مترجم: این نوشته ترجمهای دم دستی از مقاله زیر است :
وقتی من کار خودم را به عنوان معلم کودکان در خطر آغاز کردم، بیشتر دانش آموزانم در فقر زندگی می کردند و از سوء استفاده، چالش در یادگیری و ناتوانی احساسی و فیزیکی رنج میبردند. من به دنبال راههایی بودم که به آنها در موفق شدن کمک کند.
به عنوان یک روانشناس آموزشی، درس مهمی را یاد گرفتم: انسانها موفق به دنیا نمیآیند بلکه ساخته می شوند. کودکان به یک کودکی امن، مملو از محبت و با ساختار نیاز دارند و علاوه بر اینها به خود گردانی، توانمندی و عاملیت برای شکوفا شدن.
بعد از جستجو در کوهی از تحقیقات در این حوزه برای یافتن مهمترین قابلیت های لازم برای شکوفا شدن، ۷ توانایی را شناسایی کردم که کودکان نیاز دارند تا دارای قدرت ذهنی، تاب آوری، مهارت اجتماعی، خود آگاهی و قدرت اخلاقی باشند و این چیزی است که کودک موفق را از دیگر کودکان متمایز میکند.
خیلی از والدین اعتماد به نفس و عزت نفس را یکسان میگیرند. آنها به کودکانشان مدام یاد آوری میکنند که « تو خاص هستی» و یا «تو میتوانی به هر جایی که میخواهی برسی». اما بر اساس تحقیقات تقویت عزت نفس تاثیر خاصی روی توانایی درسی و یا خوشحالی واقعی ندارد. در مقابل تحقیقات نشان میدهند که کودکانی که نمرههایشان را به تلاش و توانمندی خودشان مربوط میدانند از کودکانی که احساس میکنند کنترلی روی خروجی درسی شان ندارند موفق تر هستند.
اعتماد به نفس واقعی با انجام کار، مواجهه واقعی با موانع، پیدا کردن راه حل و خروج از چالش به دست میآید. حل کردن مشکلات کودک و انجام کارها به جای آنها تنها باعث میشود که فکر کنند: "آنها باور ندارند که من نمی توانم".
کودکانی که سطح اعتماد به نفس بالا دارند میدانند که میتوانند شکست بخورند اما در عین حال دوباره به مسیر برگردند. و دقیقاً به همین دلیل ما باید خودمان را از نجات دادن، راه باز کردن و دور و بر کودک گشتن رها کنیم.
این توانمندی را می توان به سه نوع مشخص تقسیم بندی کرد:
کودکان به واژگان احساسی نیاز دارند تا بتوانند همدلی را در خود توسعه دهند. این راههایی هست که یک والد میتواند همدلی را به کودک آموزش دهد:
توانایی کنترل توجه، احساسات، افکار، رفتار و آرزوها مهمترین توانمندی برای موفق بودن است . به طرز اعجاب آوری رمز و رازی است که به کودک برای مبارزه و کوتاه نیامدن و پیروزی کمک میکند.
یکی از راههای آموزش کنترل خویشتن استفاده از علايم و سیگنالها است. برخی از کودکان به سختی میتوانند تمرکز خو را در حین چند فعالیت مدیریت کنند. به همین خاطر هست که معلمها از "علائم جلب توجه" استفاده میکنند. مانند زدن روی میز یا به صدا در آوردن زنگ یا علائم گفتاری مانند "مدادها روی میز، سر ها بالا".
با کودکان خود تعدادی علائم قرار دادی ایجاد کنید و آنها را با هم تمرین کنید تا در نهایت بتوانید توجه آن ها را به خود جلب کنید. مثلاً : "من لازم دارد توجه ات را برای یک دقیقه داشته باشم"، "آماده ای که گوش کنی؟"
تکنیک دیگر استفاده از وقفه اضطرابی است. ایجاد وقفه به کودکان فرصت میدهد تا بتوانند فکر کنند و کنترل خود را به دست آورند. به آنها یک "جمله ای برای وقفه" بیاموزید تا به آنها یاد آوری کند که باید کمی صبر کنند و فکر کنند قبل از این که دست به عملی بزنند.
درستکاری مجموعه ای از باورها، ظرفیتها، رفتارها و توانمندی هایی است که یاد گرفته میشوند و مانند قطبنمای اخلاقی به کودک کمک میکنند که راه درست را بداند و بر اساس آن رفتار کند.
این که ما بتوانیم بین ارزشهای درستکاری واقعی و انتظاراتی که خودمان از کودک داریم تمایز قايل شویم قسمت عمدهای از کار است. اما به همان اندازه مهم است تا به کودک فضایی برای توسعه شخصیت اخلاقی خودش بدهیم که ممکن است به موازات و متفاوت از شخصیت اخلاقی ما باشد.
وقتی از کودکمان رفتاری اخلاقی دیدیم اشاره کردن و ارج نهادن بر آن به توسعه شخصیت اخلاقی او کمک میکند. این که کودک متوجه بشود که شما این رفتارش را مشاهده کرده اید. در این موقعیت به کودک بگویید که از خود درستکاری نشان داده و کاری را که انجام داده توصیف کنید به گونه ای که کودک بفهمد کدام کارش شایسته تقدیر بوده است.
استفاده از لغت "به خاطر اینکه" به شما کمک میکند تا ارزش اخلاقی را شفاف به او نشان دهید.
کجنکاوی به رسمیت شناختن، دنبال کردن و شوق آزمودن موضوعات تازه، جدید و نا آشناست.
برای توسعه کنجکاوی در کودک من دوست دارم که از اسباب بازیها، بازی ها و ابزارهایی با پایان باز استفاده کنم. به کودکان رنگ، نخ و چوب آبنبات بدهید تا از آن چیزی بسازند. یا مثلا گیره کاغذ یا نی نوشیدنی بدهید تا ببینید چطور میتوانند از آن به روشهای عجیب و غریبی استفاده کنند.
روش دیگر استفاده از پرسشگری به جای دادن اطلاعات است. به جای این که بگویید "این طوری نمیشود" جمله " بیا امتحام کنیم ببینیم چی میشه" استفاده کنید. به جای دادن پاسخ به سوالات بپرسید "تو چی فکر میکنی؟ "، "از کجا میدونی؟"، "چطور میشه فهمید به نظرت؟"
در نهایت وقتی فیلمی تماشا میکنید و یا کتابی می خوانید و یا حتی از کنار کسی رد میشوید سوالات "کاش میدانستم" بپرسید. "کاش میدونستم این خانمه کجا میره"، "کاش میدانستم چرا اون کار رو کرد" "کاش میدونستم بعدش چی میشه".
پشتکار به کودک کمک میکند تا وقتی همه چیز به نفع ناامید شدن هست، ادامه دهد.
اشتباهات ممکن است باعث سخت شدن اتمام کار و موفق شدن شوند. برای همین موضوع نگذارید که کودکان از مشکلاتشان یک فاجعه بسازند در مقابل کمکشان کنید تا ایراد کار را نشانه بگیرند و آن را بشناسند.
بعضی از کودکان به خاطر احساس غرق شدن در "این همه مشکل" و یا "این همه تمرین و مشق" تسلیم میشوند. شکستن یک کار به قدم های کوچک به آنهایی که برای شروع کار یا تمرکز روی ادامه کار مشکل دارند کمک زیادی میکند.
شما میتوانید به فرزند خود "شکستن کار" را آموزش دهید. مثلا همه مسئلههای ریاضی ای که باید حل کند را با کاغذ بپوشانید به جز اولی و پس از حل شدن هر کدام مسئله دیگری را نمایش دهید.
کودکان بزرگتر میتوانند قدمهای انجام یک کار بزرگتر را روی کاغذ یادداشت چسب دار بنویسند و قدم به قدم آن را انجام دهند. آن ها را تشویق کنید تا سختترین کار را ابتدا انجام دهند تا تمام شب استرس انجام آن را نداشته باشند. اعتماد به نفس و پشت کار وقتی ایجاد میشود که بچهها تکههای بزرگ کار را خودشان به تنهایی انجام دهند.
کودکان مثبت اندیش چالشها و موانع را موضوعاتی موقتی و قابل رفع میدانند و در نتیجه احتمال بیشتری در موفقیت دارند.
اما در مقابل این، یک نگاه بسیار متضاد وجود دارد: بد بینی. کودکان بدبین چالشها را دائمی میبینند ، مانند بلوکهای سیمانیای که قابل تکان دادن نیستند. این کودکان آماده بی خیال شدن در کارها هستند.
آموزش خوش بینی به کودکان از خود ما شروع میشود. کودکان کلمات ما را به ندای درونی خودشان تبدیل میکنند. پس سعی کنید در روزهای آینده وقتی صحبت میکنید به پیام و چشماندازی که در مقابل کودکان قرار میدهید توجه بیشتری کنید.
به طور متوسط آیا شما خودتان را مثبت اندیش را منفی نگر میدانید؟ نیمه پر یا خالی؟ معمولا چیزها را به صفات مثبت یا منفی توصیف میکنید؟ دوست و فامیل در مورد شما چه می گویند؟
اگر فکر می کنید به نیمه خالی لیوان بیشتر مایل هستید به یاد داشته باشید که تغییر از روبروی آینه آغاز میشود. معمولا نوشتن در این مورد به شما کمک خواهدی کرد. تغییر سخت است ،ولی مهم ایت است که نمونه ای باشید برای چیزی که می خواهید کودک شما باشد.