فرایندی را باهم بررسی میکنیم
ماجرا را پیش از تولد پی میگیریم، عملی صورت گرفت و از میان میلیونها سلول اسپرم یک اسپرم «آگاهانه» مسیرش را به سمت تخمک رهگیری میکند و به آن میرسد.
سؤال: این اسپرم با چه نیرو یا شعوری مسیرش را بهسوی تخمک رهگیری کرد؟
«همان نیرو» هنگامیکه اسپرم وارد تخمک شد عمل لقاح را شروع کرده و در این هنگام تقسیم سلولی بهسرعت آغاز شده و جنین اولیه شکل میگیرد دقت کنید که تمام فرایند توسط «همان نیرو» هدایت میشود.
در متون علمی اینگونه آمده است که جنین در هفته پنجم یعنی هنگامیکه اندازه آن تنها در حد یکدانه کنجد است یعنی فقط دو میلیمتر، قلب و سیستم گردش خونش شروع به شکلگیری میکنند و قلب شروع به تپیدن میکند. در هفته بعد صورتش شکل میگیرد و جوانههایی در دو طرفش ایجاد شده که بعداً تبدیل به دستوپا میشود.
دست، پا، صورت و تمام این بدن را «همان نیرو» شکل داده است.
«همان نیرو» هماکنون مشغول خواندن این متن است. چشم داشتن و دیدن عمل اوست. همینطور گوش داشتن و شنیدن و ...
همه همچنان «همان نیرو» است. همان آگاهی و همان شعور. وقتی قدم میزنید پا داشتن و عمل راه رفتن نیز همان است. تارهای صوتی و حرف زدن و صدا داشتن هم چیزی جز او نیست همه را همان نیرو پیش میبرد.
چه کسی هماکنون مشغول نفس کشیدن است؟
فکر کردن، استنتاج کردن و مغز داشتن نیز عملی است همانند نفس کشیدن و شش داشتن که همه از اوست.
همچنان که این مطلب را میخوانید کمی تعمق کنید که پس این من (اسم و فامیل خودتان را نام ببرید) کجای این ماجرا قرار دارد؟
«کشف کنید که این من کاذب از کجا برمیخیزد»
هنگامیکه آن نیرو که همهچیز خودش است خودش را با مشتی تصویر که حتی همانها هم خودش هستند هم هویت کند محدود شده و چیزی بهعنوان این «شخص» (علی، مریم، سارا، رضا، ...) را به وجود میآید.
هنگامیکه عامل توجه از این شرطی شدگی برداشته شود آگاهی به خودش آگاه شده و آگاه میشود که چیزی جز خودش وجود ندارد.
آن همیشه «هست»
فقط همان است که «هست»
در همهجا
در درخت، گل، پرنده، میمون، سیب، اقیانوس، ماهی، میز و صندلی، سیارات و ستارگان و کیهان و انسان.
آن «هست»
فرمی که خودش است را به خودش گرفته
فرم را رها میکند و
همچنان «هست»
«هست»
نویسنده:
نیما پارسی !!!؟؟؟
*اشاره ای است به جمله معروفی از باگوان رامانا ماهارشی
کانال تلگرام تفحص خویش