با توجه به آموزش هایی که در مقالات قبلی تا به الان داشتیم. امیدواریم که تاثیرات مثبت آن را بر روی معاملات تان دیده باشید. حال در این مقاله با ما همراه باشید تا در خصوص زاویه گام ها که هر اکستنشن یا کارکشنی می تواند داشته باشد صحبت کنیم .
همانطور که در آموزش های قبلی در مورد تغییرات میزان سرسختی مالی و روانی معامله گرها صحبت کردیم گفتیم که آنهایی که در جهت روند بودند پروجکشن یا همان پرتاب قیمت هستند و آنهایی که معامله گرهای خلاف روند بودند کسانی هستند که یا در دام افتاده هستند یا در تلاش هستند که روند را تغییر دهند.
به طور کلی در روش پرایس اکشن جبل عاملی در تغییر زاویه گام ها چیزی که برای ما مشخص می شود این است که آن تمایلاتی که هنوز خودش را به طور گسترده نشان نداده است و فقط در حدی است که می توانیم سرنخ هایی را از معاملات سنگینی که دارند وارد بازار می شوند یا معاملات سنگینی که دیگر ادامه پیدا نمی کنند و پایان پیدا کرده اند تشخیص دهیم.
البته هر دو نوع این معاملات برای ما مهم هستند. زیرا الزاما نیازی نیست که مطمئن باشیم یک حجم سنگینی در حال وارد شدن به بازار است. بلکه همین که یک حجم سنگینی از بازار خارج شود، در تصمیمات معامله گر برای معاملاتش تاثیر می گذارد.
اگر به خاطر داشته باشید قبلا توضیح دادیم که بعضی از اوقات در روند رنج های چوپی نیازی نیست که برای پایان رنج منتظر باشیم که یک اکستنشن اتفاق بیفتد و آن محدوده رنج را بشکند و پس از آن یک کارکشن ایجاد شود زیرا بعضی اوقات است که خود بازار قبل از اینکه نیاز به اکستنشن و کارکشن باشد سرنخی را به معامله گر می دهد و از همان دل بازار چوپی تشخیص می دهد که در حال حاضر بهترین رفتار چه رفتاری است ؟آیا باید خریدار باشد یا باید فروشنده باشد؟
شاید تا به حال برایتان اتفاق افتاده باشد که بعضی وقت ها یک روند رنج در بازار شکل گرفته است. که یا بر اساس زمان انتشار اخبار مهم یا به طور اتفاقی فقط یک دستور شرطی خرید بالا و یک دستور شرطی فروش پایین می گذارید و می گویید هرکدام از آنها فعال شد معامله باز می شود و در آن جهت وارد بازار می شویم و آن یکی هم کنسل خواهد شد.
یعنی نمی خواهیم معامله کنیم تا ببینیم چه اتفاقی خواهد افتاد. بلکه ما معامله می کنیم چون می دانیم که چه اتفاقی در حال رخ دادن است. و این خیلی مرز مهمی در رفتار معامله گری ما است.
پس متوجه شدید که در خود روند رنج بعضی وقت ها سرنخ هایی از زاویه ها داریم. همانطور که در تصویر می بینید زاویه حرکتی که به سمت بالا است و همچنین زاویه حرکتی که به سمت پایین داریم، فعلا چیز خاصی را به ما نشان نمی دهند.
اما اگر زاویه صعودی بعدی (تصویر 2) زاویه خوابیده تری نسبت به اکستنشن قبل شده است. متوجه می شویم که معامله گرهایی که در بازار هستند و در جهت خرید دارند پولشان را خرج می کنند. بنا به یک دلایلی دیگر آنچنان سماجتی ندارند که بخواهند در قیمت های بدتر معامله کنند. و حتی مقداری هم قیمت را بالا می برند. ولی این خیلی زمان می برد چون آنها از نظر روانی و از نظر احساسی آنچنان تمایلی ندارند. و این نشان می دهد که درست است که پول دارند و می توانند این کار را انجام دهند. ولی از نظر نیاز فعلا این کار را نمی کنند.
حالت دیگر این است که در همان حالت قبل زاویه تیز تری تشکیل شود. دراینجا متوجه می شویم که بنا به دلایلی خریدارها پول هایشان را با هیجان بیشتر و با حرص و طمع بیشتری در قیمت های بدتر در بازار معامله می کنند.
پس بطور کلی می توانیم اینطور بگویم که در این بازار مادامی که می بینیم زاویه گام صعودی در حال کم شدن است چنانچه هر ابزاری یا هر الگویی و هر روش معاملاتی پیشنهاد یک معامله خرید جدید را داد این معامله خرید جدید را انجام نمی دهیم،اما اگر زاویه بیشتر شد پس از دیدن نشانه های کافی معامله خرید جدید را انجام می دهیم .
برای حالت فروش نیز همینطور است. اگر زاویه کمتر شود یعنی معامله گرهای موثر فروشنده حاضر در بازار دیگر پول هایشان را زیاد برای فروش خرج نمی کنند. و به ندرت سبکتر و ضعیف تر می شوند. پس وقتی خریدارها وارد بازار شوند خیلی قوی تر از معامله گران در جهت روند هستند. در نتیجه با اولین نشانه ای که برای تغییر جهت سفارشات به خرید است دیدیم می توانیم معامله خرید را انجام دهیم. و همینطور برعکس آن اگر در جهت نزول زاویه بیشتر شود می فهمیم که بر خلاف حالت قبلی که نباید به دنبال معامله فروش باشیم. بلکه باید بعد از رسیدن به سطح پایین به دنبال معامله خرید باشیم.
هنگامی که تغییراتی در بازار ایجاد می شود که هنوز منجر به اکستنشن نشده است و حتی هنوز در دل آن حرکت چوپی قرار دارد بعد از اینکه لگ بعدی تشکیل شد ،طبق روش پرایس اکشن جبل عاملی با اولین نشانه ای که دیدیم می توانیم زودتر تشخیص دهیم و معامله فروش را انجام دهیم .
به طور کلی در روش چارتیکال یا همان سنتیمنتال گذشته هرگاه در یک جهتی مثلا در جهت صعود زاویه گام ها به سمت بالا بیشتر و تندتر می شود. اگر معامله جدیدی بخواهیم انجام دهیم قطعا معامله خرید خواهد بود. و به دنبال فرصت ها و موقعیت هایی هستیم که بتوانیم معامله خرید انجام دهیم. و اگر هر ابزاری طبق هر روش دیگری معامله فروش را در این موقعیت به ما نشان دهد. به آن توجه نمی کنیم زیرا یک معامله فیک خواهد بود و در دام خواهیم افتاد.
برای فروش ها نیز همین طور است. مادامی که زاویه لگ های قیمت به سمت نزول بیشتر می شود متوجه می شویم. که باید در این بازار و در این موقعیت به دنبال فرصت های فروش باشیم. و اگر هر ابزاری و هر الگویی یک معامله خرید را نشان دهد متوجه می شویم که این یک دام است. و نباید وارد معامله شویم.
در ادامه با یکی از اصلی ترین و مهم ترین روش ها برای بررسی بازار آشنا میشوید. که به شما دیدگاه خیلی خوبی برای تشخیص جهت آتی بازار را میدهد با ما همراه باشید.