خودسانسوری گونههای متنوعی داره. الزاما ترس از حکومت نیست. چون حتی در سیستمهای کاملا آزاد هم گاهی نمیتونی همهی چیزی رو که دوست داری بیان کنی. چون آدما آدمن و میرنجن، گاهی حتی عصبانی و خشمگین میشن. آخه هر چیزی توی این دنیا ممکنه برای قومی و قبیلهای مقدس باشه. از چوب و سنگ ستاره بگیر تا مکانها و زمانها و اسامی و روایات و داستانها. هر کسی به چیزی دخیل میبنده توی این دنیا. حتی ممکنه چیزی بگی که اونایی که به هیچ چیزی دخیل نمیبندن رو برنجونه. خلاصه بیان کردن هزینه داره. گاهی میپردازیم. گاهی دوست نداریم درگیرش بشیم. به هزار دلیل.
چند شب پیش فیلم روزی روزگاری هالیود رو دیدم. آخرین کار تارنتینو. اسپویل نمیکنم. ولی از یک جایی به بعد فقط به این فکر میکردم که چطور تونسته چندین شخصیت بزرگ و محبوب رو به شکلی به بازی بگیره که احتمالا طرفدارشون رو عصبی میکنه. بعد فکر کردم شاید همین جسارت کارگردانه که این فیلم رو متفاوت کرده.
اما در باب انواع خودسانسوری اینا برای خودم پیش اومده:
شما هم انواع دیگری از ترسهای منجر به خودسانسوری رو میشناسید؟ چقدر خودسانسوری میکنید؟ چقدر جنبهی انتقاد دارین؟ آیا میتونید دیدگاههای شخصی همکارا و نزدیکانتون رو در روابط و زندگی رومزمره اثر ندین؟ میتونید با آدمی که اعتقادتش رو نمیپسندین کار کنید؟
آیا موافق هستین که نویزهای امروز سیگنالهای فردا خواهند بود؟ آیا احتمال میدین سیگنالهای پر قدرت امروز، در آيندهی نزدیک پارازیت روی اعصابتون بشن؟ تا الان عوض شدین؟ فکر میکنید خودسانسوری سرعت تغییرتون رو کم میکنه؟ فکر میکنید میشه بدون تغییر کردن رشد کرد؟
اگر آدمی مث ۱۰ سال پیش شما بیاد و شروع کنه باهاتون گفتگو کنه، باهاش هم عقیدهاین؟ آیا این آدمی که الان هستین، مطلوب نظر آدمی که ۱۰ سال دیگه میشین هست؟
آیا این اختلافهای همیشگی باید مانع به اشتراک گذاری ایدهها بشه؟
فکر میکنید اگر ۳۰ یا ۴۰ سال پیش توییتر یا ویرگول داشتیم، الان اوضاعمون بهتر نبود؟ من فکر میکنم بسیار بهتر بودیم اگر میتونستیم به سادگی با هم صحبت کنیم.
من ترسهای خودم رو میشناسم. گاهی پا میذارم و از روشون رد میشم. گاهی باهاشون مدارا میکنم. به اختلاف نظرها احترام میذارم. چون معمولا در زمانی دور یا نزدیک با آدمی که امروز مخالفم، موافق بودم یا خواهم بود. کلا سخت نمیگیرم. دارم یاد میگیرم خودم رو سانسور نکنم. البته همچنان سعی میکنم بلور دل کسی رو نشکنم. هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست...