ویرگول
ورودثبت نام
سعید سپهر ッ
سعید سپهر ッگفتگو ارزان‌تر است — علاقمند به محصول و فرایندهای اجایل،‌سرمایه انسانی و کوچینگ
سعید سپهر ッ
سعید سپهر ッ
خواندن ۴ دقیقه·۳ ماه پیش

🧱 پینک فلوید، The Wall و شاهکار جاودانه‌ی Comfortably Numb

بی‌حسیِ شیرین | Comfortably Numb
بی‌حسیِ شیرین | Comfortably Numb

🎭 معرفی آلبوم The Wall (1979)

پینک فلوید در اواخر دهه‌ی ۷۰ یکی از موفق‌ترین و در عین حال پرتنش‌ترین گروه‌های تاریخ موسیقی بود. نتیجه‌ی بحران‌های شخصی راجر واترز (ترانه‌سرا و مغز متفکر گروه) و روابط پرتنش میان اعضا، تبدیل شد به یک آلبوم مفهومی به‌نام The Wall.

داستان آلبوم زندگی ستاره‌ای خیالی به نام Pink را روایت می‌کند. او از کودکی ضربه‌های سنگینی می‌خورد:

  • مرگ پدر در جنگ جهانی دوم،

  • مادر بیش از حد محافظه‌کار،

  • سیستم آموزشی سخت و تحقیرآمیز،

  • شکست عاطفی در ازدواج،

  • و فشار شهرت.

هر ضربه یک آجر در دیواری است که Pink دور خودش می‌سازد. در پایان، او پشت این دیوار زندانی می‌شود و از جهان بیرون جدا.

قطعات آلبوم هرکدام مرحله‌ای از این روایت هستند:

  • Another Brick in the Wall (بخش‌های مختلف) نشان‌دهنده‌ی ساخت دیوار.

  • Mother، Goodbye Blue Sky، Hey You و… هر کدام وجهی از انزوا و زخم‌های او.

  • و سرانجام، در یکی از اوج‌های داستان: Comfortably Numb.

🎸 Comfortably Numb — قلب تپنده‌ی The Wall

بهتره همراه با خواندن، بشنوید (لینک فایل در کانال تلگرام خودم)

👂 آغاز (صدای دکتر – راجر واترز)

> Hello, is there anybody in there? Just nod if you can hear me.

سلام، کسی اونجاست؟ اگه می‌شنوی فقط سرتو تکون بده.

🔎 اینجا پزشک یا مدیر برنامه Pink را خطاب می‌کند. پرسش ساده‌ای که استعاره‌ای است از اینکه «آیا هنوز روحی در درونت زنده است؟»

💊 وعده‌ی آرامش موقت

> Come on now, I hear you're feeling down.

Well I can ease your pain and get you on your feet again.

بیا، شنیدم حالت بده. من می‌تونم دردت رو کم کنم و دوباره سرپات کنم.

🔎 دارو، شهرت یا حتی موسیقی می‌تواند آدم را موقتاً زنده نگه دارد. اما این ادامه‌ی نمایش است، نه درمان.

🌫 روایت درونی (صدای دیوید گیلمور)

> There is no pain, you are receding.

A distant ship, smoke on the horizon.

دیگه دردی نیست، تو داری دور می‌شی. مثل کشتی دوری با دودی روی افق.

🔎 Pink حس می‌کند از واقعیت عقب می‌رود. دنیا دیگر واضح نیست، آدم‌ها فقط موج‌هایی دورند.

🧒 خاطره‌ی کودکی

> When I was a child I had a fever,

My hands felt just like two balloons.

وقتی بچه بودم تب داشتم، دستام مثل بادکنک ورم کرده بودن.

🔎 تجربه‌ی شخصی واترز؛ تب دوران کودکی و حس جدا شدن از بدن. بعدها این خاطره استعاره‌ای شد از انزوای روانی.

🔒 بی‌حسیِ راحت

> This is not how I am.

I have become comfortably numb.

این من واقعی نیستم. من شدم آدمی که در بی‌حسی راحت است.

🔎 پارادوکس: بی‌حسی هم نجات است، هم مرگ. درد را خاموش می‌کند، اما روح را هم می‌کُشد.

💉 تزریق دوباره (واترز)

> Okay, just a little pinprick…

That'll keep you going through the show.

خوب، فقط یه سوزن کوچیک… همین باعث می‌شه نمایش رو ادامه بدی.

🔎 موسیقی این بخش سرد و مکانیکی است. تضاد کامل با اوج ملودیک و احساسی صدای گیلمور.

🌌 لحظه‌ی اوج

> When I was a child I caught a fleeting glimpse,

Out of the corner of my eye.

I turned to look but it was gone.

وقتی بچه بودم یه نگاه زودگذر دیدم، از گوشه چشمم. برگشتم ببینم، ولی رفته بود.

🔎 لحظه‌ای از معصومیت و رویاهای کودکی که از دست رفته؛ و دیگر هیچ‌وقت بازنمی‌گردد.

👶 پایان تلخ

> The child is grown, the dream is gone.

I have become comfortably numb.

بچه بزرگ شده، رویا رفته. من شدم آدمی که در بی‌حسی راحت است.

🔎 اینجا Pink پشت دیوار کامل است. نه درد دارد، نه زندگی.

🎶 موسیقی؛ یک نمایش کامل

  • دو خواننده (واترز و گیلمور) دو صدای متفاوتند: بیرون/درون، عقل/روح.

  • تغییرات مدال و آکوردی فضا را از سردی به گرمی می‌برند.

  • دو سولو گیتار گیلمور (به‌ویژه سولو پایانی) بارها به‌عنوان برترین در تاریخ موسیقی راک انتخاب شده. جالب است بدانید بخش عمده‌ی این سولو فی‌البداهه نواخته شد.

🎬 حواشی و واقعیت‌های جالب

  • فیلم The Wall (1982) به کارگردانی آلن پارکر، صحنه‌ی Comfortably Numb را به شکل نمادین نشان می‌دهد: Pink با سرم و دارو سرپا نگه داشته می‌شود.

  • واترز گفته بود: «این یکی از معدود لحظه‌های هم‌افزایی واقعی بین من و دیوید (گیلمور) بود.»

  • متاسفانه همین دو نفر که این شاهکار را خلق کردند، خیلی زود به اختلافات شدید رسیدند و گروه عملاً از هم پاشید.

دنیای موسیقی امروز آنقدر تجاری شده که جوایزش اغلب بی‌اعتبارند؛ نشانه‌اش این‌که پینک فلوید با وجود شاهکارهایی مثل Comfortably Numb، فقط یک بار جایزه‌ی Grammy گرفت — آن هم برای قطعه‌ی بی‌کلام Marooned در سال ۱۹۹۵!

تنظیمات آلبوم The Wall به قدری دقیق است که هر ساز نقشی نمایشی دارد: درام‌ها مثل کوبیدن دیوار، گیتارها مثل فریاد روح، و سازهای ارکسترال مثل صدای قضاوت جمعی.

Comfortably Numb, The Wall, 1979 by Pink Floyd
Comfortably Numb, The Wall, 1979 by Pink Floyd

🧱 روایت کامل دیوار در یک نگاه

  • آغاز: Pink کودکی پرزخم را پشت سر می‌گذارد (مرگ پدر، مادر کنترل‌گر، مدرسه تحقیرکننده).

  • ساخت دیوار: هر ضربه یک آجر می‌شود.

  • انزوا: ازدواج شکست می‌خورد، شهرت هم تسکین نمی‌دهد.

  • Comfortably Numb: او در نهایت به بی‌حسی کامل می‌رسد.

  • فروپاشی: در ذهنش رهبر فاشیست می‌شود، و در دادگاه خیالی‌اش محکوم می‌شود.

  • پایان: دیوار فرو می‌ریزد. Pink دوباره با جهان روبه‌رو می‌شود، بی‌پناه و آسیب‌پذیر

🌍 چرا باید شنید؟

Comfortably Numb فقط موسیقی نیست؛

شعری فلسفی درباره‌ی جدایی از زندگی،

نمایشی کامل با صدای دو شخصیت،

شاهکاری موسیقایی با یکی از بهترین سولوهای گیتار تاریخ،

و بخشی از یکی از عمیق‌ترین داستان‌های موسیقی قرن بیستم.

پینک فلوید
۱
۰
سعید سپهر ッ
سعید سپهر ッ
گفتگو ارزان‌تر است — علاقمند به محصول و فرایندهای اجایل،‌سرمایه انسانی و کوچینگ
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید