"دو چیز مساوی با یک چیز با هم برابرند." این یک اصل پذیرفته شده است در ریاضی. دنیای ریاضیات که مو لای درزش نمیره روی چند اصل ساده بنا شده. اگر این اصول ساده رو قبول نکنیم، از مائدههای بیپایان ریاضی بی بهره میمونیم. شرط ورود به هر بازی پیچیده، قبول فرضهای اولیه است. حتما این تصویر رو به یاد میارین:

درحالی که چندان اهل راز و نیاز با پروردگار نیستم و مراتب قدردانی رو معمولا در حین کار یا دیدن مناظر زیبای طبیعت به زبان شیرین فارسی ابراز میکنم، به چهار آیه از قرآن ارادتی قلبی و استوار دارم. اینها برای من مثل اصول ریاضی محکم و خلل ناپذیرند. آیههایی که اصول اولیهای از اسرار این دنیا رو بیان میکنن. اینا رو توی زندگی روزمره تجربه میکنم و روز به روز بر درستی و صحت اونا بیشتر ایمان میارم. اینا اصول پذیرفته شده زندگیم هستن:
"بر انسان جز نتیجه تلاشش نیست" - در سختترین و تاریک ترین روزهای کاری این رو نجوا میکنم و انرژی میگیرم. این به من میگه تنها روی خودم حساب کنم. از کسی انتظار نداشته باشم. فقط روی تلاشم حساب کنم. وقتی تلاشی هنوز به نتیجه نرسیده، فقط یک دلیل میتونه داشته باشه و اون اینه که به اندازه کافی انرژی نذاشتم. در دراز مدت هیچ پارتیبازی جواب نمیده. تنها تلاش ماست که تمایز میسازه. نتیجه تلاشهای ماست که برامون شادی به همراه میاره.
"ستایش برای پرودرگار جهانیان است" - پر مصرف ترین آیه است شاید. ابتدای سوره حمد (ستایش). مرتب میخونن این رو اهل نماز. این آیه به من میگه مجیز کسی رو نگم. گاهی زندگی ما رو در شرایطی قرار میده که احساس میکنیم باید مجیز کسی رو بگیم تا گرهای باز بشه. این جور گرهها بهتره بسته بمونن و مجیز کسی رو نگیم. شادیهای واقعی با عزتنفس همراه هستن. این آیه کمک میکنه به خودمون یادآوری کنیم عزیز هستیم و نباید مجیز بگیم. شادیهای ناب با عزتنفس ما در همبستگی (Correlation) هستند.
"انسان در زیانکاریست" - این پست رو سالها پیش (ژانویه ۲۰۱۳) تحت تاثیر این آیه نوشتم. اونجا نوشتم که چرا فکر میکنم که باید شاد باشیم.
"با سختی آسانیست" - شادیهای واقعی در پس سختیهای بزرگ حاصل میشن. این رو باید تجربه کنیم تا درک کنیم. این بهترین روش برای ساختن شادیهای مانگار است.
اکیدا معتقدم شادی قطبنمایی برای یافتن راههای درست زیستن است. فکر میکنم میزان شادی بیانگر شیب (دیفرانسیل) زندگیست. وقتی شیب مثبت باشه ما شاد هستیم. منظورم از شادی چیزی نیست که با دور همی و جوک گفتن یا علف کشیدن حاصل میشه. منظورم از شادی روشن نگه داشتن قلبمون در روزهای سخت زندگیست. روشنی که پایدار و موندگار باشه. برای کسب چنین شادیهایی به تجربه از چند تکنیک استفاده میکنم. دوست دارم اینا رو با شما هم به اشتراک بذارم. شاید شما تکنیکهای بهتری میدونید. لطفا کامنت بذارین اگر روش بهتری برای کسب شادیهای ماندگار سراغ دارین.
اینم بگم که در گذشته با صرف هزینه و زمان بسیار تن به سفرهایی دشوار میدادم به همراه گروهی از دوستان. به صحراها و کویرهای صعبالعبور میرفتیم. ماشینها و خودمون رو فرسوده میکردیم تا باقی ماه رو در مسرتی همراه با کوفتگی سر کنیم. گاهی در دورترین صحراها بزمی به پا میکردیم. آتشی و آوازی و خاطراتی که هنوز با مرورشون حس خوبی از پیوستگی با طبیعت برام تداعی میشه. ولی تولد رکامندر من رو از اون سفرهای طولانی دور کرد. پشیمون نیستم. دیگه بوتههای گز و مارمولکها زیر چرخهای ماشینم له نمیشن.
کم کم متوجه شدم شادی عمق داره. مستی لیکور و رقصیدن با یک موزیک خالتور در فضایی پر همهمه رو به هیچ عنوان شادیای عمیق و ماندگار نمیدونم. به نظرم شادیهای واقعی در پی تلاشهای طولانی و قبول ریسکهای بزرگ ساخته میشن. شادیهای واقعی اونایی هستن که با بیادآوردنشون انرژی میگیریم.
در این دنیا همه چیزهای خوب ساختنیست. شادی هم استثنا نیست.
تکنیکهای من برای شاد بوندن ساده و در دسترس هستن:
بهرهبرداری از تنهایی
گاهی میبینم مردم از تنهایی توی خونه مینالن. دیشب توییتی دیدم که نگارنده گلایه کرده بود از تنها موندن در خونه. واقعا برام عجیبه! چی میتونه بهتر از این باشه که گوشهای آرام پیدا کنیم و دَمی رو صرف خودمون کنیم؟
معتقدم نه تنها باید برای لذت بردن از خلوتمون باید به غایت فرصت طلب باشیم، بلکه باید از حریم تنهایی خودمون، و عزیزانمون مراقبت کنیم. تنهایی یعنی فرصتی برای مطالعهای عمیق، یادگیری مهارتی و گذر به مرحلهای بالاتر. به تنهایی نیاز داریم برای تعمق در چیزی که هستیم و مسیری که پیش رو داریم. بدون تنهایی چطور میتونیم رشد کنیم؟ چطور میتونیم محاسبه کنیم تا چه اندازه در مسیر درست هستیم یا نه. بدون تنهایی نمیتونیم میزان شیب (دیفرانسیل) رو حتی برای لحظات شادی که با عزیزانمون بودیم محاسبه کنیم. بدون تنهایی نمیتونیم عمیق بشیم در اینکه کدام رابطههای شخصی یا کاری برای ما مفید یا مضر هستند. قدر تنهایی رو بدونیم.
برای به حداکثر رسوندن بهره برداری از تنهایی این ها روی من جواب میده:
۶. تازگی گاهی فیلم میبینم. دوتا بهترین VOD ایران مشتری خدمات recommender.ir هستن. برای آزمایش کیفیت خروجی سرویس به سایتهاشون سر میزدم. کمی آلوده شدم و فیلم میبینم گاهی.
۷. گاهی یک خودآموز (Tutorial) رو تا انتها میرم.
۸. توی توییتر وقت میذارم یا اینجا پست مینویسم.
۹. اگر ببینم انرژیم افتاده، میخوابم یا پیادهروی میکنم. حتی اگر همت کنم به باشگاه میرم. (اون هورمن بعد از ورزش که عالیه...)
۱۰. پادکست گوش میدم. پادکستهایی که دوست دارم رادیو گیک و کانال B هستن. (اگر پادکست خوب میشناسید کامنت بذارین لطفا)
بستههای کوچک زمانی
بالاتر گفتم که فکر میکنم شادیهای واقعی در پس تلاشهای بزرگ حاصل میشن. ولی منتظر موندن تا نتیجه گرفتن از تلاشی بزرگ، گاهی اونقدر به طول میانجامه که کم میاریم. از سالها پیش تکنیکی ساده استفاده میکنم به اسم Timeboxing. خلاصه داستان اینه که کارهای بزرگ رو به ماژولهای بسیار کوچک بشکن . در حدی کوچک که طی یک روز دو یا سه تاشون رو کامل ببندی. بعد یک لیست درست کن از اینا. کنار هر کدام یک باکس کوچک بکش. وقتی تمام میشن یک تیک بزن. این کار کمک میکنه پیشرفت رو احساس کنیم. هر روز چند بار شاد بشیم. مغزمون یاد میگیره این شادی رو تکرار کنه. هر بار که کاری رو میبندی لذت ترشح دوپامین رو درک میکنی.
گاماس گاماس
اصولا در زندگی هدفی دراز مدت نداشتم و ندارم. زیاد دیدیم آدمهای جَوگیر رو در تعیطلات نوروز که برای سال جدید برنامههایی میریزن و هنوز به تابستون نرسیده فراموش میکنن. به جای اینکه برنامه داشته باشم سعی میکنم شیب منحنی رو مثبت نگه دارم. هر روز کمی به جلو برم. هر روز مشکلی کوچک رو فیکس کنم. هر روز بخشی کوچک از فیچری کوچک رو تموم کنم. هر روز کمی یاد بگیرم. هر روز کمی هل بدم خودم رو و کارها رو به جلو. ژاپنیها به این تکنیک میگن کایزن. این پست رو ببینید. کافیه به جای هدفگذاریهای عجیبوغریب شیب رشد رو مثبت نگه داریم.
شک ندارم شتابزدگی قاتل شادیست. هیچ چیزی مثل شتابزدگی شادی رو از بین نمیبره. شکلگیری کریستالهای شادی به تلاش و صبر زیادی نیاز داره.
یادداشت برداشتن
به وضعی اتفاقات روزمره رو یاد داشت میکنم. هم توی گوگل داکز و هم توی یک دفترچه. این بینهایت بهم کمک میکنه. اولا استرس به خاطر سپردن و فراموش کردن کارها رو ندارم. همه چیز رو قبلا یادداشت کردم. کافیه برگردم به یادداشتهام. ببینم کجا کاری باقی مونده و باید پیگری بشه و...
مزیت دیگری هم داره یادداشت کردن. گاهی احساس میکنم ماه گذشته کاری نکردم. بعد این دفترچه رو برمیدارم و مرور میکنم. میبینم که کارا خوب پیش رفته و با انرژی ادامه میدم.
این یک نمونه است:

توی دفترچه کمی خودمونی تر مینویسم. خلاصه از نوشتن به عنوان فرايندی برای لاگ اتفاقات روزانه استفاده کنید. کارهای مهم رو علامت بزنید. وقتی تمومشون میکنید نیز تاریخ و زمان اتمام رو مشخص کنید. قشنگ جواب میده و کمک میکنه پیشرفت خودتون و کارها رو ببینید. پیشرفت متناظر با شادیست.
شرکت در رویدادهای تخصصی
گاهی دلم تنگ میشه برای بچههای کامیونیتی. خوشبتانه ایوند زندگی رو راحت کرده. به کمک ایوند میتونم به رویدادهایی که دوست دارم برم. آدمهایی رو که دوست دارم ببینم. یاد بگیرم و معاشرت کنم. شبکهکاریم رو زنده نگه دارم. معمولا احساس خوبی دارم وقتی از یک رویداد تخصصی به خونه بر میگردم.
ملاقات دوستان کودکی
هر چه سنمون بالاتر میره ساختن دوست سختتر میشه. بینهایت خوششانس بودم که با دوستان کودکی همچنان دوستم. دوستایی که فقط دیدنشون حالم رو خوب میکنه. گاهی خیلی حرفی هم برای گفتن نداریم. فقط پیش هم میشینیم و چای میخوریم و ممکنه فیلمی ببینیم. همین لحظات من رو به روزهایی میبره که آتیش میسوزوندیم.
گول داستانهای موفقیت رو نخوریم
این داستانهایی که برای موفقیت میگن و روشهایی که برای موفق بودن تدریس میشه یا داستانهایی که از زندگی آدمهای موفق میگن ... عموما مشتی اراجیف هستن. پیشنهاد میکنم حتی یک ثانیه وقتتون رو صرف خوندن این چرندیات نکنین. به نظرتون بیلگیتس یا انیشتن از این اراجیف میخوندن؟ به نظرتون مسی یا رونالدو وقتشون رو صرف این چیزا میکنن؟ اونا براشون مهم نیست توی این کتابهای چرند چی نوشته شده. فقط روی کارهای خودشون تمرکز دارن. پیشنهاد میکنم روی خودتون وقت بذارین. سعی کنین مثل یک پیکر تراش اون شخصیتی رو که باهاش شاد زندگی میکنید توسط گِل وجود خودتون با تمرین و مطالعه بسازین. شاید ۱۰ یا ۲۰ سال طول بکشه. ارزشش رو داره که شادیهایی رو که واقعا دوست دارین بسازین. همیشه همه چیزایی که برای شاد زندگی کردن نیاز داریم، همراه داریم. کافیه تلاش کنیم. چون شادی در پی تلاش خودش رو به ما نشون میده.
چقدر خوبه این ویرگول. داشتم نوشتنهای گاه و بیگاه رو فراموش میکردم تا این مدیوم زیبای فارسی چادر از سر بر گرفت.
خوشبختانه وبلاگنویسی، مثل توییتنویسی و برنامهنویسی به اخذ مجوز نیاز نداره. پستهایی از شادیهای سادهتون منتشر کنید. شادی مسریست.