اخیرا محمود احمدینژاد در یک مجموعه ویدیویی در ارتباط با ابعاد مختلف انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ و حوادث پس از آن، صحبتهای بحث برانگیزی عنوان کرده و اتهامات سنگینی را علیه نیروهای انقلابی مطرح نموده است. آقای احمدینژاد مدعی شده که یک گروه فعال امنیتی در قتلهای زنجیرهای برای پشتیبانی از طبقه اشراف و ممتازه و مقابله با معترضین و مردم، دست به مسلح کردن اراذل و اوباش و برپایی اغتشاش و آشوب در کشور کرده بود.
رئیس جمهوری سابق با یک تیر دو نشان زده و هم نیروهای امنیتی را تخریب کرده و هم نیروهای انقلابی را که به اغتشاشها ورود کردند و مانع از پیروزی سران فتنه شدند. جای تعجب اینجاست که هیچ یک از مقامات عالیرتبه کشور، سخنان احمدینژاد را رد نکرده و عملا به این اظهارات مشروعیت دادهاند. آیا قرار است بازهم بچههای بسیج که خالصانه در خدمت نظام بوده و در سختترین شرایط وارد میدان شده و برخلاف میل باطنی در مقابل مردم قرار میگیرند، قربانی شوند؟
در بخشی از این مصاحبه، رئیس دولتهای نهم و دهم وقیحانه نیروهای انقلابی را اراذل و اوباش می خواند و مدعی می شود که در اعتراضات سال ۸۸ نیروهای امنیتی تصمیم گرفتند برای مقابله با معترضین به شکلی سازمان یافته از این بچههای انقلابی در بدنه نیروهای امنیتی استفاده کنند. او حتی در این مصاحبه ایجاد باور تقلب در انتخابات را کار نیروهای امنیتی میداند و خود را مخالف برخورد با معترضان وانمود میکند. نفس طرح این اتهامات ضربه بزرگی به اعتبار نظام به نیروهای امنیتی و بچههای بسیجی است، ولی دردناکتر از این اتهامات، سکوت مسئولان کشور در مقابل سخنان و اتهامات بیمهابای احمدینژاد و دار و دستهاش میباشد.
رئیس جمهور پیشین که در مجموعه ویدیویی «حوادث ۸۸، کودتای اشرافیت علیه ملت» شرکت میکرد در ارتباط با سازماندهی نیروهای انقلابی برای مقابله با معترضین گفت: «اراذل و اوباش را سازماندهی و حتی مسلح میکنند و زمانی که مردم یک اعتراض معقول و اعتراض به حقی علیه طبقه اشراف دارند، اینها میآیند آتش میزنند، درگیری درست میکنند، بلوا درست میکنند و زمینههای برخورد خشن با مردم معترض را فراهم میآورند. اتهاماتی که اگر درست باشند تحلیل بسیاری از اتفاقات و رویدادهای مهم دهه اخیر را تحت تاثیر قرار میدهد.«
در بخشی دیگر از صحبتهایش احمدینژاد ادعا میکند که گروهی در بدنه نیروهای امنیتی کشور وجود دارد که مأموریت خود را به قدرت رساندن یا تثبیت قدرت «اشراف سیاسی و اقتصادی» میداند و در راستای اهداف یک اقلیت خاص سیاسی-اقتصادی عمل میکنند. احمدینژاد از مصادیق اشراف سیاسی و اقتصادی کشور سخنی نمیگوید، ولی بچههای انقلابی به یاد دارند که در آشوبهای سال ۸۸، مجبور شدند برای حفظ نظام وارد میدان شوند. پیشتر هم گفته بودیم که نیروهای سپاه بیش از هرکس نسبت به خود سختگیرند و بحث زوایای اخلاقی ورود بچههای بسیج به درگیریهای خیابانی، همیشه موضوعی بوده که بین خود بچههای سپاه مورد بحث قرار گرفته. اما اتهاماتی که اکنون احمدینژاد وارد کرده و سکوتی که دیگر مسئولان کشور در مقابل آن اتخاذ کردهاند، چیزی جز خیانت به نیروهای مخلص انقلابی و قربانی کردن بچههای بسیجی نیست.