غزل غزل ترانه شد ،سلام ناگهانیت
برای من که رفته بود ز خاطرم نشانیت
منی که چشم باورم تمام سالیان سال
نشسته بر امید تو و این غم نهانیت
چ ناز و دلربا شدی دوباره ای که آمدی
نبرده باد روزگار ز چهره ات جوانیت
کویر خشک این دلم گرفت جان تازه ای
برای شوق دیدنت نگاه اسمانیت
غزل غزل ترانه شد نگاه عاشقانه ات
قسم به چشمهای تو ، گرفته دل بهانه ات
قلم نوشته از غمت ، سرود تلخ انتظار
تمام حرف های من ، ز غم شده ترانه ات
کجا شدی که تا ابد ، در اشتیاق دیدنت
به جستجوی تو دلم ، روانه شد به خانه ات
هنوز مانده در فضا ، شمیم عطر عاشقی
طنین خنده های تو ، صدای جاودانه ات
به روی قاب عکس تو ، غبار غم نشسته و
شده همه وجود من ، دو چشم شاعرانه ات
برای خاطرت ولی ، اگر چه شعر گفته ام
نه شاعرم نه مدعی ، گرفته دل بهانه ات
#صدیقه_جر
📖@cofeh_shear📖

