بیشک یکی از مشهورترین آهنگهای سیاوش قمیشی همین «جزیره» از آلبوم «شکوفههای کویری» هست. گویا در نظرسنجی که یه شبکه تلوزیونی هم انجام داده، پرطرفدارترین آهنگ هم همین شده.
سیاوش قمیشی از این انتخاب مردم تعجب نمیکنه و میگه خودشم همین نظر رو داره. نکتهی جالب در مورد این آهنگ اینه که سیاوش قمیشی این ترانه رو از خانمی دریافت میکنه و بسیار میپسنده و آهنگش رو میسازه، اما «جزیره» و «زندگی» میشه تنها آثار از اون ترانهسرا که سیاوش اجرا میکنه و دیگه هیچ خبری از ایشون بهش نمیرسه.
من سالهاست تمام اهنگهای قمیشی رو گوش میدم و میتونم بگم تنها خواننده ایه که تکتک آهنگهاشو دوست دارم و گوش میدم. من از دبستان یعنی دهه هفتاد شمسی قمیشی گوش میدم و بین این همه سبک که گوش کردم و دنبال کردم، همواره عضو ثابت پلی لیستهام بوده. چه وقتی که سنتی بیشتر گوش میکردم، چه وقتی که متال گوش میدادم، همیشه قمیشی بوده و هست.
اخیرا اما بیشتر بر اشعار متمرکز میشم و احساسات آشنای بیشتری رو در ترانهها پیدا می کنم. این وسط، جزیره برام خیلی خاص شده و حس میکنم تمام احساس ترانهسرا رو درک میکنم، جوری که نگران بودم که نکنه اون غم دوری و دلتنگی رو تحمل نکرده باشه و به زندگیش خاتمه داده باشه! نکنه همینه که دیگه با قمیشی تماسی نداشته و ناپدید شده و امروز که جستجو کردم متوجه شدم واقعا کسی از ایشون خبر نداره و این عکس هم که پیدا کردم، مطمئن نیستم خودشون باشن
من همون جزیره بودم، خاکی و صمیمی و گرم
واسه عشق بازیِ موجا، قامتم یه بسترِ نرم
یه عزیز دردونه بودم، پیشِ چشمِ خیسِ موجا
یه نگینِ سبزِ خالص، روی انگشترِ دریا
حکایت آدمیه که به دور از غصهها و قصههای عاشقی، واسه خودش با غرور زندگیشو میکنه! آدمی که توی دریای زندگی که خیلیها اطرافش غرق میشن، واسه خودش زیر آفتاب گرم احساس آزادی میکنه، هرچند میدونه پاهاش کف دریا گیر هستن. با این حال با موجهای این دریا که به تفسیر من نماد ضربههای سخت و آرام زندگی هستن، حال می کنه و دم نمیزنه.
تا که یک روز تو رسیدی، توی قلبم پا گذاشتی
غصههای عاشقی رو، تو وجودم جا گذاشتی
زیرِ رگبارِ نگاهت، دلم انگار زیر و رو شد
برای داشتنِ عشقت، همه جونم آرزو شد
تا نفس کشیدی انگار، نفسم برید تو سینه
ابر و باد و دریا گفتن، حسِ عاشقی همینه
یه روزی با عابر جدیدی روبرو میشه که برای اولین بار به دلش میشینه. کسی که همه جوره حالش رو میفهمه و باهاش احساس نداری میکنه. کسی که میتونه باهاش بی مهابا حرف بزنه و حس کنه که شنیده میشه، درک میشه؛ کسی میاد که نگاهش همه آرامشه، همه شور زندگیه؛ کسی که میتونه بهش بگه «عاشقتم».
میرسه به کسی که برای اولین بار این حس رو منتقل میکنه: تو دوست داشتنی هستی. واقعا دوستت دارم! کسی میاد و شهامت عاشق شدن رو براش ایجاد میکنه و در نهایت، احساس عاشقی رو با اون میشناسه.
اومدی تو سرنوشتم «بی بهونه» پا گذاشتی
اما تا قایقی اومد، از من و دلم گذشتی
رفتی با قایقِ عشقت، سوی روشنیِ فردا
من و دل اما نشستیم، چشم به راهت لبِ دریا
اون شخص میاد و بدون در نظر گرفتن بهانهها، تفاوتها و مسیرهای متفاوت پا میذاره تو وجود جزیره. از تنهایی در میاردش، دلگرماش میکنه و در نهایت به قول شازده کوچولو، اهلی میکنه و بعد اما، رهاش میکنه.
اما همینکه اولین نشانههای ناجور و ناهماهنگی رو میبینه، قصد میکنه ادامهی مسیر خودش رو داشته باشه.
معشوق فراموش میکنه از اول هم میدونست با یک جزیره روبرو شده که جابجا شدنی نیست و نمیتونه با خودش همراهش کنه، اما بعنوان استراحتگاهی ازش استفاده میکنه. مدتی رو اونجا سر میکنه تا مرکب جدیدی پیدا بشه و به راهش ادامه بده.
حالا جزیره اهلی شده، عاشق و بیاختیار به مسیر رفتن معشوق خیره میشه در حالیکه اشک میریزه و نمی خواد جلوی سعادت عشقش رو هم بگیره.
دیگه رو خاکِ وجودم، نه گُلی هست نه درختی
لحظه های بیتو بودن، میگذره اما به سختی
دلِ تنها و غریبم، داره این گوشه میمیره
ولی حتی وقتِ مردن، باز سراغتو میگیره
میرسه روزی که دیگه قعرِ دریا میشه خونهم
اما تو دریای عشقت، باز یه گوشهای میمونم
حالا دیگه یه جزیره مونده که عاشق شده، غم بزرگی رو دلش هست و باور نداره هیچکسی مثل معشوقاش از اونجا رد بشه. دیگه حس و حالی براش نمونده و میدونه حتی اگه به فرض محال، معشوق دیگه ای پیدا بشه، باز هم اونجا موندنی نیست - جزیره هم که پاهاش در اعماق دریا گیره هرگز جابجا نمیشه - پس دلش رو با اون قایق راهی کرده؛ دلی نمونده که به کس دیگه ای بده.
حالا جزیره دریا رو جز برای معشوق نمی دونه. دریایی که سراسر قدمگاه اون زیبا رویه؛ دریایی که تماما جولانگه قایقها و جزیرههای دیگهی اون معشوقه، حالا فقط می تونه مدفن جزیره باشه.
» نام قطعه: جزیره
» از آلبوم: شکوفههای کویری سال ۲۰۰۰
» سال انتشار: ۲۰۰۰ میلادی / ۱۳۷۹ شمسی
» خواننده: سیاوش قمیشی
» ترانه سرا: فرح تجلی
» تنظیمکننده: استیو مک کرام