سلام روپرت
من حدود یک سال برنامه (Urban Guru Cafe) را گوش میدادم و خیلی خوشحال بودم که مصاحبههای شما را آنجا میشنیدم. من مصاحبه شما را پارسال در Conscious TV دیدم. زمانی که داشتم مصاحبه دوم شما را میشنیدم پرسشی برایم مطرح شد. این سؤال اغلب برایم به وجود میآمد و معمولاً بیخیالش میشدم چون فکر میکنم پاسخی برایش وجود ندارد. برایم سؤال است که چرا آگاهی بهعنوان توهم برمیخیزد؟ به نظر میرسد که دیدن توهم بسیار سخت است، تلاش بسیاری لازم است و چیزهایی از این قبیل.
مطمئن نیستم که سؤالم را متوجه شده باشید اما امیدوارم که کسی قبلاً این سؤال را حتی به نحو دیگری مطرح کرده باشد. اما کاملاً مطمئنم که جان کلام را دریافت کردهاید. از بیان شفاف شما در خصوص مطالبی که فقط میتوان به آنها اشاره کرد و توصیفپذیر نیستند سپاسگزار و قدردانم. اگر سؤالم واضح نیست لطفاً بفرمایید تا زمان بیشتری بگذارم و بهتر آن را توضیح بدهم. مطمئناً اندیشه شما در این خصوص بسیار ارزشمندتر از افکار من است.
روپرت: دو پاسخ رضایتبخش برای این سؤال شما که: «چرا آگاهی در قالب توهم برمیخیزد؟» وجود دارد.
اول اینکه اصلاً چنین اتفاقی نمیافتد. توهم چیزی است که واقعی نیست. تنها آگاهی، حقیقی است و ازاینرو توهم باید از چیزی غیر از آگاهی ساخته شده باشد. اگر عمیقاً در تجربهمان به دنبال چیزی جدای از آگاهی بگردیم، هرگز نمیتوانیم چنین چیزی پیدا کنیم.
بهعبارتدیگر امکان توهم وجود ندارد زیرا چنین توهمی باید از چیزی که واقعی نیست ساخته شده باشد. چنین توهمی باید از چه چیزی ساخته شده باشد؟ مسلماً از چیزی غیر از آگاهی زیرا آگاهی، حقیقی است. آن تجربه ماست. در تجربه ما هیچچیز دیگری وجود ندارد که توهم از آن ساخته شده باشد.
بنابراین ایدهی توهم فقط یک باور است یک مفهوم از چیزی که واقعاً هرگز تجربه نشده است.
این باور که جهان یک توهم است اغلب بهاشتباه درک شده است. منظور از توهم بودنِ جهان این است که نشان دهد «هیچ جهان مستقلی که قائمبهذات خودش باشد و جدا از آگاهی باشد اصلاً وجود ندارد.» با توجه به این معنا واقعیت ظاهری جهان یک توهم است.*
بهعبارتدیگر جهان به عنوان یک عینیت، حقیقی نیست.
بااینحال اگر ما به تجربهمان از جهان ظاهری نگاه کنیم میبینیم که فقط آگاهی است که وجود دارد. بهاینترتیب آن به عنوان آگاهی، حقیقی است. حقیقتِ آن فقط «آگاهی» است.
حقیقتِ همهچیز، آگاهی است و آگاهی حقیقی است. بنابراین هرگز در هیچ زمانی هیچ توهمی وجود نداشته است.
پاسخ دوم به این سؤال که «چرا آگاهی به عنوان توهم برمیخیزد؟» این است: به خاطر سؤالت!
بهعبارتدیگر، همین پرسش درباره توهم، فرض را بر این میگذارد که توهم حقیقی است. اگرچه تنها واقعیت آشکارش همین فکری است که به آن فکر میکند. آن از خودش هیچ حقیقتی ندارد. توهم با آن فکری که به آن فکر میکند ساخته میشود؛ و آن فکری که به آن فکر میکند خودش از آگاهی ساخته شده است.
روپرت اسپایرا
* عالم امری توهم شده است که وجود حقیقی ندارد، و این معنای خیال است. یعنی به خیال تو رسیده است که عالم امری زائد و قائم به نفس و خارج از حق است درصورتیکه در نفس امر چنین نیست. بدان که تو خیال هستی و همه آنچه ادراک میکنی و آن را غیر خود میشمری خیال است. پس وجود همهاش خیال در خیال است.
ابن عربی – فصوص الحکم
Rupert Spira
Hi Rupert,
I have been listening to the Urban Guru Cafe for about a year and was very happy to hear your interviews. I did see your interviews on Conscious TV last year. My question arose after listening to your 2nd interview with Areti. This question comes up quite often for me and I usually end up dismissing it because I feel it is unanswerable? I wonder why Consciousness arises as illusion? It seems so difficult to see the illusion, so much struggle etc.
I also wonder why Consciousness? I am not sure if you understand my question but I was hoping that it has been asked before maybe in different words but I am quite sure you can get the gist of what I am saying. I appreciated the clarity of your way of speaking and explaining what cannot be explained only pointed to. If my question does not make sense to you please let me know as I could take a little more time to explain it if necessary. Your thoughts on this would be much appreciated as this thought arises so often for me.
Rupert: There are two satisfactory answers to your question as to why Consciousness rises as illusion.
The first is, it doesn’t. An illusion is something that is not real. Only Consciousness is real and therefore an illusion would have to be made out of something that was not Consciousness. If we look deeply into our experience to find something there that is not Consciousness, we do not find any such thing.
In other words it is not possible to have an illusion, because such an illusion would have to be made out of something that is not real. What would such an illusion be made out of? Obviously not Consciousness because Consciousness is real. That is our experience. There is nothing else in our experience that is present and available for an illusion to be made of.
Therefore the idea of illusion is simply that, an idea, a concept of something that is never actually experienced.
The idea that the world is an illusion is often misunderstood. It is meant to indicate that there is no independent world that exists in its own right, separate from Consciousness. In that sense the apparent reality of the world is an illusion. In other words, it is not real as an object.
However, if we look into our experience of the apparent world we find only Consciousness there. As such, that is, as Consciousness, it is real. Its reality is only Consciousness.
The reality of absolutely everything is Consciousness and Consciousness is real. Therefore there is never any illusion at any time.
The second answer to the question ‘Why does Consciousness arise as illusion?’ is ‘Because of your question!’
In other words, the very question about illusion, presumes that illusion is present and real. However, its only apparent reality is that very thought that thinks it. It has no reality of its own. Illusion is created with the thought that thinks it. And the thought that thinks it is itself only made of Consciousness.