Anomaly
Anomaly
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

"مکیدن جوهر حیات"

Endless Song - AaRON

موسیقی‌ها پخش می‌شوند و نآموزون‌ترین حرکات از پس آن به عرصه‌ی نمایش گذارده‌می‌شوند،

عاشق‌ها در به آتش کشیدن شهر برای معشوق‌شان ناکام می‌شوند،

نویسندگان برای آفرینش و تأثیر خود را به خاک و خون می‌زنند،

نور چشم‌ها و غیر آنها جان می‌دهند و همچون بمب منفجر می‌شوند و اطرافیانشان به نابودی کشانده‌می‌شوند،

نگاه‌ها با نخی نازک به‌هم پیوند می‌خورند و دل‌ها به آب و تاب می‌افتند،

کتاب‌ها ورق می‌خورند و جهان‌های جدید ابداع می‌شوند،

مادرها آه می‌کشند و زمین و زمان جوامع کوچک به‌هم می‌ریزد،

آسمان غرش می‌کند و با گشاده‌دستی زمین را هرچند موقتی، از آلودگی پاک می‌کند،

تاس‌ها ریخته می‌شوند و اموال بر باد می‌روند،

رنگین‌پوستان درست شیشه‌ها را نمی‌سابند و بی‌خود هم می‌کنند و غذا هم نمی‌خورند،

گریه‌ی نوزادها لبخند برای پدرهای غمباد گرفته و منتظر می‌آورد،

آزادی، حقوق بشر، برابری، همدلی، حق حیات، تنها بین کتاب‌ها و رسم‌الخط‌ها به چشم می‌رسند،

دلِ دستفروش‌هایِ سه‌چهارساله‌یِ سرِ چهارراه با اسکناس ده تومانی خوش می‌شود،

فاکتورگیری و شمارنده‌های اول و اتم‌های یون و نانیسم و روش القای بار و مسائل مهمی از این دست تدریس می‌شوند،

تازیانه‌ها جانشین نوازش بر سر و صورت کودکان می‌شوند،

مادربزرگ‌ها قصه می‌بافند و بچه‌ها، نوه‌ها، نتیجه‌ها و باقی نسل می‌شنوند،

چای‌های سبز ریخته‌می‌شوند و بخار گرم‌شان شیشه‌های عینک را تار می‌کنند،

مسیحیان به کلیسا می‌روند و یهودیان تِفیلا و مسلمانان نماز می‌خوانند و بوداییان مردگان را می‌سوزانند و زرتشتیان آتش می‌پرستند،

اشک‌ها به پهنای صورت ریخته و لب‌ها تا بناگوش به لبخند کشیده‌میشوند،

و نفس کشیدن ما عنوان زندگی به خود می‌گیرد.

"آن‌قدر دنیا پر از چیزهای جورواجور است که مطمئنم همه‌ی ما باید همچون پادشاهان خوشبخت باشیم" در عین اینکه؛ "Sucking the marrow out of life doesn't mean choking on the bone" (حقیقتاً کلمات مناسبی در زبان مادری‌م که بتونه حق مطلب این جمله رو ادا کنه نیافتم.)

با وقاحت پاکی آسمان را متهم می‌کنند‌.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید