سلام و درود خدمت دوستای عزیزم که تا اینجا همراهم بودین. من اومدم با یه مقاله جذاب دیگه در مورد تنگه چاه کوه قشم.
نوشتن در مورد دره چاهکوه قشم برام سخته. می دونید چرا؟ چون اصلا نمیدونم از کجا و چجوری براتون بنویسم تا بتونم به بهترین شکل ممکن براتون اینجارو توصیف کنم. هفته ی آخر شهریور بود، نزدیکای بازنشستگی بابام. رفتم خونه دیدم مامان و بابام دو تاییث دارن با لبخند شیطونی نگام می کنن. گفتم چی شده؟ گفتن از طرف شرکت قراره بریم یه جایی که خیلی وقته ما رو کچل کردی ببریمت. من جیغ کشیدم. یعنی جیغااااا. خوب مطمئن بودم قراره بریم قشم. از قبل در مورد جاذبه های این جزیره ی هیجان انگیز تو اینترنت سرچ کرده بودم. بهترین و شگفت انگیز ترینشون همین دره چاهکوه بود. اصلا دلم پر می کشید برای اینکه پام به اونجا برسه.
ما بیشترم خوشحال بودیم چون بلیط هواپیما و پول 4 شب هتل 3 ستاره رو شرکت می داد. ما فقط قرار بود اونجا بگردیم و بچرخیم و خرید کنیم. هوراااا !
از رفتن به فرودگاه، سوار شدن هواپیما و رسیدن به هتل که بگذریم، صبح سه شنبه رسیدیم قشم. آقاااا خییییلی گرم بود یعنی خیلی هاااا. برای ما توفیق اجباری بود چون کل سفرمون رایگان بود وگرنه بهترین فصل سفر به قشم اواسط پاییز تا اوایل بهار هستش. شما اصلا تو شهریور حتی مهر ماه هم قشم نرید.
خلاصه دوییدیم رفتیم تو اتاقمونو دوش گرفتیم، یه ذره استراحت کردیم. یه نوشیدنی خنکم خوردیم. رفتیم قلعه پرتغالیا، تو شهر و بازار گشتیم، مردم بومی با لباسای خوشگل محلیشونو دیدیم و کلی هیجان زده شدیم همشون رو صورتشون برقه داشتن. خلاصه اصلا شبیه تهران نبود.
از رسپشن هتل در مورد دره چاهکوه پرسیدم. اونم کلی تشویقم کرد که حتما اونجارو ببینید که از دستتون میره. برگشتم اتاقمو با فکر و عکسای چاهکوه خوابم برد.
خوب روز موعود رسید و آماده شدیم برای رفتن به چاهکوه. تنگه از مرکز جزیره تقریبا 70 کیلومتر فاصله داشت. ما با یه تاکسی کولردار و خفن این مسیرو تو یه ساعت و 10 دیقه رفتیم. تو راه بابام کلی با آقای راننده دوست شد و آدرس جاهایی که قرار بود بریم و ازش گرفتیم. در مورد رستوران محلی خوب و خیلی چیزای دیگه ازش پرسیدیم. خوب تخلیه اطلاعاتیش کردیم خلاصه.
رسیدیم به منطقه ای که دور تا دورمون صحرا بود با یه نوع درختچه های مخصوصی که فقط تو قشم رشد می کردن. یه مسیر کوهستانی که بیبونی هم بود رو تقریبا 15 دیقه ای رفتیم که یهو انگار زمین برگشته بود. نه یعنی انگار کوها چاک خورده بودن ما هم داشتیم می رفتیم تو دلشون. وای وای هر چی بیشتر می رفتیم من بیشتر ذوق می کردم. منم کلی به خودم رسیده بودم، یه مانتو سفید پوشیده بودم شالمم مدل دار سرم کرده بودم، از بازار محلی ام برقه خریده بودم، خلاصه آماده عکاسی. چه عکساااایی انداختیم. چه منظره ای، چه جای خفنی... اصلا از اسم چاهکوه معلومه قراره کجا برید. یه جایی که شبیهشو فقط تو فیلمای آمریکایی دیدین. ما داشتیم از گرما میمردیمااا اما اینجا انقدر خوب و جذاب بود که فقط بیشتر میرفتیم جلو.
وای راستی این یادم رفت بگم (از بس هول کردم خوب) دقیقا جلو ورودی چاهکوه یه آقای خیلی مهربون و با صفا وایساده بود که از دل زمین، یه چاه تقریبا 5 متری بهمون آب خنک و تمیزی داد که کلی کیف کردیم، بعد او مسیر بیبونی که اومده بودیم بدجوری بهمون چسبید.
تنها خوبیش میدونید چی بود؟ اینکه هوا گرم بود و گردشگرای خیلی کمی اونجا بودن. منم چون رشتم مترجمی زبان انگلیسی بود هی می رفتم با خارجیا صحبت می کردم تا وقتی برگشتن کشورشون بگن ایرانیا مهربون و مهمون نوازن.
تو چندتا جمله بخوام براتون در مورد دره چاهکوه یا همون تنگه چاهکوه بگم و این داستانو ببندم و سرتونو در نیارم باید بگم: چاهکوه همونطور که از اسمش معلومه یه عالمه کوه های بلند هستن که ارتفاعشون شاید حتی بیشتر از 100 مترم باشه که بر اثر تغییرات جوی زمین چاک چاک شدن، طوری که آدم میتونه از بینشون رد بشه و تخته سنگای بزرگو ببینه.
نکات مهم در مورد تنگه چاهکوه
این فکرو نکنید که اونجا بوفه یا مغازه هست. پس از قبل با خودتون آب حتما ببرید اما جایی نیست که بشینید و بخواید غذا بخورید. کلا گشت و گذار تو تنگه چاهکوه یک ساعت طول می کشه و نیازی به خوراکی ندارید. تو هر فصلی که میرید ضد آفتاب و کلاه رو فراموش نکنید. با دوربین عکاسی و دوربین گوشیتون حتما عکسای خوشگلی بگیرید به یادگار.
خوب دیگه با من کاری ندارید؟ هر سوالی داشتین ازم بپرسین زیر این مقاله تا اونجا که بتونم راهنماییتون می کنم قشنگای من.