بیانیه فاطمیون در محکومیت کشتار شیعیان هزاره عجیب بود. این بیانیه هیچ اشارهای به داعش و طالبان نکرد و بجای محکوم کردن بانیان مستقیم کشتار شیعیان افغانستان، اسرائیل و استکبار جهانی محکوم شد. انتظار اینست که فاطمیون، به سرعت خواستار پیگیری جدی و شفاف دولت طالبان درخصوص حملات مزارشریف و قندوز شوند.
چند روز پس از حملات تروریستی تکفیریها علیه شیعیان مظلوم افغانستان، بالاخره فاطمیون بیانیه صادر کرد و اقدامات وحشیانه تکفیریها را محکوم نمود. اما نکته عجیب در این بیانیه این است که هیچ اشارهای به داعش و طالبان نشده و بجای محکوم کردن بانیان مستقیم این جنایت ها، اسرائیل و استکبار جهانی را محکوم کرده اند و هدف انتقادها را محور غربی-عربی-عبری قرار داده و عملا آدرس غلط دادهاند. طنز تلخ نهفته در بیانیه فاطمیون بسیار گزنده بود و گویی که فاطمیون معتقدند هر اتفاقی در دنیا بیافتد میخواهند انتقامش را از اسرائیل بگیرند.
داعش مسئولیت حمله تروریستی به مسجد شیعیان در مزار شریف و نیز بمبگذاری در قندوز را پذیرفته است. در ضمن همه تحلیلگران متفقالقولند که طالبان از گروههای تکفیری و ضد شیعه حمایت می کند. تنفر از شیعیان هزاره و به طور کلی شیعه هراسی بخشی از ایدئولوژی طالبان بوده و الان هم آنها پشت گروه های تکفیری و داعش پنهان می شوند، ولی عملا از این گروه ها حمایت می کنند. وقتی حدود ۲۵ سال پیش طالبان دست به قتل عام هزارهها زدند ملا عبدالنیازی که در آن زمان فرمانده طالبان بود گفتد: «هزاره ها هر کجا پنهان شوند در چنگال ما خواهند بود. اگر به آسمان بروند پاهای آنها را خواهیم گرفت، اگر در خاک فرو روند، گوش آنها را می کشیم. هزاره ها مسلمان نیستند. شما می توانید آنها را بکشید. این کار گناه نیست.»
لحن بیانیه فاطمیون عجیب بود و بعید است که حتی یک نفر از نویسندگان نامه هزاره باشد. هزاره ها با گوشت و پوست خود تنفرپراکنی های طالبان و متحدان تکفیری آنها را علیه شیعیان تجربه کرده اند و بعید است که زیر بار چنین بیانیهای رفته باشند. چگونه یک هزاره می تواند شاهد باشد که خواهر و برادرش به قتل برسد، ولی او بجای تلاش برای شناسایی قاتل، دست به شعار دادن سیاسی بزند و تلاش کند که توجه ها از قاتل منحرف شود؟
اگر واقعیت های صحنه را نبینیم، اشتباهات گذشته را تکرار خواهیم کرد. باید صادقانه از خود بپرسیم که چگونه است که از زمانی که طلالبان قدرت را در افغانستان در دست گرفته، امنیت شیعیان در این کشور کاهش یافته؟ چگونه است که تا همین چند ماه پیش و قبل از طالبان، امکان نسل کشی هزاره ها وجود نداشت؟ مگر در آن زمان شیعه کشی باعث نمی شود که تمرکزها از مظلومیت مردم فلسطین منحرف شود؟ پس چرا برای دو دهه استکبار جهانی دست روی دست گذاشته بود و از این روش برای ایجاد انحراف در افکار عمومی استفاده نمیکرد؟
اگر هدفمان یک بحث تاریحی باشد (که البته جای آن در بیانیه نیست)، میتوانیم به ریشههای ظهور جریان هایی همچون طالبان و داعش بپردازیم و بگوییم که مثلا اگر جنگ سرد رخ نمیداد، طالبانی هم بوجود نمیآمد، و یا اگر رژیم صدام سرنگون نمیشد، داعشی هم ایجاد نمیشد. باید توجه داشت این بحثها جنبه تاریخی دارد و هرچند که از لحاظ تحلیلی و عبرتآموزی بسیار مهم است، ولی اینگونه ریشهیابیها نیاید باعث شود که ما عامل مستقیم یک جنایت را تبرئه کنیم. از این تحلیل که طالبان به علت کشیده شدن جنگ سرد به افغانستان ایجاد شد، می توان به این نتیجه رسید که در یک تحلیل تاریخی، قدرت های جهانی هم (در کنار دیگر علل)، مسئول ایجاد طالبان بودهاند. ولی از این تحلیل نمیتوان این نتیجه را گرفت که پس، مسئول جنایات امروز طالبان، قدرتهای جهانی هستند.
برای روشن شدن موضوع یک مثال دیگر میزنیم: اگر انقلاب شکوهمند اسلامی به پیروزی نمیرسد و اگر رژیم پهلوی ادامه پیدا میکرد، احتمالا صدام حسین به ایران حمله نمیکرد. بر این اساس، یکی از عواملی که باعث تجاوز عراق به خاک ایران شد، پیروزی انقلاب بود. آیا از این تحلیل میتوانیم به این نتیجه برسیم که پس، مسئول جنایات صدام در جنگ تحمیلی، کسانی هستند که انقلاب را به پیروزی رساندند؟ مطمئنا چنین نتیجهگیری اشتباه و مغرضانه است. ولی شاهدیم که اکنون در خصوص طالبان دقیقتا از این نوع نتیجهگیریها استفاده می شود و ما عملا هیچگاه نمی پذیریم که مسئولیت مستقیم کشتار مسلمان به دست مسلمان، آن دسته از مسلمانانی هستند که دست به جنایت میزنند.
ناظران مسائل افغانستان مدتی است که نسبت به گسترش حضور داعش در افغانستان و حمایت های آشکار و پنهان طالبان از تکفیری ها هشدار می دهند. عبدالمحمد طاهری، رایزن پیشین ایران در افغانستان مینویسد: «انديشه ايدئولوژيك طالبان، اساسا با شيعه ضديت تام و تمام دارد. اين ضديت پيش از تشكيل طالبان هم در ريشههاي قومي و عقيدتي اين گروه وجود داشت، در دوران اشغال افغانستان و حكومتهاي حامد كرزي و اشرف غني مشهود بود و هنوز هم ادامه دارد. براي طالبان تفاوتي نميكند؛ چه هزارهها، چه اسماعيليه و چه شيعه جعفري، دشمن محسوب ميشوند.» پیشتر دکتر امین احمدی، تحلیلگر مسایل سیاسی و استاد دانشگاه افغان در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری شفقنا افغانستان گفته بود: داعش برای این که خواسته باشد اعلام حضور هم کند آسانترین کار برای آنها کشتار شیعیان هزاره است و از این طریق به منطقه و جهان نشان میدهد که هنوز هم یک تهدید برای مردم است...از نگاه داعش، شیعه کافر است، کافر مهدورالدم. نه تنها کافر است بلکه از دید آنها دشمن اسلام نیز هست. کافر که خیلی زیاد است در دنیا، ولی آنها معتقدند شیعه یک دشمن درونی اسلام است که از درون اسلام را تهدید میکند. داعش دیگر مذاهب اسلامی را کافر نمیداند بلکه فقط شیعه را کافر و یک تهدید و دشمن درونی علیه اسلام میداند.
انتظار می رود فرماندهی فاطمیون بدور از ملاحظات سیاسی و جناحی در خصوص جنایت های صورت گرفته در افغانستان عکس العمل نشان دهد و از هرگونه مصلحت اندیشی دست بردارد.