ویرگول
ورودثبت نام
Critical Rat
Critical RatStudent
Critical Rat
Critical Rat
خواندن ۱۲ دقیقه·۱ سال پیش

نقدی بر روش خانم ثنا نصری در برنامه دیالوگ

مدتی است کلیپ هایی از برنامه یوتیوبی به نام دیالوگ در اینستاگرام و جاهای دیگر دست به دست میشود. در واقع میتوان این نوع کلیپ سازیها را تلاشی برای القای این تصور دانست که در کشور یک فضای دیالوگ آزاد وجود دارد و میتوان به راحتی اظهار نظر کرد. تلاشهایی در ادامه کارهای شمقدری در میراث البرتا و یا شاید برنامه های جنجالی رضا رشیدپور در دهه هشتاد. با این حال چند نقد جدی به این برنامه، مجری و همه میهمانان آن وجود دارد. این نقد به برنامه های مشابه دانشگاه شریف، مثل مدرسه آزادفکری نیز وجود دارد. به طور قطع میتوان درباره مدرسه آزادفکری گفت یک نهاد وابسته به تفکر اصلاحات است و خود دانشگاه شریف و فرهنگ موجود در میان فارغ التحصیلان آن یک عامل وجود بسیاری از مشکلات در کشور است. در یک سوال میتوان پرسید چرا شریف باید چنین دستگاه های بزرگی داشته باشد ولی مثلاً صنعتی اصفهان نه! با این همه موضوع این نوشته برنامه دیالوگ و خانم ثنا نصری است با اینکه بسیاری از این نقدها عینا بر برنامه های مشابه قابل بکار گیری است.

ثنا نصری در برنامه دیالوگ
ثنا نصری در برنامه دیالوگ

1-باید پذیرفت واژگان معنی دارند. با استفاده از واژه دیالوگ و آزاد شما نمیتوانید تیریبون یکطرفه داشته باشید. اما در همین اسم گذاری متوجه میشویم دارید دروغ میگویید و میهمانان شما همگی گزینش شده هستند. در یک نمونه برنامه دیالوگ یک ویدئو با موضوع مهاجرت پر میکند. تمام میهمانان این برنامه و مجری یک نگاه متفق القول دارند و آن اصلاح پذیری سیستم حاکمیت است. چگونگی گزینش افراد برای حضور در این برنامه نیز بهیچ وجه آزادانه و شفاف نیست و شما اصلا نمیتوانید مطمئن شوید که فرد حاضر بازیگر است یا دارد از خودش صحبت میکند. در یک گفتگوی آزاد، مجری باید یک متخصص باشد نه این که به روشی رائفی پورانه یک مجری خود را در تمام زمینه ها متخصص بداند. دوم آنکه درباره موضوعی مثل مهاجرت تحصیلی باید حداقل یک میهمان از خارج از کشور حضور میداشت یا حداقل یک فردی که مهاجرت کرده و دیدگاهی موافق آخوند های کراواتی برنامه نداشت.

2-در صورت کلی این نوع برنامه ها و حتا پادکست های اینچنینی مرگ تقکر انتقادی و کتابخوانی و مقاله خوانی دیده میشود. به این مفهوم که مخاطب با سیستم وعظ آشنا شده و برای یک فرد کف میزند. هیجان و احساسات نیز بر کلیت بحث ها اثرگذار میشود و یک گوینده اصطلاحاً ارزشی ترجیح میدهد با کت و شلوار و جلیقه و فوکول و بیحجاب و کراوات حاضر شود تا بر مفهوم و محتوای حرفهایش دیتایی افزونه اضافه کند که هیچ اطلاعاتی حمل نمیکند. تقریبا نه مجری و نه هیچ کدام از میهمانان این برنامه (دیالوگ) صفحه ای حتا در حد انشای یک دانش اموز دبستانی ننوشته و نمیتوانند بنویسند. چون افرادی برای وعظ و سخن گفتن هستند نه نگارش.

3-برای میهمانان کم سن و سال تری مثل ثنا نصری این نوع برنامه ها نقش مخدر را ایفا میکنند. این افراد به واسطه سن خود برچسب دهه هشتادی یا نسل زد میخورند و به دلیل نبود آزادی بیان در کشور ما به یکباره با حجم وسیعی از حمایت رسانه روبرو میشوند. پس از این، این نوع توهم در این افراد حاصل میشود که بله بنابراین همه ما را دوست دارند و چون همه از یک تیکه از حرف ما خوششان آمد میتوانیم از زبان همه هم حرف بزنیم و میتوانیم در تمام زمینه ها هم تئوری بدهیم. این خود نقش ضد دیالوگ ایفا میکند و میزان غرور ترزیق شده به فرد باعث میشود تا همان میزان شوقی که برای گفتگو دارد در نطفه خفه شود و استاد رائفی پورهای مدرنی ایجاد شود که درباره همه زمینه ها صحبت میکنند و مرید هم زیاد دارند.

با بیان این سه نقد اساسی به اصل ایجاد چنین برنامه هایی به سراغ نقد اختصاصی به خود خانم ثنا نصری میپردازم. قبل از ان ذکر این نکته مهم است که موضع من به عنوان ناقد صریحاً بر ضد افرادی است که ثنا با آنها مناظره میکند. من به آن افراد هیچ نقدی وارد نمیکنم به این دلیل که سیستم فکری آنها را از بیخ قبول ندارم و از آن مهمتر بحث با آنها را اتلاف وقت خودم میدانم. به نظر من تاریخ مصرف اندیشه های انان گذشته است و نقد حرف های آنها ماکزیمم اثری که دارد بزرگتر کردن بیش از حد آنهاست. از آن مهمتر اندیشه اینده در راستای حرف های مدرن هایی مثل ثنا است و انگیزه من دقیقا همین است که این افراد به واسطه مخالفتشان با طیف مذهبی و حامی حاکمیت خود را از نقدهای دیگرانی که بشکل کلی همسو با آنها هستند بی نیاز نبینند.

نقد شماره اول

برای من شناخت ثنا نصری از دیدن این ویدئو شروع شد:

https://youtube.com/shorts/sVbyFRcxfy4?si=0h4sW-sKNq-c_QsQ

در ویدئویی که ثنا میگوید برای من حجاب مطرح نیست و حاضرم حجابم را رعایت کنم تا حقوق اولیه ای را داشته باشم. بنظر من این نوع تفکر او یک تفکر سمی تر از مخالفان ظاهری اوست. یک مذهبی، در نهایت یک گفتمان مشخص دارد و شما میدانید این فرد مخالف ازادی های فردی شماست و وسیله اش اجبار است. اما امثال ثنا، در این ویدئو به نوعی نمایندگی قشر خود (دهه هشتاد) و در قاب بزرگتر نمایندگی جوانان را میکند. وقتی یک فرد به پشتوانه حمایت مردمی، حقوق اولیه هر انسان مثل نبود رانت و عدالت را مشروط به حجاب خود میکند و آن را میپذیرد حتا اگر فضایی احساسی و با گریه فراهم کند یک سخن سمی و خطرناک گفته. شاید گفته شود ایشان از قید شخصاً استفاده کرده و منظورش خودش است اما اگر به ادامه صحبت او توجه کنید او دقیقا آزادی های اجتماعی را مشروط به نوع پوشش خود کرده است که یک استدلال بسیار سمی برای استفاده تمامیت خواهان است.

نقد شماره دوم

ویدئوی دیگری از او نیز وایرال میشود

https://www.instagram.com/reel/DBHhRQKojuw/?utm_source=ig_web_copy_link

او حرف های خوبی میزند، از لزوم پاسخگویی میگوید و نوعی شجاعت هم در بیانش ایجاد میکند. حرف خوبی است اما آیا واقعا جواب دادن های کلیشه ای افرادی که خطاب میدهد راه حل اصلی او است؟ در این صورت افرادی که روبروی او در برنامه دیالوگ نشسته اند که همین کار را میکنند و دارند جواب های کلیشه ای که میخواهد را برایش تکرار میکنند! اما در انتهای گفتارش میگوید بیایید و نگذارید من بروم! این هم یک نگاه غلط به مسئله مهاجرت است. در واقع یک انتظار غلط و یک فهم نادرستی است که کسانی که مهاجرت نکرده اند دارند. به نظر آنها حاکمیت باید به آنهای خارج نرفته بها بدهد چون خارج نرفته اند. در این باره میتوان بحثی انتقادی داشت. ایشان نیازی به تهدی ندارند و پیشنهاد شخصی من به ایشان این است که حتا در صورتی که مسئولی پیدا شد که برایشان توجیه بیاورد حتما بروند و رفتن خود را یک گروگان برای خواسته های خود نکنند. ایشان حتا اگر برود باید بداند همچنان میتواند همین صحبت ها را بکند و این ها همگی ارتباطی با رفتن یا ماندن او ندارد.

نکته مهمتر مخاطب اوست که بهیچ وجه مشخص نیست کیست. آیا ایشان با آقای خامنه ای صحبت میکند یا جناب پوزیده. رییس دانشگاهش یا آقای عارف؟ مخاطب ایشان کیست؟

در گفتگوهایی که در اینستا با او داشتم دقیقا روحیه ای که از ان انتفاد میکند را دارد خودش دارد که شاید دلیلش را در سه دلیل ابتدایی گفته ام. ایشان پاسخی به نقد نمیدهد چون ترجیح میدهد مشهور شود و یک تیریبون یک طرفه برای سخنگویی از جانب دیگران داشته باشد. معمولاً با تمسخر پاسخ میدهد یا سریعاٌ عصبی و احساسی میشود. من این احساسات را درک میکنم اما لزوما مفید نمیدانم.

نقد سوم

https://www.instagram.com/reel/DA1M188t1Ic/?utm_source=ig_web_copy_link

در این ویدئو ایشان بیشتر بر کرد بودن خود تکیه میکند که بسیار عالیست. نوع گفتار که ایران برای ما نیست در گفتار پسر دیگری در ساید ایشان هم مشاهده میشد. نوع این بیان ها و انتخاب افرادی با این نگرش که زاویه کلی با ناسیونالیسم ایرانی دارد بنظر میرسد هوشمندانه بوده است. آیا همگی افرادی که با آخوند کراواتی در آن سمت دیالوگ مخالفند دیدگاهی چنین به وطن دارند؟ آیا رفتن از وطن به معنی پشت سر خود را نگاه نکردن است؟ اصولاً چه فرقی میان کشور (که بعد از رفتن از ان پشتشان را نگاه نمیکنند) و زبان کردی (که بسیار هم زیباست) وجود دارد؟ آیا ایشان کرد بودن را جزئی از ایرانی بودن میداند یا نه...به هر روی حتا اگر بداند یا نداند نیاز است برای وجود همه شمولی inclusion عوامل این برنامه از وطن دوستان منتقد هم دعوت میکرد تا این دیدگاه زیرپوستی را منتقل نکند که هر کس انتقاد دارد دقیقا مثل تیم نصری است و دید خوبی به کشورش ندارد یا اینکه بخواهند این کلیشه را ایجاد کنند که کشور دقیقا همان جمهوری اسلامی است. دیدگاهی که به کرات توسط شل حجاب های مدافع حاکمیت و آقای کراواتی تکرار میشد و تا حد زیادی هم درست میگفتند اما فقط در برابر یک سلکشن محدود از مخالفانشان.

ویدئوی دیگری از ثنا
ویدئوی دیگری از ثنا

آیا نکته مثبتی هست؟

بله، نوع سوالاتی که ثنا مطرح میکند بسیار مورد تامل است اما تصور او و دیگران این است که به سادگی میتوان به انها جواب داد. با اینکه بسیار عمیق تر از پاسخ های ساده اند و برخی از انها حتا با مهاجرت جواب داده نمیشوند. به عنوان مثال بی عدالتی یک مفهوم وسیع است. به ویژه در آموزش. این مسئله حتا در آمریکا یا بریتانیا هم میتواند وجود داشته باشد و صرفا با ترک ایران درست نمیشود و ایشان ممکن است جاهای دیگر نیز بخاطر ملیت یا چیزهای دیگر تبعیض را تجربه کند. این به معنی توجیه تبعیض ایران نیست چرا که شاخص جینی ایران دقیقا نشان میدهد این تبعیض ها در ایران بسیار بسیار فراتر است اما نوع برخورد ایشان با این مسائل که برخوردی سانتی مانتال و عزا گرفتن و گریه کردن است نمیتواند تاثیری در کاهش این تبعیض داشته باشد. برای رفع این تبعیض ها مثلا نیاز است به سمپاد، بنیاد نخبگان یا معاونت استعداد درخشان دانشگاه ها نقد کنند که کرده اند. اما این نقدها محبوبیت برای ایشان نمی آورد و ای بسا اگر حرف های انتقادی ایشان درباره سمپاد وایرال میشد نفرت بزرگی از جامعه نه چندان کوچگ و بسیار قدرتمند نخبگان و سمپاد دریافت میکردند. سوال اساسی از ایشان این است که آیا میتوانند برای رفع تبعیض یا دیگر دغدغه های خود حرفی بزنند که مانند داروی تلخ، مردم را علیه ایشان کند؟ بسیاری از مسائل کشور ما نیز از این جنس اند، چون مردم همانقدر که از بی عدالتی ناراضی اند از پارتی راضی اند و اگر کسی از بی عدالتی به کلی نقد کند زیر پرچمش سینه میزنند ولی بمحض اینکه اختصاصاً به نوع خاصی از رانت مانند سمپاد اشاره شود بسیاری از مردم و رسانه ها ممکن است نه تنها حمایت نکرده بلکه او را تخریب کنند. یکی دیگر از مصداق ها نظرات ایشان درباره زنان است. اگر ایشان نظر واقعی خودش درباره سربازی اجباری، مهریه، اجرت المثل، نفقه و موارد دیگر را بگوید آیا بازخورد مثبتی از جامعه مدرن فمنیستی ایران میگیرد؟ طبیعتاً خیر. ممکن است نه تنها فالورهای او از بین بروند بلکه پیچ او هم توسط پیچ هایی مثل فمنیسم روزمره مسدود شود. بنابراین مسائل بسیار عمیق تر از اکت های سانتی مانتال است.

با این حال نکات مثبت در ثنا شجاعت او، بیان بی پرده دغدغه های خودش با حداقل خودسانسوری و دیدگاه های متعادل درباره حقوق زنان و عدم مردستیزی اوست. ایشان روح بلندی دارد که در برابر بی عدالتی سکوت نمیکند و دل او را به درد می آورد. حتا شجاعت زیادی داشته است که به نقد کوچکی از سمپاد پرداخته است. اما میزان بی مهری ها، حرف های بی منطقی که شنیده است، برخوردهای امنیتی احتمالی که با او شده است، او را به نوعی بی اعتماد به صحبت با دیگران کرده است. تمام این موارد را درک میکنم. اینکه دیگران با دید سرزنش گرانه به افرادی که برای دغدغه های خود هزینه داده اند میگویند «میخواستی انجام ندی» و مقایسه شدن با سوگولی ها یک دغدغه مشترک این نسل است که چون من هم هفتاد و پنجی هستم میفهمم. سوالاتی مثل این سوال که نسبت واقعی من با کشورم چیست؟ دغدغه مندی چیست؟ و اصولاً چرا ایرانیان به افرادی که هزینه میدهند نگاه بد دارند سوالات مهمی است. ایشان واقعا کشورش را دوست دارد چون برای بی عدالتی عصبانی و احساسی میشود و همه این موارد نشان میدهد یک عنصر خوب و honest برای هر سیستمی هست که وارد آن بشود. با این همه خطر غرور و افتادن در دام شهرت برای او و امثال او در این برنامه ها وجود دارد.

چه باید کرد؟

بنظر من زنگ انشا باید تقویت شود. انشا خوانی یک سنت دیرینه ایرانی است و ما همیشه با آن اشنا هستیم. نمیدانم چه کسی میترسید من نویسنده شوم که زنگ انشایم را در دانشگاه و دبیرستان از من گرفت. اما این نوع برنامه ها از من نیست. دیالوگ که نوعی تقلید از همتاهای امریکایی خودش است حتا در چینش صندلی و دکور دارد از جایی تقلید میکند که از من نیست. با این حال میتوانند یک انشا خوانی و نقد بعد از ان را ایجاد کنند کاری که خارجکی ها هم میکنند! مثلا در debate club های بریتانیا دقیقا همان انشاخوانی بدون داشتن کاغذ انجام میشود و دیگران با حداقل احساس و گریه حرف میزنند و نتیجه میگیرند. مورد موفق دیگر مسابقات public speaking در فرانسه است. با این تفاوت که در همه این نوع برنامه ها نگاه سلکتیوی وجود ندارد و همگی صحبت میکنند و داوری این تیپ کارها هم بسیار همه شمول است.

آیا راه حل دیگری هم هست؟

بله. رویکردی که به نحوی به نوشته سوق دهد بسیار بهتر است. بهرحال ملت ما ملتی عاشق وعظ است و کتاب نمیخواند. با این همه اگر میهمانان این برنامه ها حداقل یک صفحه خلاصه حرف های خود را مستند بنویسند بهتر است. بارها در همین برنامه دیالوگ استنادهای بی شمار به اوباما و نقل قولهایش و دیگر ادمهای خارجکی میشود. و در صورت پرسش از منبع این حرفها گوینده بر می اشوبد. این نوع رفتار در نوشته میتواند تاحد زیادی کاهش یابد.

نتیجه گیری

گرچه تصور میشود مطرح شدن امثال ثنا نصری پیامدی خوب است و بعضی سخنان او نشان از شجاعت دارد، لزوماً این انباشت احساسات نتیجه مثبتی ندارد و میتواند به یک نوع استدلال های توجیه گرانه برای برعکس خودش منتج شود. نفس این برنامه ها در زدودن فرهنگ خواندن بسیار موثر است و بستری بسیار مساعد برای توسعه حرفهای بی سند و رفرنس و عامی کردن فضای گفتگوی انتقادی در کشور است. بنابراین نیاز است تا بجای تقلید از نمونه های خارجی خلاقیت بخرج داده و نوع بهتری را جایگزین کنیم.

دانشگاه شریفبیژن عبدالکریمیگفتگو
۸
۵
Critical Rat
Critical Rat
Student
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید