و کابل سقوط کرد و افغانستان به طور کامل به کنترل طالبان درآمد. همانطور که در طول چند هفته گذشته شاهد بودیم و در رسانههای مختلف پوشش داده شد، یکی از بزرگترین نگرانیهای حال حاضر بسیاری از مردم افغانستان، بخصوص شیعیان و هزارهها، بازگشت محدودیتها و آزار و اذیتهای قومی و فرقهای است. در این میان بسیاری از بچههای فاطمیون و خانوادههای آنها که پس از پایان جنگ سوریه به افغانستان بازگشتهاند بیش از پیش با آیندهای مبهم و غیرقابل پیشبینی مواجهند و اکنون این سوال مطرح میشود که کجا و چگونه میتوانیم امنیت بچههای فاطمیون و خانوادههای آنها را تضمین کنیم؟
یکشنبه گذشته یکروز تلخ دیگر در تاریخ کشور همسایه، همزبان، هم تاریخ و هم فرهنگ ایران رقم خورد. با خروج نیروهای آمریکا و ناتو از این کشور، طالبان و عناصر تندرو و سلفی، بار دیگر قدرت را در این کشور بدست گرفتند. متاسفانه بدلیل پیشینه حکومتی طالبان در افغانستان که به پیش از بیست سال پیش باز میگردد، نگرانیهای در مورد دوباره به قدرت رسیدن آنها میان اقشار مختلف جامعه افغانستان قابل درک است. البته به گفته ذبیح الله مجاهد، سخنگوی طالبان، که در کنفرانس خبری در کابل مقابل خبرنگاران قرار گرفت، «مردم نباید نگران باشند.» وی در بخشی از این کنفرانس خبری گفت: «طالبان از هیچ کس انتقام نخواهد گرفت و حالا جنگ به پایان رسیده است و تمامی کسانی که در مقابل طالبان بودند عفو شدند. طالبان با هیچ کس دشمنی ندارد و دشمنی به پایان رسیده است».
با وجود این صحبتها، یکی از اقلیتهایی که در افغانستان با آینده مبهمی روبرو هستند هزارهها هستند که اکثر آنها را شیعیان تشکیل میدهند. در این میان و طبق برآوردهای دولت قبلی افغانستان، چیزی حدود سه هزار تن از اعضای لشگر فاطمیون نیز که پس از پایان یافتن جنگ در سوریه به کشور خود بازگشتهاند همچنان در افغانستان زندگی میکنند. البته یک منبع نزدیک به فاطمیون روز گذشته به خبرنگار ما در هرات گفت که در چند روز گذشته برخی از اعضای فاطمیون به همراه خانوادههایشان توانستهاند از طریق مرز مشهد وارد ایران شوند و البته به برخی از آنها هم اجازه ورود داده نشده و به نوعی در شهرهای مرزی آوارهاند.
ماه پیش هم در مقالهای در همین ارتباط هشدار دادیم که وضعیت شیعیان افغانستان و بخصوص فاطمیون دز آن کشور مناسب نیست. از آنجایی که لشگر فاطمیون در کنار حزبالله، زینبیون، و حشد الشعبی از ارکان اصلی محور مقاومت هستند، طالبان مشکل بنیادی با آنها دارد و موجودیت آنها را تهدید خواهند کرد. نباید فراموش کنیم که فاطمیون در حالی در سوریه پیش از دو هزار شهید دادند که متاسفانه بسیاری از خانوادههای این عزیزان حتی اجساد فرزندان و برادران و پدران خود را نیز بازپس نگرفتند.
از جنبه امنیتی شیعیان و بچههای فاطمیون که بگذریم، به چالشهای دیگر این عزیزان در افغانستان و حتی در ایران میرسیم که البته در گذشته هم با وجود سانسور خبری در کشور، ما در صدای مدافعان به آن پرداختیم. به عنوان مثال یکی از این چالشها مشکل مسکن این عزیزان پس از بازگشتن از سوریه بود که هیچوقت حل نشد. مهرماه گذشته بود که حمید قریشی، رئیس سازمان بسیج ادارات سپاه تهران بزرگ به همین نکته اشاره کرد و در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی دفاع پرس گفت «این سازمان با همکاری دستگاههای مسئول پیشبینی کرده که به خانواده شهدای مدافع حرم لشکر فاطمیون قطعه زمینی را اهدا کند تا با استفاده از تسهیلات بانکی بتوانند در زمین اهدایی، سرپناهی برای خود احداث کنند و بر این اساس به هر چهار خانواده شهدای لشکر فاطمیون یک قطعه زمین ۲۰۰ متری تعلق میگیرد». البته این وعدهایی بود که هیچگاه عملی نشد.
اکنون یک نوع سرخوردگی در میان بچههای فاطمیون ایجاد شده و در حال گسترش است و متاسفانه این تفکر در میان این عزیزان درحال تقویت است که تنها ابزاری برای اهداف سیاسی بودهاند و حقیقتا بهرهگیری از آنها جنبه اعتقادی نداشته. وقتی با بچههای فاطمیون صحبت میکنیم بسیاری گلایههای زیادی دارند و مواضعی که دولت ایران در برابر طالبان گرفته، باعث شده که شک و شبهههای زیادی نسبت به کلیت جریان مقاومت و بکارگیری فاطمیون ایجاد شود. به هر حال با توجه به شرایط اینروزها که بچههای فاطمیون نه در کشور خود و نه در ایران جایگاه مشخصی دارند و از آنها و خانوادهیشان حمایت نمیشود، باید به آنها حق داد که ناراحت و سرخورده باشند.