تفحص خویش
تفحص خویش
خواندن ۱۰ دقیقه·۵ سال پیش

ساده‌ترین راه رهایی از این خود کوچک* چیست؟

«خویش»
«خویش»


پرسشگر: ساده‌ترین راه رهایی از این خود کوچک چیست؟

سری آنامالای سوامی: هم هویت شدگی با آن را رها کنید. اگر بتوانید خودتان را متقاعد کنید که این خود کوچک حقیقتاً من نیستم آنگاه به‌سرعت ناپدید می‌شود.

پرسشگر: اما چطور این کار را انجام دهم؟

آنامالای سوامی: خود کوچک چیزی است که فقط به نظر واقعی می‌رسد. اگر درک کنید که آن وجودی حقیقی ندارد ناپدید خواهد شد. رها کردن آن موجب تجربه خویش یگانه و حقیقی می‌شود.

آگاهی فراگیر است. هیچ محدودیت یا خود کوچکی در آن وجود ندارد. فقط زمانی که ما خودمان را با آن یکی بپنداریم و خودمان را محدود به بدن و ذهن کنیم آنگاه این خود کاذب به دنیا می‌آید. اگر از طریق تفحص به منشأِ این خود کوچک بروید متوجه می‌شوید که آن در هیچ حل می‌شود.

پرسشگر: اما من خیلی عادت کردم که حس کنم همین خود کوچک هستم. نمی‌توانم فقط با فکر کردن به اینکه «من این خود کوچک نیستم» این عادت را از بین ببرم.

آنامالای سوامی: این خود کوچک فقط زمانی که شما به‌طور مدام تعمق کنید جای خودش را به خویش حقیقی خواهد داد. نمی‌توانید با کمی افکار جسته‌گریخته چنین آرزویی داشته باشید. قیاس طنابی که در تاریکی به نظر مار می‌رسد را به یادآورید. اگر طناب را به‌عنوان مار ببینید، ماهیت حقیقی طناب از شما پنهان می‌ماند. اگر فقط طناب را ببینید، مار دیگر آنجا وجود نخواهد داشت. علاوه بر این شما میدانید که هرگز هیچ ماری آنجا نبوده است. وقتی این درک صحیح و درست که مار هرگز هیچ‌وقت موجود نبوده را داشته باشید آنگاه پرسش اینکه چطور مار را بکشم نیز از بین خواهد رفت. این قیاس را در خصوص خود کوچکی که شما نگران آن هستید به کار بگیرید. اگر بتوانید درک کنید که این خود کوچک هرگز در هیچ زمانی موجودیتی خارج از تصورات و تخیلات شما نداشته است آنگاه دیگر نگران پیدا کردن راه‌ها و ابزارهایی برای رهایی از آن نخواهید بود.

پرسشگر: همه این‌ها خیلی واضح است اما احساس می‌کنم که به کمک نیاز دارم. مطمئن نیستم که بتوانم خودم به‌تنهایی به این ادراک برسم.

آنامالای سوامی: این تمایل به کمک بخشی از مشکل شماست. اشتباهاً این‌طور تصور نکنید که اهدافی برای رسیدن وجود دارد. اگر این‌طور فکر کنید آنگاه شروع می‌کنید تا روش‌هایی برای تمرین و افرادی برای کمک پیدا کنید. این کار فقط آن مشکلی که می‌خواهید به آن پایان دهید را دائمی می‌کند. به‌جای آن، این آگاهی قوی که «من خویش هستم، من آن هستم، من حقیقت مطلق هستم، من همه‌چیز هستم» را پرورش دهید. برای رهایی از باورهای غلط درباره خودتان نیاز به هیچ روشی ندارید. تنها کاری که باید انجام دهید این است که آن‌ها را باور نکنید. بهترین راه برای انجام این کار، جایگزینی آن‌ها با باورهایی است که دقیق‌تر بیانگر وضعیت واقعی امور هستند مثلاً اگر فکر کنید و تعمق کنید که «من خویش هستم» برای شما خیلی بهتر است تا فکر کنید که «من خود کوچک هستم و چطور می‌توانم از این خود محدود رها شوم؟»

خویش همیشه در دسترس است، همیشه ادراک‌شده است. خویش چیزی نیست که نیاز باشد که جستجویش کنید یا به آن برسید یا کشفش کنید. عادت‌ها و تمایلات ذهنی و تمام باورهای غلطی که از خودتان دارید، تجربه‌ی خویش حقیقی را مسدود و پنهان کرده‌اند. اگر با باورهای غلط هم هویت نشوید ماهیت خویش از شما پنهان نخواهد ماند.

شما گفتید که به کمک نیاز دارید. اگر اشتیاق شما برای اکتساب به درک درستی از ماهیت حقیقی‌تان به‌اندازه کافی شدید باشد کمک خودبه‌خود می‌آید. اگر می‌خواهید از ماهیت حقیقی خودتان آگاهی پیدا کنید به شما از طریق ارتباط با یک فرد به اشراق رسیده بی‌اندازه کمک خواهد شد. قدرت و فیضی که یک فرد به اشراق رسیده می‌تاباند ذهن را آرام کرده و به‌طور خودکار باورهای غلطی که شما درباره خودتان دارید را از بین می‌برد. ممکن است از بودن در جلسات معنوی یک استادِ به‌روشنی رسیده و همچنین با تمرینات معنوی مداوم پیشرفتی داشته باشید. اما استاد نمی‌تواند همه‌ی کارها را برای شما انجام دهد. اگر می‌خواهید تا عادات محدودکننده‌ی زندگی‌های پیشین را رها کنید باید دائماً تمرین کنید.

آنامالای سوامی
آنامالای سوامی


اکثر مردم ظاهر مار در طناب را واقعی می‌پندارند و با این ادراک اشتباه روش‌های مختلفی را برای کشتن مار متصور می‌شوند. اما تا زمانی که در ابتدا این باور که یک مار حقیقی آنجا وجود دارد را رها نکنند هرگز نمی‌توانند از شر مار رها شوند. افرادی که می‌خواهند تا ذهن را بکشند یا آن را کنترل کنند نیز چنین مشکلی دارند. آن‌ها تصور می‌کنند که ذهنی وجود دارد که باید کنترل شود و آنگاه اقدامات جدی جهت سرکوب کردن آن برای مطیع شدنش انجام می‌دهند. اگر به‌جای آن، این ادراک که اصلاً چیزی به‌عنوان ذهن وجود ندارد را حاصل کنند تمام مشکلاتشان به پایان می‌رسد. شما باید این اعتقاد را ایجاد کنید که «من آن آگاهی فراگیرم که در آن تمام بدن‌ها و ذهن‌های دنیا پدیدار گشته و ناپدید می‌شوند» «من آن آگاهی‌ام که با این پدیدار گشتن‌ها و ناپدید شدن‌ها بی‌تغییر و بی‌تأثیر باقی می‌مانم.» خودتان را در این اعتقاد تثبیت کنید. این تنها کاری است که باید انجام دهید.

اکثر مردم ظاهر مار در طناب را واقعی می‌پندارند و با این ادراک اشتباه روش‌های مختلفی را برای کشتن مار متصور می‌شوند

باگوان رامانا ماهارشی زمانی داستانی می‌گفتند در خصوص مردی که قصد داشت تا سایه‌اش را در گودالی دفن کند. او گودالی حفر کرد و بعد در وضعیتی ایستاد تا سایه‌اش در کف گودال بیفتد. بعدازآن مرد سعی کرد تا با ریختن خاک سایه را دفن کند. هر بار که مقداری خاک روی حفره می‌ریخت، سایه در بالای آن ظاهر می‌شد. مسلم است که او هرگز موفق به دفن کردن سایه‌اش نشد. اکثر مردم وقتی مراقبه انجام می‌دهند چنین رفتاری دارند. ذهن را واقعی در نظر می‌گیرند بعد تلاش می‌کنند تا با آن مبارزه کنند و آن را بکشند و همیشه هم شکست می‌خورند. این مبارزات علیه ذهن همه فعالیت‌هایی ذهنی هستند که به‌جای تضعیف ذهن، آن را تقویت می‌کند. اگر می‌خواهید تا از شر ذهن رها شوید تنها کاری که باید انجام دهید این است که درک کنید ذهن نیستم. این آگاهی که «من آن آگاهیِ همه‌جا حاضرم» را پرورش دهید. وقتی‌که این ادراک تثبیت گشت، ذهنِ ناموجود دیگر شما را آزار نخواهد داد.

باگوان رامانا ماهارشی زمانی داستانی می‌گفتند در خصوص مردی که قصد داشت تا سایه‌اش را در گودالی دفن کند. او گودالی حفر کرد و بعد در وضعیتی ایستاد تا سایه‌اش در کف گودال بیفتد. بعدازآن مرد سعی کرد تا با ریختن خاک سایه را دفن کند. هر بار که مقداری خاک روی حفره می‌ریخت، سایه در بالای آن ظاهر می‌شد. مسلم است که او هرگز موفق به دفن کردن سایه‌اش نشد. اکثر مردم وقتی مراقبه انجام می‌دهند چنین رفتاری دارند. ذهن را واقعی در نظر می‌گیرند بعد تلاش می‌کنند تا با آن مبارزه کنند و آن را بکشند و همیشه هم شکست می‌خورند. این مبارزات علیه ذهن همه فعالیت‌هایی ذهنی هستند که به‌جای تضعیف ذهن، آن را تقویت می‌کند. اگر می‌خواهید تا از شر ذهن رها شوید تنها کاری که باید انجام دهید این است که درک کنید من ذهن نیستم. این آگاهی که «من آن آگاهیِ همه‌جا حاضرم» را پرورش دهید. وقتی‌که این ادراک تثبیت گشت، ذهنِ ناموجود دیگر شما را آزار نخواهد داد.

آنامالای سوامی

*خود کوچک = من ذهنی، ایگو ، هویت فکری

SOURCE: SRI ANNAMALAI SWAMI, MOUNTAIN PATH, 1993, ARADHANA

کانال تلگرام تفحص خویش


Question : What is the easiest way to be free of the little self?

Sri Annamalai Swami : Stop identifying with it. If you can convince yourself, 'This little self is not really me', it will just disappear.

Question: But how to do this?

Sri Annamalai Swami: The little self is something which only appears to be real. If you understand that it has no real existence it will disappear, leaving behind it the experience of the real and only Self. Understand that it has no real existence and it will stop troubling you.

Consciousness is universal. There is no limitation or little self in it. It is only when we identify ourselves with and limit ourselves to the body and the mind that this false self is born. If, through enquiry, you go to the source of this little self, you find that it dissolves into nothingness.

Question : But I am very accustomed to feel I am this little self. I cannot break this habit merely by thinking ‘I am not this little self’.

Sri Swami: This little self will only give way to the real Self if you meditate constantly. You cannot wish it away with a few stray thoughts. Try to remember the analogy of the rope which looks like a snake in twilight. If you see the rope as a snake, the real nature of the rope is hidden from you. If you only see the rope, the snake is not there. Not only that, you know that there never was a snake there. When you have that clear and correct perception that the snake never at any time existed, the question of how to kill the snake disappears. Apply this analogy to the 'little self that you are worrying about. If you can understand that this little self never at any time had any existence outside your imagination, you will not be concerned about ways and means of getting rid of it.

Question : It is all very clear but I feel that I need some help. I am not sure that I can generate this understanding by myself.

Sri Swami: The desire for assistance is part of your problem. Don't make the mistake of imagining that there is some goal to be reached or attained. If you think like this you will start looking for methods to practise and people to help you. This just perpetuates the problem you are trying to end. Instead, cultivate the strong awareness, 'I am the Self I am That. I am Brahman. I am everything.' You don't need any methods to get rid of the wrong ideas you have about yourself. All you have to do is stop believing them. The best way to do this is to replace them with ideas which more accurately reflect the real state of affairs. If you think and meditate, 'I am the Self, it will do you a lot more good than thinking, 'I am the little self. How can I get rid of this little self?''

The Self is always attained, it is always realised. It is not something that you have to seek, reach or discover. Your vasanas and all the wrong ideas you have about yourself are blocking and hiding the experience of the real Self. If you don't identify with the wrong ideas, your Self-nature will not be hidden from you.

You said that you needed help. If your desire to gain a proper understanding of your real nature is intense enough, help will automatically come. If you want to generate an awareness of your real nature, you will be immeasurably helped by having contact with a jnani. The power and grace which a jnani radiates quietens the mind and automatically eliminates the wrong ideas you have about yourself. You can make progress by having sat sangh of a realised Guru and by constant spiritual practice. But the Guru cannot do everything for you. If you want to give up the limiting habits of many lifetimes, you must practise constantly.

Most people take the appearance of the snake in the rope to be reality. Acting on their misperceptions, they think up many different ways of killing the snake. But they can never succeed in getting rid of the snake until they first give up the idea that there really is a snake there. People who want to kill or control the mind have the same problem: they imagine that there is a mind which needs to be controlled and then take drastic steps to beat it into submission. If, instead, they generate the understanding that there is no such thing as mind, all their problems would come to an end. You must generate the conviction, 'I am the all-pervasive consciousness in which all bodies and minds in the world are appearing and disappearing. I am that consciousness which remains unchanged and unaffected by these appearances and disappearances.' Stabilize yourself in that conviction. That is all you need to do.

Bhagavan sometimes told a story about a man who wanted to bury his shadow in a pit. He dug the pit and stood in such a position that his shadow was on the bottom of it. The man then tried to bury it by covering it with earth. Each time he threw some soil in the hole, the shadow appeared on top of it. Of course, he never succeeded in burying the shadow. Many people behave like this when they meditate. They take the mind to be real, try to fight it and kill it, and always fail. These fights against the mind are all mental activities which strengthen the mind instead of weakening it. If you want to get rid of the mind, all you have to do is understand that it is ‘not me’. Cultivate the awareness ‘I am the immanent consciousness’. When that understanding becomes firm, the non-existent mind will not trouble you.

SOURCE: SRI ANNAMALAI SWAMI, MOUNTAIN PATH, 1993, ARADHANA

وحدت وجودخویش
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید