چهار دهه از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی میگذرد و در این چهل و یک سال کشور ما شاهد اتفاقات و رویدادهای تلخ و شیرین بسیاری بوده. بیشک در تاریخ معاصر ایران، پس از پیروزی انقلاب، جنگ تحمیلی مهمترین رویداد تاریخی کشور به حساب می آید. جنگی خونین با خسارات جانی و مالی فراوان برای هر دو کشور، که با تجاوز رژیم بعثی عراق در شهریور ۵۹ آغاز شد و با امضای قطعنامه ۵۹۸ در سال ۶۷ به پایان رسید. در حالی که اواخر همین ماه آغاز هفته دفاع مقدس است و ما در صدای مدافعان هر سال در آستانه این مناسبت به موضوعات مربوط به تاریخ جنگ و شرایط کنونی ایثارگران، جانبازان و خانوادههای شهدا میپردازیم، مناسب دیدیم تا سنت شکنی نکنیم و امسال هم در سه بخش مجزا نگاهی متفاوت به این رویداد مهم تاریخ کشور و حماسه آفرینی رزمندگانمان داشته باشیم.
در ۳۱ شهريور ۱۳۵۹ و در حالی که فقط یک سال و اندی از پیروزی انقلاب میگذشت، رژيم بعثی عراق با تصميم و طرح قبلی و با هدف برانداختن نظام نوپای جمهوری اسلامی جنگی تمام عيار را عليه کشورمان آغاز کرد. صدام حسين رئيس جمهور وقت عراق با ظاهر شدن در برابر دوربينهای تلويزيون عراق و با پاره کردن قرارداد ۱۹۷۵ الجزاير، آغاز تجاوز رژيم بعثی به خاک ايران را رسما اعلام کرد. اکثریت قریب به اتفاق تاریخنویسان و تحلیلگران سیاسی چه در ایران و چه در عراق و حتی همپیمانان غربی صدام، در مورد شروع جنگ و اینکه جنگ توسط چه کسی آغاز شد اختلاف نظر خاصی ندارند. به هر حال صدام در آن سالهای سودای کشورگشایی و رهبری دنیای عرب را بر سر داشت و به دلیل ترسی که از امام (ره) و گسترش عقاید شیعه و انقلابی بر علیه خودش داشت جنگ را آغاز کرد و اختلافات مرزی و حضور روحانیون شیعه در شهرهای مرزی کشورش بهانهای بیش نبود.
هنگامی که جنگ آغاز شد مردم ایران دوران نقاهت پس از انقلاب را میگذراندند و طبعا به بازسازی کشور و آرامش و سازندگی میاندیشیدند و متاسفانه تعامل درستی با جامعه بینالملل در آن دوران انتقالی وجود نداشت. نیروهای مسلح نیز به دلیل آن که انتظار جنگ را نداشتند، از آمادگی چندانی برای رویارویی در یک نبرد بزرگ برخوردار نبودند. به همین دلیل، نظامیان عراق در ماههای اول پس از شروع حمله، موفق شدند چند شهر مرزی را در غرب و جنوب ایران تصرف کنند. اما یکی از مهمترین دلایل عدم آمادگی کشور جدا از برقرار شده یک نظام سیاسی نوپا در کشور، عدم هماهنگی میان سران نظام بود که حتی با وجود درایت و مدیریت حضرت امام (ره)، اختلافات درونی منجر به هرج و مرج شده بود.
همانطور که پیشتر هم در مورد تاریخ جنگ و ثبت اسناد و مدارک مربوط به سالهای آغازین جنگ نوشتیم، خاطرات پشت جبههها به اندازه رویدادها و عملیاتهای میدانی حائز اهمیت هستند. با مرور روایات و اسناد منتشر شده از ماههای آغاز جنگ میتوان به دو نکته پی برد. نکته اول اینست که اگر سران کشور در آن مقطع با همدلی و وحدت بیشتری تصمیم گیری میکردند و اگر هر یک در تلاش نبودند تا حضرت امام (ره) را در راستای اهداف سیاسی و نظامی خود قانع کنند، جنگ در همان سالهای آغازین به اتمام میرسید و خسارات سنگین مالی و جانی جنگ بر کشور وارد نمیشد. خسارتی بالغ بر ۴۴۰ میلیارد دلار در هشت سال و شهادت صدها هزار رزمنده.
برخی از تاریخنویسان جنگ همچنان بر این باورند که نه تنها اختلافات میان اکبر هاشمی رفسنجانی و ابوالحسن بنی صدر بود که به ناتوانی دولت در مدیریت جنگ انجامید، بلکه گروههایی که برخلاف نظر امام (ره) اصرار بر انحلال ارتش پس از پیروزی انقلاب داشتند در شکستهای ماههای آغازین جنگ دست داشتند.
نکته دومی که میتوان به آن پی برد عدم هماهنگی و بی تدبیریها در سیاست خارجی کشور بود که متاسفانه تا سالهای پایانی جنگ نیز ادامه یافت و جامعه جهانی را علیه ما متحد کرد. البته نمیتوان دشمنیها علیه انقلاب را دستکم گرفت ولی بی تدبیریهایی که در سیاست خارجی صورت گرفت جامعه جهانی را بیش از پیش علیه ما متحد کرد و در مناقشات بینالمللی در سازمان ملل، حق ما پایمال شد. این درسی است که اکنون هم دستگاه دیپلماسی کشور و دستاندرکاران سیاست خارجی باید از رویدادهای جنگ تحمیلی بگیرند.
البته نباید این مهم را انکار کنیم که در کنار دلایلی همچون بی لیاقتی بنی صدر و اشتباهات نظامی و سیاست خارجی، حمایت کشورهای غربی و شرقی از صدام حسین و رژیم بعثی در طول جنگ تحمیلی بسیار تاثیرگذار بود. آمارهای رسمی نشان میدهد از سال ۵۹ تا سال ۶۷، ۵۳ درصد واردات نظامی عراق به ارزش تقریبی ۱۳ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار از شوروی تأمین میشد. فرانسویها نیز با فروش بیش از ۵ میلیارد دلار سلاح به عراق مجموعا ۲۰ درصد واردات نظامی عراق را به خود اختصاص دادهاند. این رقم در مورد چین و آمریکا هم نزدیک به ۱۰ درصد رسیده بود که معادل بیش از یک میلیارد و ششصد میلیون دلار بالغ میشد.
به هر حال جنگ تحمیلی تا سال ۶۷ به طول انجامید و چه بسا درسهای زیادی از آن گرفتیم. مطمئنا ۸ سال دفاع مقدس همچنان درسهای زیاد برای آموختن برای ما دارد و بهترین آموزگاران آن میتوانند همان رزمندگان جوان و نوجوان دیروز باشند که صدها هزار تن از آنها در راه دفاع از کشور دعوت حق را لبیک گفتند و ایثارگران و جانبازان سالمند امروز که هنوز در میان ما هستند. اگر بدون ملاحظات سیاسی و حزبی به فرماندههان نظامی و سیاستمداران وقت اجازه انتشار خاطراتشان را بدهیم شاید بتوان درک بهتری از واقعیتهای نهفته سالهای آغازین جنگ تحمیلی داشته باشیم.