صدای مدافعان
صدای مدافعان
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

چرا بشار اسد سخنی از فداکاری‌های حاج قاسم نمی‌گوید؟

عواملی مانند ایجاد روابط نوپا با کشورهای عربی، روابط محکم‌تر اقتصادی و سیاسی با روسیه، و وضعیت نابسامان و غیرقابل پیشبینی اقتصادی در ایران، نیاز سوریه به ما را به شکلی که در سالهای اول بحران و جنگ داخلی آن کشور نمایان بود، از میان برده‌ است.
عواملی مانند ایجاد روابط نوپا با کشورهای عربی، روابط محکم‌تر اقتصادی و سیاسی با روسیه، و وضعیت نابسامان و غیرقابل پیشبینی اقتصادی در ایران، نیاز سوریه به ما را به شکلی که در سالهای اول بحران و جنگ داخلی آن کشور نمایان بود، از میان برده‌ است.


چند ماهیست که تحلیلگران سیاسی که اخبار و تحولات سوریه را زیرنظر دارند نگرانی‌هایی مبنی بر کمرنگ شدن روابط عمیق استراتژیک میان دو کشور ایران و سوریه ابراز میکنند که در تهران نیز باعث نگرانی‌هایی شده. در حالی که پس از پایان جنگ داخلی در سوریه و شکست داعش انتظار میرفت ما هم در عرصه اقتصادی و هم در عرصه سیاسی نفوذ بیشتری در سوریه داشته باشیم، متاسفانه پیش‌بینی‌ها غلط از آب درآمدند و پس از آنکه بازار اقتصادی و پروژه‌های بازسازی سوریه را به چین و ترکیه و روسیه واگذار کردیم، حال به نظر می‌آید که در عرصه سیاسی هم آنطور که پیشبینی می‌شد موفق نبوده و به شکل عجیبی منفعل شده‌ایم. حالا سوال این است که آیا ایجاد روابط نزدیک استراتژیک سوریه با برخی از کشورهای منطقه و منافع سیاسی-اقتصادی آنها میان دمشق و تهران فاصله انداخته یا انزوای سیاسی و اقتصادی ما در سطح بین‌الملل باعث شده که دولت سوریه به این نتیجه برسد که ما یک شریک استراتژیک قوی محسوب نمی‌شویم؟

یکی از نظریات موجود در این زمینه همواره این بوده که دو کشور ایران و سوریه بیشتر در زمان جنگ به یکدیگر نیازمند هستند و در زمان صلح عوامل دیگر بر روابط دو کشور غلبه پیدا می‌کنند. این موضوع هم در زمان جنگ ایران و عراق و هم در جریان جنگ داخلی سوریه قابل مشاهده بود. در این راستاست که برخی این تحلیل را مطرح کرده‌اند که هر چند سوریه همچنان از اصلی‌ترین همپیمانان ما در خاورمیانه محسوب میشود، ولی در یکی دو سال گذشته روابط ما با رژیم اسد به نوعی به سوی یکطرفه بودن سوق پیدا کرده است. به همین علت است که برخی ناظران به ایران توصیه می کنند که عملگرایانه‌تر با رژیم اسد برخورد کند و منافع ملی درازمدت خود را در اولویت قرار دهد.

با همین منطق است که بنظر میرسد دولت سوریه دقیقا همین رویکرد را پیش گرفته و به نوعی از تهران فاصله گرفته تا بتواند منافع اقتصادی خود را در برقرای ارتباط با دیگر کشورهای منطقه و جهان دنبال کند. برخی از تحلیلگران روابط سیاسی معتقدند عواملی مانند ایجاد روابط نوپا بر اساس منافع اقتصادی با کشورهای عربی، روابط محکم‌تر اقتصادی و سیاسی با روسیه، و همچنین وضعیت نابسامان و غیرقابل پیشبینی اقتصادی در ایران، نیاز سوریه به ما را به شکلی که در سالهای اول بحران و جنگ داخلی آن کشور نمایان بود، از میان برده‌ است.

همانطور که در مقاله مربوط به بازگشت سردار جواد غفاری هم گفتیم،‌ بقای نظام اسد به دلایل سیاسی-امنیتی و مذهبی برای ما بسیار اهمیت داشت و اکنون با اطمینان خاطر از امنیت سوریه و اماکن مقدس شیعیان در آن کشور، میتوان گفت که دیگر جهت‌‌دهنده روابط دو کشور و معادلات امنیتی منطقه نخواهد بود. اکنون برای سوریه که دوران بازسازی را می‌گذراند رشد اقتصادی بیشتر تعیین کننده شده و تا زمانی که ما از انزوای اقتصادی و سیاسی بین المللی خارج نشویم، نخواهیم توانست خود را به عنوان شریک ارزشمندی به سوریه و دیگر کشورهای منطقه عرضه کنیم.

شواهد زیادی بر فاصله گرفتن سوریه از ایران وجود دارد و یکی از این نمونه‌ها در چند روز گذشته نمایان شد. این هفته دومین سالگرد شهادت سردار سلیمانی را پشت سر گذاشتیم که به اعتقاد ما و بسیاری از کارشناسان، ناجی اصلی حکومت بشار اسد بود، و در همین راستا،‌ انتظار داشتیم دولتمردان سوری به شکلی رسمی و عمومی از شهید سردار سلیمانی تقدیر کنند. با وجود این فداکاری‌ها و برغم اینکه رژیم اسد مدیون نزدیک به ۱۰ هزار شهید مدافعان حرم است، ولی بنقل رسانه دولتی سوریه (سانا)، تنها یک مراسم یادبود برای سردار سلیمانی در دمشق برگزار شد و فقط وزیر دفاع سوریه در این مراسم حضور یافت. آیا مقام حاج قاسم در اندازه‌ای نبود که رئیس جمهور و یا دستکم نخست وزیر یا وزیر امور خارجه سوریه در مراسم حضور پیدا کند؟ در هفته‌ای که گذشت هیچ یک از مقامات بلند پایه سوری در مورد شهادت سردار سلیمانی مصاحبه و یا صحبتی نکردند. همچنین روزنامه‌های بعث، تشرین، الوطن و بلدنا که از اصلی‌ترین انتشارات در سوریه هستند هیچ اشاره‌ای به سالگرد شهادت سردار نداشتند که این امر نشان از آن داشت که دولت دمشق در حال افزایش فاصله خود با ایران است.

برخی اعتقاد دارند که به دلیل وجود پایگاه‌های نظامی ما در سوریه، ما همچنان در آن کشور نفوذ داریم و سوریه به ما پشت نکرده است. این سخن اما اثبات دیگری امر است که نفوذ ما در سوریه محدود به حضور نظامی بوده که آن هم رفته رفته محدود میشود. در واقع بفرض اینکه این نفوذ نظامی محدود نشود، این سوال مطرح می‌گردد که ما چرا باید در مقام ژاندارم عمل کنیم اما وقتی صحبت از سرمایه‌گذاری و سوددهی به میان می آید، آخر خط منتظر باشیم؟ برخی از ناظران این وضعیت را ناشی از تمرکز نامتقارن ما بر نظامی‌گری و غفلت از حضور دیپلماتیک و اقتصادی (به شکلی همه جانبه گرایانه کل در منطقه) می‌دانند.

به هر حال نباید فراموش کنیم که طبق گزارش‌های رسمی، ما در سوریه رقمی بالغ بر ۳۰ میلیارد دلار هزینه کرده‌ایم و از لحاظ حمایت معنوی هم که البته کل ملت به طور عام، و مدافعان حرم به طور خاص، سنگ تمام گذاشتند و هزاران شهید هم دادیم. اکنون که دولت سوریه در حال فاصله گرفتن از ایران است ما باید به بازتعریف پیش شرط‌های شراکت استراتژیک در منطقه بپردازیم و به گونه‌ای واقع‌گرایانه تحولات منطقه را پیگیری کنیم و به خاطر داشته باشیم که دنیای امروز دنیای قدرت اقتصادی و رشد و توسعه است و اقتصادی است که نهایتا پیروز میدان را مشخص خواهد کرد.

سوریهبشار اسدحاج قاسم سلیمانی
صدای مدافعان متعلق به همه جانبازان و ایثارگران است تا فضایی برای همفکری و همدلی آنان باشد و بتواند درمسیر بهبود سیاستگذاری عمومی گام بردارد. sedayemodafean.org
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید