غریبِ پای به گل مانده برگ و بار تو کو؟
دلِ من ای دلِ پژمرده! نوبهارِ تو کو؟
بهار نقش و نگار زمانه را نو کرد
کجاست نقش تو ای ساده دل؟ نگار تو کو؟
اگر نه در تپش زمهریر دی مانده ست
بگو به من دل گرم امیدوار تو کو؟
به انتظار نشستی و روزگار گذشت
ز روزگارِ به جا مانده انتظار تو کو؟
غریب عرصه ی بیچارگی نشان تو چیست؟
شهید جبهه ی آوارگی مزار تو کو؟
ز یاد تا نروی ای غبار سرگردان
بر این کتیبه ی بیهوده یادگار تو کو؟
رضا طهماسبی