این روزها مصادف است با عملیات کربلای ۴. عملیاتی که هنوز پس از گذشت سی و اندی سال از آن همچنان بر سر نحوه اجرای آن بحث و حاشیه زیادی وجود دارد و باتوجه به لو رفتن عملیات، هنوز این بحث مطرح است که آیا واقعا باید این عملیات اجرا می شد؟
این اختلاف نظرها در حدی است که حتی پس از گذشت پیش از سه دهه همچنان سر تعداد شهدای این عملیات اختلاف نظرهای عمده وجود دارد. در کنار این جار و جنجالها، متاسفانه یاد و خاطره شهدای کربلای ۴ هم آنچنان که باید و شاید، در ذهن نسل کنونی زنده نمانده. درضمن، در حالی که افراد بسیاری از این عملیات و دیگری رشادتهای شهدا استفاده سیاسی کردند، ولی امروز حتی یادی از شهدای ۵ دی ماه ۶۵ نمیکنند.
کربلای ۴ که در سوم دی ماه ۱۳۶۵ آغاز شد را عملیات سرنوشت نامیده بودند چرا که بعد از عدمالفتح رمضان و والفجر مقدماتی و یک و خیبر و بدر، میتوانست با اشغال بصره، صدام را مجبور به قبول صلح و حتی تسلیم کامل کند، اما کربلای ۴ که به نظر میرسد با اتکاء به پیروزی والفجر ۸ و قوای سپاه محمد درهم آمیخته بود، سرنوشتی مانند عملیات رمضان پیدا کرد و طبق گفته اکثر کارشناسان جنگی، شکست دردناکی برای ما بود. البته امروز بسیاری از فرماندهان سپاه اعتقاد دارند که ما در این عملیات نه تنها شهیدان زیادی ندادیم بلکه حتی به بسیاری از اهداف از پیش تعیین شده خود نیز رسیدیم. به هر ترتیبی که بود این عملیات پس از مدت کوتاهی عملیات ۵ را در پی داشت و در حالی که دژهای شرق بصره همچنان دست نیافتنی به نظر میرسیدند عملیات کربلای ۵ باعث شد تا نیروهای ما تا نیمههای راه بصره پیش بروند.
همانطور که اشاره شد در این زمینه اما نظرات دیگری نیز وجود دارد که داستان دیگری را روایت می کند. در حالی که بسیاری از کارشناسان جنگی و تاریخ نویسان دفاع مقدس در همان سالها و سالهای بعد از آن از شکست نیروهای ما و شهادت هزاران سرباز در طول عملیات کربلای ۴ مینویسند، مرکز اسناد سپاه پاسداران طی بیانیهای در سالروز عملیات کربلای ۴ به اخباری که «ابهامات» و ساختههای «رسانههای خارجی» در مورد عملیات کربلای ۴ نامیدند پاسخ داد. در این بیانه آمده است که پیروزی در نبردها به عوامل گوناگونی ارتباط دارد و در عملیات کربلای ۴ علاوه بر هشیاری دشمن، پیچیدگی جغرافیایی منطقه دلیل اصلی عدم الفتح بود. این بیانیه همچنین با ذکر اینکه بر خلاف آنچه گفته شده است، در عملیات کربلای ۴ دو محور از سه محور شامل منطقه شلمچه و جزیره مینو موفق بودند به طوری که در محور شمالی عملیات، لشکرهای ۱۹ فجر و ۵۷ ابوالفضل(ع) توانستند یکی از سختترین مواضع ارتش عراق در شلمچه را بشکنند. همچنین در محور جنوبی، قرارگاه نوح (جزیره مینو) برخی یگانها موفق شدند از خطوط مستحکم دفاعی ارتش عراق عبور کنند.
از نقطه نظری کاملا متفاوت، جعفر شیرعلی نیا، پژوهشگر برجسته تاریخ دفاع مقدس در متنی با انتقاد از سانسور خبری مربوط به عملیات کربلای ۴ اشاره به این نکته داشت که به عنوان مثال چرا بسیاری از رسانهها بخصوص روزنامههای معتبر آن روزها تیترهایی برخلاف واقعیت جنگ چاپ کرده و حتی در سالهای پس از پایان جنگ واقعیتهای کربلای ۴ را انکار میکردند و به سادگی از سوءمدیریت و اشتباهات نظامی و سیاسی شکل گرفته در این عملیات رد شدند؟ هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود از سال ۶۵ و در مورد تلفات این عملیات به نقل از علی شمخانی فرمانده وقت نیروی زمینی سپاه نوشته بود که «نزدیک ۱۰۰۰ شهید و ۳۹۰۰ مفقودالاثر داشتیم که اکثر آنها را باید شهید حساب کرد و حدود ۱۱ هزار مجروح.» نکته ناراحت کننده دیگر در مورد آمار تلفات نیروهای ما در کربلای ۴ این بود که نسبت تعداد کشتهها به مفقود الاثر شدگان بسیار نامتعادل بود و در ازای هر ۱ شهید، تقریبا ۴ نفر مفقود الاثر شدهاند. سوالی که مطرح است این است که چرا شکست کربلای ۴ و شهادت هزاران جوان و نوجوان رشید که بسیاری از آنها بچهها سپاه و بسیج بودند باعث نشد هیچ شخصی مورد بازخواست قرار بگیرد و هیچ سازمانی در سوءمدیریت جنگی و تصمیمگیری ضعیف معرفی نمیشود و هیچ تاکتیکی هم زیر سوال نمیرود؟
البته حفظ وحدت ملی در دوران دفاع مقدس و در جریان عملیاتهای حساس بسیار منطقی است و از این منظر شاید نتوان به عدم شفافیتها پس از عملیات ایرادی گرفت. ولی اکنون باگذشت بیش از سه دهه از آن روزها، ضروری است که نگاهی واقعبینامه به تاریخ خود داشته باشیم زیرا اگر از اشتباهات خود درس نگیریم، آن اشتباهات را تکرار خواهیم کرد.
واقعیت این است که وقتی فرد با نگاهی واقعبینامه در مورد کربلای ۴ تحقیق می کند، نمی تواند منکر سوءمدیریتها و عدم تصمیمگیریها و برنامه ریزیهای غلط شود. در حالی که سپاه پاسداران عملیات کربلای ۴ را در دی ماه ۱۳۶۵ برای تصرف بصره و یکسره کردن تکلیف جنگ انجام داد بود ولی شواهد و اسناد جنگی حاکی از آن هستند که در همان روز اول به یکی از بزرگترین شکستهای تاریخ جنگ تبدیل شد.
شهدای کربلای ۴ و دیگر عملیاتهای ۸ سال دفاع مقدس برندههای واقعی جنگ بودند و بسیاری از آنها با عشق به شهادت و برای دفاع از ایران اسلامی در برابر کفار زمان صدام حسین و متحدین غربی و شرقی او ایستادند. ولی ما ماندهایم و شرمنده شهدائیم و نباید از درسهایی که می توان از این عملیات گرفت به سادگی عبور کنیم و بدلایل ملاحظات سیاسی و یا هر دلیل دیگری مروری شفاف و کامل بر وقایع روزهای قبل از این عملیات حیاطی نداشته باشیم. هدف، به هیچ وجه دراز کردن انگشت سرزنش به شخصی و یا گروهی خاص نیست بلکه هدف، آموزش و عبرت گیری است. نسل دوم انقلاب ما و فرزندان و بازماندگان شهیدان دی ماه ۶۵ حق دارند واقعیتها آنروزهای جبهههای جنگ حق علیه باطل را بدانند و ما به عنوان وارثان آن عزیزان در نیروهای مسلح باید از اشتباهات مدیریتی و نظامی کربلای ۴ پند بگیریم تا در دیگر جبهههای حق علیه باطل شرمنده خون شهدا نباشیم.